تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هيچ كس نيتى را در دل پنهان نمى‏كند، مگر اينكه خداوند آن نيت را (در رفتار و كردا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826526033




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

عوامل اثرگذار بر بازرگاني خليج فارس در عصرمغول(1)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
عوامل اثرگذار بر بازرگاني خليج فارس در عصرمغول(1)
عوامل اثرگذار بر بازرگاني خليج فارس در عصرمغول(1)   نويسنده:محمد جعفر چمنکار   ( حاکميت اقتصادي – سياسي ايران بر خليج فارس و درياي عمان ) چکيده:   خليج فارس و درياي عمان همواره جايگاهي ويژه در عرصه اقتصادي ايران زمين داشته اند. شايد بتوان يکي از مهم ترين عرصه هاي شکوفايي اين منطقه جنوبي ايران را در زمان حکومت مغول و امپراتوري ايلخانان دانست که بازرگاني و تجارت دريايي حوزه خليج فارس تحت تاثير عوامل مثبت و منفي بسياري قرارگرفت. نرسيدن آسيب جدي بر تأسيسات اقتصادي کرانه ها و بنادر خليج فارس به هنگام هجوم مغولان، استمرار حکومت بومي و سنتي آن حدود، ظهور قطب هاي اقتصادي جديد در ازاي فروپاشي مراکز تجاري بزرگ پيشين در خليج فارس، حاکميت عناصر ايراني بر معابر کليدي در جنوب تنگه هرمز، گسترش امنيت مواصلات بازرگاني، توسعه نقش مناطق پسابندر، استمرار فعاليت هاي تجاري شرکاي خارجي، فعاليت هاي اقتصادي کلان بازرگانان عمده و عوامل محدود کننده طبيعي، سياسي و نظامي از جمله مواردي هستند که در اين مقاله به آنها پرداخته شده است. کليد واژه: خليج فارس – عصر مغول – تجارت و بازرگاني دريايي – ايلخانان – مراکز تجاري – مناطق پسابندري خليج فارس و درياي عمان همواره در سياست هاي اقتصادي دولت هاي ايران جايگاهي ويژه داشته اند. با وجود فراز و فرودهاي پي در پي در تمرکز سياسي و توانمندي اقتصادي و نظامي حکومت ها، اين فرايند هم چنان استمرار داشته است.(چمنکار، خليج فارس و ...، ص 7-185) هم زمان با حکومت مغول و امپراتوري ايلخانان، بازرگاني و تجارت دريايي خليج فارس زير تاثير پاره اي از عوامل موثر قرار داشت. بخشي از اين عوامل مثبت بوده، فرايند شکوفايي و تکامل اقتصادي سرحدات جنوبي ايران را تسهيل نموده و بخشي نيز به عنوان عوامل محدودکننده، ايجاد وقفه و رکود را سبب شدند. وارد نشدن آسيب هاي جدي به زير ساخت ها و تاسيسات اقتصاي کرانه ها، جزاير و بنادر خليج فارس به هنگام هجوم مغول در پي سياست سازش و تسليم حکومت هاي محلي منطقه، استمرار حکومت هاي بومي که به طور سنتي در اين حدود استيلا داشتند، ظهور قدرت هاي جديد اقتصادي در خليج فارس و درياي عمان در برابر فروپاشي برخي از مراکز تجاري بزرگ پيشين، حاکميت عناصر ايراني بر سرزمين هاي کليدي تجاري در جنوب تنگه هرمز، گسترش و استقرار امنيت در راه ها و خطوط ارتباطي بازرگاني، توسعه نقش مناطق پسابندر، استمرار فعاليت هاي تجاري شرکاي خارجي از هند و چين، آسياي شرقي، مشرق افريقا و اروپا، توانمندي اقتصادي و فعاليت هاي کلان بازرگانان عمده و عوامل محدود کننده طبيعي، سياسي و نظامي، از مهم ترين اين عوامل بودند. 1.وارد نشدن آسيب هاي جدي به زير ساخت هاي اقتصادي خليج فارس به هنگام هجوم مغول:   هجوم ويرانگر مغولان، به سبب سياست دورانديشانه اتابکان و حکومت هاي محلي و بومي در سرحدات خليج فارس، به زير ساخت هاي عمده اقتصادي و تجاري اين مناطق آسيب هاي گسترده وارد نکرد. اتابکان با پذيرش يساولي و پرداخت خراج و اتخاذ سياست تسليم و سازش، به حيات خود ادامه دادند و مانع تهاجم مغول به سرزمين هاي جنوبي ايران شدند: « چون لشکر چنگيزخانيان و لشکر تتار بر اطراف عالم استيلا يافتند، اتابک ابوبکر بن سعد بن زنگي که ( مردي داهي حازم بود ) ( شبانکاره اي، ص 185) از ( غايت حزم و دورانديشي )( ميرخواند، ج 7، ص 3614) از سر يکتاولي اظهار ايلي نمود و هدايا در حميت برادرزاده خود، تهمتن، به بندگي اوگتاي قاآن فرستاد و التزام خراج نمود. قاآن سيور غاميشي فرموده يرليغ با لقب قتلغ خاني ارزاني داشت و سلطنت فارس بر وي مسلم فرمود ( حافظ ابرو، ج 2، ص 171) و قرار داد که در هر سال 000/ 30 دينار سرخ به رسم انقياد کارسازي خزانه عامره خاني نمايد( فسائي، ج1، ص 257) و ملک فارس بدين حرکت از تعرض لشکر بيگانه مصون و محروس نمايد.(مير خواند، همان ) ملک قطب الدين مبارزالدين مظفرالدين محمد اتابک شبانکاره نيز اين منطقه را به شش هزار دينار زر رايج از هولاکو به مقاطعه گرفت. ( نطنزي، ص 5) اين سياست فرايند رشد و تکامل بازرگاني بنادر و جزاير ايران را موجب گشت؛ امري که با توجه به فروپاشي بخش هاي گسترده اي از مناطق ديگر کشور، اهميتي بسيار يافت. 2.استمرار حاکميت حکومت هاي بومي منطقه:   هم زمان با تاسيس امپراتوري مغول، حاکميت عناصر ايراني بر سواحل شمالي و کرانه هاي جنوبي خليج فارس و درياي عمان به وسيله اتابکان و ملوک محلي جزاير و بنادر انجام مي گرفت. اتابکان فارس، اتابکان لر بزرگ يا فضلويه، ملوک شبانکاره، امراي کرمان يا خطائيان، ملوک بني قيصر و امراي هرمز از حکومت هاي مستقل و نيمه مستقل اين سرحدات بودند که به علت شرايط ويژه جغرافيايي و موقعيت طبيعي در ارتباط با تحرکات اقتصادي خليج فارس نقش آفرين شدند. اتابکان فارس، امراي بني قيصر کيش و ملوک هرمز از مهم ترين عوامل سياسي اثرگذار در اين باره بودند. مغولان که به سبب نداشتن توانمندي دريايي و ناسازگاري با شرايط گرم و مرطوب سواحل جنوب ايران، از سکونت دائم در اين مناطق ناتوان بودند، به استفاده از اميران محلي نيازمند شدند. در حقيقت ايلخانان هرگز نتوانستند در اشکال گسترده نظامي بر سواحل، جزاير و بنادر خليج فارس و درياي عمان استيلا يابند.(اشپولر، ص 153) اتابکان سلغوري فارس به مدت يکصد و بيست سال بر اين ولايت گسترده فرمان راندند و به عنوان يکي از عوامل اثرگذار در تکاپوهاي اقتصادي منطقه، جايگاهي ويژه داشتند. ولايت فارس بر اساس تقسيم بندي هاي سنتي و باستاني به پنج کوره يا بخش بزرگ تقسيم مي شد که جزاير و بنادر خليج فارس بيشتر در کوره اردشير خره و بخش هايي از آن نيز در کوره شاپور خره قرار داشت. کوره اردشير خره از شيراز به سوي مناطق جنوبي تا کرانه دريا امتداد داشت که جزاير خارک تا قشم را نيز دربر مي گرفت.( بارتولد، ص 173) بخش هاي ساحلي اردشير خره را سيف يا کناره مي گفتند که سيف عماره در شرق جزيره کيش، سيف زهير در ساحل جنوبي ايراهستان ( نواحي جنوب شرقي فارس و لارستان ) و حوالي بندر سيراف و سيف مظفر در شمال نَجيرم ( بندر کوچکي ميان سيراف و شبه جزيره بوشهر ) را شامل مي شد. « اعمال سيف ناحيتي چند بر کنار دريا همه گرمسير و بيشتر عرب مقام دارند و آب و هوايش سخت مخالف بود و بعضي از اين ولايات به سيف ابي زهير و بعضي به سيف عماره منسوبست و حاصلشان جز غله و خرما نبود.»( مستوفي، ص 166؛ لسترنج، ص 320-267) ولايت فارس با مرکزيت شيراز در روزگار اتابکان سلغوري با وجود پاره اي تنشهاي حاصل از برخورد با رقيبان محلي، دوره اي شکوفا و پر رونق همراه باآرامش را سپري کرد. جلوگيري از هجوم مغول، توسعه ارضي فارس در خشکي و دريا بازگرداندن و استقرار امنيت و توجه به آباداني، در سايه تدبير تني چند از اتابکان، از عوامل مؤثر در اين فرايند بود. اتابک زنگي بن مودود(571-558هـ ) که « در قواعد امر جهانداري آيتي بود و خيلي از ولايات در ممالک فارس افزود و رعايا از او شاکر بودندي و مدت مملکتش درازا کشيد» ( شبانکاره اي، ص 183) و اتابک سعد بن زنگي ( 623-559 هـ) که « مردي صاحب شوکت خداوند بخت و طالع بود و در سخاوت و شجاعت عديم المثل بود و در زمان او خيلي مملکت با فارس مضاف شد»( همان ) و به ويژه اتابک مظفرالدين ابوبکر بن سعد سلغوري ( 658-623 هـ) که حکومت او نقطه عطفي در توسعه اقتصادي، سياسي و نظامي آن خاندان بود، از اين زمره بودند: «ولايت فارس که از دويست سال باز به واسطه محاربات سلاطين شبانکاره با آل بويه و گماشتگان سلجوقيه و قدم سلطان غياث الدين و غيره چون چشم تبان خراب گشته بود، به يُمن دولت و حُسن معدلت او، مانند روي عروسان آراسته شد و از اطراف ربع سکون افاضل و اشراف احرام طواف سرپرده همايون او بسته، به عواطف خسروانه و عواطف پادشاهانه اختصاص يافتند.» ( ميرخواند، ج 7، ص 14-3613) امراي بني قيصر، از ديگر حکومت هاي محلي در منطقه خليج فارس هم زمان با استيلاي مغول بودند که به حيات خود ادامه دادند. ملوک بني قيصر نخست در بندر سيراف به تکاپوهاي بازرگاني مي پرداختند، سپس با مهاجرت به جزيره کيش آن را به بندر تجاري خليج فارس تبديل نمودند. امراي بني قيصر با تابعيت و خراج گزاري به حکومت سلاجقه کرمان و اتابک فارس، فرمانداران جزاير خليج فارس و قسمت دريا محسوب مي شدند. در روزگار اتابک سُنقر سلغوري (558-543) حکومت سواحل نيز به آنان تقويض شد. بدين ترتيب اميران کيش با حاکميت بر مناطق غربي خليج فارس و جزاير و بنادر آن به اوج قدرت اقتصادي دست يافتند.(اقبال، ص32) دوران حکومت ملوک بني قيصر در سال 626 هـ . پس از لشکرکشي سيف الدين ابوالنصر هرموزي به فرمان اتابک ابوبکر سلغوري، به پايان رسيد: « روز دوازدهم جمادي دويم سال 626 وارد جزيره شده، دست تطاول را گشوده، پاي مردي را فشرده، اهلش را کشته و اموالش را به غارت بردند و ملک السطان را به قتل آوردند و آفتاب بني قيصر مُختفي و شغله اقبالشان منطفي .» ( فسائي، ج 1، ص 261) جزيره کيش از سال 628 به عنوان دولتخانه به طور مستقيم به فارس و قلمرو اتابکان اضافه شد.( فضل الله شيرازي، ص 105) ملوک هرمز از برجسته ترين عناصر سياسي، نظامي و اقتصادي خليج فارس در عصر مغول بودند. دولت دريايي هرمز به وسيله محمد درم کوب بنيان گذارده شد. وي پس از استيلا بر هرمز ساحلي ( حوالي بندر عباس و ميناب کنوني ) به نام خويش به ضرب سکه و درم پرداخت و با در پيش گرفتن عدالت و حسن رابطه با اتابکان فارس و ملوک کرمان، به توسعه دولت خود پرداخت ( قزويني، ص 7-46) رکن الدين محمود بن احمد قلهاقي، از رهبران قدرتمند ملوک هرمز، به مدت سي و پنج سال (76-641 هـ) به حکومت پرداخت و با گسترش امپراتوري دريايي خود، بر بخش هاي گسترده اي از سرزمين هاي واقع در جنوب تنگه هرمز استيلا يافت. (همان، ص 51) در زمان حکومت امير بهاء الدين اياز ( 711-692 هـ) مرکز حکومت هرمز از هرمز ساحلي به جزيره جرون انتقال يافت. اين رخداد که حدود سال 700 هـ . انجام گرفت، نقش موثر اين منطقه را در مبادلات اقتصادي خليج فارس افزون ساخت: « اياز از غايت احتياطي که داشت، دارالملک و اطراف سواحل باز گذاشت و به جزيره جرون رفت. »( نطنزي، ص 14) امپراتوري دريايي ملوک هرمز با تصرف کيش، خارک و اندرابي، هرمز ساحلي، قشم و بخش هايي از سرزمين هاي جنوب تنگه هرمز در زمان قطب الدين تهمتن (747-718 هـ .) به اوج توسعه و اقتدار رسيد. ( اقبال، مطالعاتي در ...، ص 4-42) استمرار حکومت مجموعه اي از اميران محلي در عصر مغول سبب شد منطقه خليج فارس و درياي عمان در سايه بازگشت امنيت و تمرکز سياسي و نظامي، از آشوب، هرج و مرج و فروپاشي به دور مانده، به تکامل اقتصادي خود ادامه دهد. 3.جابجايي مراکز موثر اقتصادي در منطقه خليج فارس:   همزمان با حکومت مغول، سواحل و جزاير خليج فارس و درياي عمان جا به جايي آشکاري را در ميزان اهميت مراکز اقتصادي خود تجربه مي کردند. بر اين اساس در کنار اُفول پاره اي از مراکز عمده تجاري پيشين منطقه، مراکز بازرگاني تازه اي پا به عرصه تحولات بازرگاني گذاردند. در نتيجه اين فرآيند جزاير و بنادري چون قشم، ( قزويني، ص 56 ؛ مستوفي، ص 137) سيراف، ( لسترنج، ص 279) ريشهر، ( مستوفي، ص 130) خارک، (گريشمن، ص 4؛ متسوفي، ص 137) جنابه، (مستوفي، ص 130) سي نيز، (همان، ص 131) مهروبان، ( همان، امام شوشتري، ج 2، ص 46) معشور، ( ابن بطوطه، ج 1، ص 200) عبادان، ( همان ) به ويژه بندر تيز ( تيس يا تلمناي باستان در نزديکي بندر چابهار ) در جنوب شرقي ايران و در کنار سواحل درياي عمان و اقيانوس هند، ( لسترنج، ص 320) به تدريج در سايه رونق روز افزون هرمز و کيش، بلاهاي طبيعي چون زلزله، انحراف مسيرهاي بازرگاني و کاهش نفوس در نتيجه مهاجرت هاي اجباري مردم، به زوال و انحطاط دچار شدند و با دور گشتن از عصر طلايي خود، به بنادر حاشيه اي و کم اهميت مبدل گشتند. هم زمان با خاموشي اين مراکز، کيش و هرمز به عنوان قطب هاي تازه اقتصادي پا به عرصه فعاليت هاي اقتصادي منطقه گذاشتند. جزيره کيش با حاکميت امراي بني قيصر از مراکز عمده و اثرگذار در بازرگاني دريايي ايران در عصر ايلخانان بود. وجود آب آشاميدني، ( مستوفي، ص 136) موقعيت مناسب طبيعي و جغرافيايي براي بارگيري و باراندازي کالا، امکان کشت محدود چون کاشت نخيلات، مرکبات، غلات و صيفي، ( ابن بطوطه، ص 306) تجمع گسترده دريانوردان و بازرگانان و پهلو گرفتن کشتي هاي بسيار از سرزمين هاي دور دست عرب، اقيانوس هند، چين، آسياي شرقي و افريقاي شرقي، ( ستوده، ج 2، ص 95) رونق ماهيگيري و صادرات آبزيان به مناطق مختلف، ( اشپرلر، ص 408) صيد مرواريد و تجارت پر سود آن، ( ابن بطوطه، ص 307) توسعه شهرسازي و معماري با ساخت ساختمان هاي چند طبقه، بازارهاي بزرگ با دکان هاي بسيار، ( لسترنج، ص 277) نفوس ثابت و فصلي قابل ملاحظه، سبب گرديