محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826081080
شرح دعای ابوحمزه ثمالی توسط آیتالله قرهی دعای ما در حق چه کسی مستجاب است/ چرا نباید به اعمال مقبول دل بست
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: شرح دعای ابوحمزه ثمالی توسط آیتالله قرهی
دعای ما در حق چه کسی مستجاب است/ چرا نباید به اعمال مقبول دل بست
ذوالجلال و الاکرام فرمود: به زبان دیگری من را به خوانید. فرمودند: به کدام زبان؟ فرمود: به زبان غیر. شما برای من دعا کنید، دعایتان میگیرد. من اگر برای خودم، با این زبانی که گناه کردهام دعا کنم، نمیگیرد. دیگری باید دعا کند.
به گزارش خبرگزاری فارس، آیتالله روحالله قرهی مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) حکیمیه تهران به مناسبت ماه مبارک رمضان به شرح دعای ابوحمزه ثمالی پرداخت که مشروح آن در ادامه میآید: عامل نجات انسان یکی از مطالب عمده بین عبد و معبود، توکّل و اعتماد و وثوق است که اگر باور این باشد که از طرفی انسان میتواند اعتماد خدا به خود را جلب کند و از طرفی تکیه به اعتماد ذوالجلال و الاکرام بدهد، آنوقت است که نگاه، نگاه به عمل نیست؛ نگاه اعتماد به مولاست. یک موقع وثوق و اعتماد یکی به عملش است و یکی اعتمادش به لطف و عنایت و شفاعت اوست. عمده مطلب مهم آنهایی که اهل نجات میشوند، اعتماد کامل به ذوالجلال و الاکرام است و این نکته مهمّی است. این اعتماد به ذوالجلال و الاکرام و این که به لطف و رحمت خدا تکیه کنند، نه به عمل خود، عامل نجاتشان میشود. وقتی باور داشت که اینجا جز او چیزی نیست، این توکّل به خدا در وجودش زیاد میشود و جالب این است که حال اعتماد به عمل خودش هم کم میشود؛ یعنی طرفینی است. هر موقع توکّل و اعتماد به خدا زیاد شد، اعتماد به عمل کم میشود امّا هرموقع توکّل و اعتماد به خدا ضعیف شد، امید انسان به عمل خودش زیاد میشود. این یک نکته بسیار مهم و کلیدی است که انسان از یک طرف اعتماد به ذوالجلال و الاکرام دارد، از طرفی هم میداند که عمل خودش عمل مناسبی نیست. سختیها در برابر چه کسانی ذلیلند؟ لذا امیرالمؤمنین، علی بن ابی طالب(ع) میفرمایند: «مَنْ تَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ ذَلَّتْ لَهُ الصِّعَابُ وَ تَسَهَّلَتْ عَلَیْهِ الْأَسْبَاب » هر که به پروردگار عالم تکیه و توکّل کند، عزّوجلّ مورد وثوقش باشد - که از نشانههای این که انسان بگوید «أَنَا وَاثِقٌ»، من اعتماد به تو دارم و تو مورد اعتماد من هستی، توکّل به خداست، باید به خدا توکّل بکند تا اعتمادش معلوم شود - « ذَلَّتْ لَهُ الصِّعَابُ »، دشواریها در مقابل او ذلیل میشوند، یعنی سهل و آسان میشوند. پس کسی که اعتماد به ذوالجلال و الاکرام دارد و ذوالجلال و الاکرام واثق اوست و میگوید: «أَنَا وَاثِقٌ»، طبیعی است که توکّل به خدا میکند و با این توکّل دشواریها برایش آسان میشود، توکّل به عمل نمیکند. لذا برای همین هم « تَسَهَّلَتْ عَلَیْهِ الْأَسْبَاب » یعنی آنوقت سهل و آسان اسباب برایش فراهم میشود. اینجا علیه الاسباب است، نه علیه الاعمال. این یکی از نکات بسیار مهم است. حالا شاید یکی سؤال کند و در این چند جلسه گذشته هم عرض کردم که گاهی انسان میگوید: اگر من امیدم به رحمت ذوالجلال و الاکرام است، « وَ سَاکِنٌ مِنْ شَفِیعِی إِلَى شَفَاعَتِک » هستم، پس دیگر نیازی به عمل ندارم. دیگر چرا عمل کنم؟ از تو حرکت، از خدا برکت پیامبر عظیمالشّأن میفرمایند: این اشتباه است و باید بدانی که اتّفاقاً باید کار کنی، منتها با کار توکّل معنا میدهد. دارد که پیامبر عظیمالشّأن دیدند بعضی در عمل فردی و عمل اجتماعیشان، راجع به این که ذوالجلال و الاکرام وثوقشان است، اشتباه کردند. از جمله حضرت از یک جا رد میشدند، دیدند اینها یک زمانی کشت و کار میکردند، الان دیگر هیچ کاری نمیکنند. مثل زمانی که یارانهها توزیع شد. - حالا با این که درست یا غلط بود و آیا با این سبک باید توزیع میشد یا نه، کاری نداریم و نمیخواهیم در شبهای ماه مبارک رمضان وقتمان را راجع به این چیزها بخواهیم قرار دهیم و بحث کنیم - بالاخره این یارانهها آن موقع مثلاً یک ارزشی داشت، الان که اصلاً ارزشی ندارد و چیز خاصی محسوب نمیشو.د یکی از آقایان که از اساتید دانشگاه بودند بیان کردند: در محلهی ما بعضی که هشت، نه یا ده بچّه دارند، وقتی یارانهها را گرفتند دیگر کشت نمیکردند و به همان تکیه کرده بودند و کار خوابید. میخواهم عرض کنم که بعضیها اشتباه تصوّر میکنند. لذا وقتی پیامبر رد میشدند و دیدند که «قَوْماً لَا یَزْرَعُونَ قَالَ مَا أَنْتُمْ » فرمودند: شما چکارهاید؟ « قَالُوا نَحْنُ الْمُتَوَکِّلُونَ » گفتند: ما توکّل به خدا کردیم، بالاخره خدا میرساند. خدا رزّاق است. حضرت فرمودند: « قَالَ لَا بَلْ أَنْتُمُ الْمُتَّکِلوُن » خیر، شما متوکّل به خدا نیستید، بلکه شما سربارید. بله، پروردگار عالم رزّاق است امّا این منافات با کار کردن ندارد. بیان میفرماید: از تو حرکت، از خدا برکت و این خودش میشود عبادت. لزوم دقّت در صحّت عمل عزیز دلم! در باب عمل هم همین حال را دارد. اتّفاقاً باید عمل انجام دهیم و خوب و دقیقش را هم انجام دهیم. یک زمانی یکی از اولیا خدا میفرمودند: آن مرد الهی و عظیمالشّأن، آیتالله العظمی شاهآبادی در مسجد جامع بازار یک بحثی را راجع به همین که انسان نباید ولو به لحظهای امیدی به عملش داشته باشد، اصلاً کأنَّ هیچ عملی را انجام نداده است، بیان میفرمودند. یکی از شاگردان آیت العظمی شاهآبادی شنیده بود یک نفر آمده از یکی از آقایان در بازار که پای صحبت آقا بودند، سؤال شرعی میکند و در سؤالش به ریز مسئله هم ورود پیدا میکند و آن شخص به او میگوید: حالا مگر عمل من و تو چه هست که ریزش را هم سؤال میکنی؟ مثلاً شک بین سه و چهار چه میشود و اگر فلان شد، چه. گفته بود: عمل را انجام بده، خیلی ریز نشو. گفت: من به آقا گفتم که چنین صحنهای را دیدم. گفتند آقا در فرمایشاتشان بیان کردند: بعضی صحبت من را اشتباه برداشت کردند. اتّفاقاً باید شما آنقدر دقیق شوید که حتّی مواظب باشید ببینید بدنتان آرام شد، ذکر رکوع و سجده را گفتید یا خیر. اگر آرام نبود، اگر عمدی باشد که باطل است. یعنی اتّفاقاً باید با این دقّت نظر عمل کنی و عملت را خیلی دقیق و ظریف انجام بدهی منتها حالا به این عمل هم نگاه نکنی و دل نبندی. نه این که بگویی حالا من که عملم، عمل نیست، من که میخواهم ساکن شفاعت ذوالجلال و الاکرام بشوم، من که میخواهم لطف پروردگار عالم شامل حالم شود، حالا دیگر چه نیازی است که عمل من دقیق باشد، بخوانم بروم و ... . لذا باید دقّت در عمل باشد و عمل صحیح انجام دهیم؛ یعنی صحّت عمل داشته باشیم؛ چون قبولی عمل که عن الله است امّا صحّت عمل به دست من و شماست. یعنی هنر این است که با وجود صحّت عملت، به عمل خود نگاه نکنی، به لطف او نگاه کنی. این نکته ظریفی است. وإلّا اگر بگویی: توکّل به خدا، ولش کن ،هر چه شد، شد؛ میشود همان که حضرت فرمود: این سربار است، توکّل به خدا نیست. یعنی شما معنای توکّل به خدا را نگرفتید. معنای آیه «و من یتوکل علی الله فهو حسبه» لذا باب الحواحج ،حضرت موسی بن جعفر(صلوات اللّه و سلامه علیهما) یک مطلب بسیار عالی را بیان میفرمایند. «سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» از حضرت راجع به آیه شریفه «وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» هر کس توکّل به پروردگار کند، خدا برای او کفایت میکند و خدا برای او بس است، سؤال کردند. «فَقَالَ التَّوَکُّلُ عَلَى اللَّهِ دَرَجَاتٌ مِنْهَا » حضرت فرمودند: برای این توکّل به پروردگار عالم درجاتی است «أَنْ تَتَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ فِی أُمُورِکَ کُلِّهَا» این که در همه امورت، در همه مسائل زندگیت توکّل به خدا کنی، «فَمَا فَعَلَ بِکَ کُنْتَ عَنْهُ رَاضِیاً» آنوقت حالا از اینجا به بعد خدا هر چه با تو کرد، تو راضی بشوی. نه این که دست روی دست بگذاری و کاری نکنی. « فی امورک » یعنی در افعال و کردارت؛ یعنی این افعال و کردار باید باشد و توکّل کنی و آنوقت از اینجا به بعد از هر چه پروردگار عالم با تو کرد، راضی باشی یعنی هر طوری که برایت پیش آمد، تو از او خشنود باشی. «تَعْلَمُ أَنَّهُ لَا یَأْلُوکَ خَیْراً وَ فَضْلا » بدانی او نسبت به تو از هیچ خیر و تفضّلی نیست که کوتاهی نکند؛ یعنی اگر به ظاهر شما توکّل به خدا کردی ولی چیزهای دیدی که به ظاهر برایت خوشایند نبود، بدانی که خدای متعال برای تو خیر و فضل میخواهد ولی تو متوجّه نیستی. «وَ تَعْلَمُ أَنَّ الْحُکْمَ فِی ذَلِکَ لَهُ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ بِتَفْوِیضِ ذَلِکَ إِلَیْهِ» میفرماید: بدان هر حکمی که پروردگار عالم برای تو میکند، حتماً برای تو نفع است. پس توکّل به خدا کن و امورت را هم تفویض به او کن. «أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِباد». حالا «وَ ثِقْ بِهِ فِیهَا وَ فِی غَیْرِهَا » این یعنی همان چیزی که میگویی: من واثق به خدا هستم. آن اعتماد به پروردگار عالم که میگویی «أَنَا وَاثِقٌ»، اینجا معنا پیدا میکند، جایی که در همه کارها بر خدا توکّل کنی. پس باید کارهایت را انجام بدهی، خوب هم باید انجام دهی، نه این که بنشینی، آنوقت به هرچه خدا برای تو خواست خوشنود باشی و بدانی او غیر از خیر و تفضّل چیزی برای تو نمیخواهد. بدانی این حکم الهی برای تو است؛ چون خدای متعال برای تو اینگونه حکم کرده و بعد مهمّش این است که بدانی توکّل به پروردگار عالم یعنی تفویض امور به دست ذوالجلال والاکرام، نه امید به عملت. تو عملت را انجام بده، دیگر کاری نداشته باش. خدا خودش بلد است. تو موظّفی فقط عمل را انجام بدهی. مابقی را به خدا بسپار. چشم امیدت به عمل نباشد؛ چشم امیدت به تفضّل پروردگار عالم باشد، به رحمت و شفاعت پروردگار عالم باشد. تو در همه جا و در همه کارها باید اعتماد به خدا کنی. ویژگیهای واثق حقیقی پس این عنوان وثوق است که این وثوق عامل شفاعت میشود و معلوم میکند که « أَنَا وَاثِقٌ مِنْ دَلِیلِی بِدَلَالَتِکَ وَ سَاکِنٌ مِنْ شَفِیعِی إِلَى شَفَاعَتِک ». پس نتیجهگیری این میشود که واثقی حقیقی کسی است که: 1- عملش را انجام بدهد 2- به نحو احسن هم انجام بدهد؛ یعنی نیکوترین عمل را انجام بدهد 3- با توجه به این که به بهترین نحو عمل را انجام داد، - نگوید: ما که عملمان، عمل نیست. ما کجا این عملها کجا؟! خیر، باید همان چیزی باشد که آیتالله العظمی شاهآبادی بیان فرمودند که حتّی باید سکون بدنت در رکوع و در سجده معلوم شود و بعد ذکر را بگویی - به هیچ عنوان هیچ امیدی به آن نداشته باشد. 4- امیدت به فضل و کرم خدا باشد. در دعا میگوییم: «الهنا و ربنا عاملنا بفضلک ولا تعاملنا بعدلک یا کریم». حتّی عدل پروردگار عالم را نمیخواهیم. چرا نباید حتّی به اعمال مقبول دل بست؟ اصلاً فرض بگیریم یک کسی چنان نمازی دارد که غوغاست، محشر است هم از باب صحّت نماز - که من عرض کردم صحّت به دست من و شماست و ما بعضی اوقات در صحّتش هم اشکال داریم. یک موقع قرائت را هم میدانیم امّا رعایت نمیکنیم؛ چون دانستن با رعایت کردن متفاوت است. یا این را که بدنم آرامش دارد یا ندارد، رعایت نمیکنم. میدانم الان در محضر ذوالجلال والاکرام هستم و با اذان به من اجازه سخن گفتن دادند امّا رعایت نمیکنم - هم صحّت وضو، صحت قرائت، صحت سکون و آرامش و... همه مطالب او درست است و جالب این که قبول هم میکنند امّا باز این شخص هم نمیتواند به عمل خودش اعتماد کند؛ چون اگر به عمل خودش باشد، پروردگار عالم بیان میکند: این عمل که بر تو فرض و واجب بوده، پس مزدی ندارد. اوّلاً این بدن را چه کسی خلق کرده؟ این بدن تو نیست، اعضا و جوارح متعلّق به تو نیست. تو با این اعضا و جوارحی که من خلق کردم، عملی را انجام دادی که من بر تو فرض و واجب کردم. پس خیلی امیدی به این عمل هم نیست امّا با این حال باید دقّت کنیم که عملمان، عمل صحیحی باشد. آنوقت است که « وَ سَاکِنٌ مِنْ شَفِیعِی إِلَى شَفَاعَتِک » معنا پیدا میکند. پس حالا میگویم: «أَدْعُوکَ یَا سَیِّدِی بِلِسَانٍ قَدْ أَخْرَسَهُ ذَنْبُه »، چون دیگر میفهمم و متوجّه میشوم که به عملم نمیشود اعتماد کرد. فرض بگیریم الان من در نماز قرائتم صحیح بود و قیام و قعود، همه حرکت نمازم صحیح بود امّا با کدام زبان تو را خواندم؟! جدّی کسی جرئت دارد بگوید من با یک زبانی پروردگار عالم را خواندم که اصلاً این زبان در عمرش گناه نکرده است؟! خجلیم دیگر! دعای ما در حق چه کسی مستجاب است؟ لذا در باب دعا میگویند: به زبان دیگری با من صحبت کنید. من سالهای پیش این روایت را خواندم و حالا شاید به مناسبتی باز هم بخوانم. بعضی از این روایات تکرارش بد نیست. ذوالجلال و الاکرام فرمود: به زبان دیگری من را به خوانید. فرمودند: به کدام زبان؟ فرمود: به زبان غیر. خودتان، نمیتوانید برای خودتان دعا کنید. شما برای من دعا کنید، دعایتان میگیرد. چرا؟ چون شما برای من دعا کردید، برای خودتان دعا نکردید. من اگر برای خودم، با این زبانی که گناه کردهام دعا کنم، نمیگیرد. دیگری باید دعا کند. البته این هم لطف خداست. خدا میگوید ولو زبانت گناهکار است ولی چون برای دیگران داری دعا میکنی، قبول است. از بس خدا دوست دارد انسان نوعدوست باشد - اسلام، سلم است دیگر - میگوید شما که زبانتان گناهکار است، چطور میخواهید با من صحبت کنید؟ چون انسان خجالت میکشد دیگر. لذا میگوید: با زبان دیگری از من درخواست کن؛ یعنی دیگری در حقّت دعا کند. بنده در حق شما دعا کنم، مستجاب است. خودم که با این زبان گنهکار بودم؟ بله، امّا خدا میگوید چون برای دیگری بود، میپذیرم. لذا خدا میخواهد که برای همدیگر دعا کنیم. دعایمان کلّی باشد، فقط خودم نباشم. شما در ماه مبارک رمضان میگویی: « اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ » خدایا! اموات من و پدر و مادر من را بیامرز نه، همه را بیامرز. «اللَّهُمَّ أَغْنِ کُلَّ فَقِیرٍ » خدایا من گرفتارم و فقر و مشکلات دارم نه، همه. « اللَّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَرِیض » همه اینها کلّ است. خدا اینطوردوست دارد. انتهای پیام/
94/04/10 - 15:52
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 57]
صفحات پیشنهادی
شرح دعای ابوحمزه ثمالی توسط آیتالله قرهی محبتی که کور میکند/ عرفان برای چه کسی سم است
شرح دعای ابوحمزه ثمالی توسط آیتالله قرهیمحبتی که کور میکند عرفان برای چه کسی سم استکسی که کسی را دوست دارد همه نگاهش به نگاه دوستی و حب است لذا عین المحب از دیدن عیبهای محبوب خودش کور میشود نمیتواند عیبهای محبوبش را ببیند اگر هزار نفر هم بگویند فلانی فلان عیب را داردشرح دعای ابوحمزه ثمالی توسط آیتالله قرهی چرا باید کودکان را به مجالس الهی برد
شرح دعای ابوحمزه ثمالی توسط آیتالله قرهیچرا باید کودکان را به مجالس الهی بردآیتالله ساداتگوشه به فردی که فرزندش را برخی مواقع برای جلوگیری از ایجاد مزاحمت به مسجد نمیآورد فرموده بود عیبی ندارد بیاید همین که شب بیاید و در محیط بنشیند و حال و وضع را ببیند اشک و ناله را ببیشرح دعای ابوحمزه ثمالی توسط آیتالله قرهی چرا نباید زیاد در محضر علما نشست/ ماجرای دست خالی آیتالله بروجردی د
شرح دعای ابوحمزه ثمالی توسط آیتالله قرهیچرا نباید زیاد در محضر علما نشست ماجرای دست خالی آیتالله بروجردی در آخر عمروقتی به دیدار علما میروید استفاده کنید ولی زیاد ننشینید که هم آنها اذیت نشوند و هم شما بروید آقا میفرمودند یک دلیل این مطلب این است که غرق در عالم ربّانی شدشرح دعای ابوحمزه ثمالی توسط آیتالله قرهی چه زمانی گناهان کبیره هم شامل شفاعت میشوند
شرح دعای ابوحمزه ثمالی توسط آیتالله قرهیچه زمانی گناهان کبیره هم شامل شفاعت میشوندرسول خدا ص فرمود آن موقع که من به مقام محمود مبعوث میشوم برای مرتکبین به گناهان کبیره قیام میکنم و خدا هم شفاعت من را نسبت به آنها میپذیرد به گزارش خبرگزاری فارس آیتالله روحالشرح دعای ابوحمزه ثمالی توسط آیتالله قرهی علت ازدواج حضرت خدیجه(س) با پیامبر(ص)/ ذکری که آیتالله بهجت با آن م
شرح دعای ابوحمزه ثمالی توسط آیتالله قرهیعلت ازدواج حضرت خدیجه س با پیامبر ص ذکری که آیتالله بهجت با آن مأنوس بودوقتی به حضرت خدیجه س بیان میکنند علت اینکه پیامبر را انتخاب کردی چیست حضرتشان بیان میفرمایند ایشان رسول خداست یعنی عاقل است و میداند معاملهای که میکندشرح دعای ابوحمزه ثمالی توسط آیتالله قرهی اساس ضیافتالله چیست/ تفاوت ضیافتهای مادی با ضیافتالله
شرح دعای ابوحمزه ثمالی توسط آیتالله قرهیاساس ضیافتالله چیست تفاوت ضیافتهای مادی با ضیافتاللهاساس ضیافتالله این است که هم میزبان با انسان صحبت کند هم انسانها با میزبان کریم صحبت کنند چون معالأسف ما یک عمر غافل بودیم خودمان با خودمان حرف میزدیم به گزارش خبرگزاری فارسشرح دعای ابوحمزه ثمالی توسط آیتالله قرهی خداوند در ماه ضیافتالله از انسان چه میخواهد/ چگونه خواب روزهدار ع
شرح دعای ابوحمزه ثمالی توسط آیتالله قرهیخداوند در ماه ضیافتالله از انسان چه میخواهد چگونه خواب روزهدار عبادت استاصل این است که در ماه مبارک رمضان به ما یاد بدهند که دیگر از این به بعد روح مسلط به جسم باشد نه مساوی باشند بلکه بر عکس روح بر جسم غالب باشد و دیگر حالا هر جا جشرح دعای ابوحمزه ثمالی توسط آیتالله قرهی علّت اکراه اولیاء از امام جماعت بودن/ علت سالها گریه در نماز شب
شرح دعای ابوحمزه ثمالی توسط آیتالله قرهیعلّت اکراه اولیاء از امام جماعت بودن علت سالها گریه در نماز شبپیامبر اکرم ص میفرماید آن کسی که محبّت خدا را در دلش داشته باشد و آن را به محبّت غیر خدا ناس و نفس مقدّم بدارد پروردگار عالم امورش را به دست میگیرد حبّ حقیقی حبّ اللهشرح دعای ابوحمزه ثمالی توسط آیتالله قرهی امام علی(ع) چگونه خدا را شناخت/مدت عمر آیتالله بروجردی به روایت خود
شرح دعای ابوحمزه ثمالی توسط آیتالله قرهیامام علی ع چگونه خدا را شناخت مدت عمر آیتالله بروجردی به روایت خودشاز مولیالموالی ع سؤال شد به چه چیزی پروردگار خودت را شناختی حضرت فرمودند به آن شناختی که خودش به من داد یکی از خصوصیات دعا همین میشود بِمَا عَرَّفَنِی نَفْسَهُ خشرح دعای ابوحمزه ثمالی توسط آیتالله قرهی بهترین زمان برای خواندن پروردگار/ با فضیلتترین شب بعد از شب قدر
شرح دعای ابوحمزه ثمالی توسط آیتالله قرهیبهترین زمان برای خواندن پروردگار با فضیلتترین شب بعد از شب قدرتوصیه کنید که اگر دیگران شبهای ماه مبارک رمضان را معالأسف به غفلت میگذرانند و میخوابند شب جمعه را هر طور شده بیدار باشند که بتوانند زمینه قدریّه لیلة القدر خودشان را فرا-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها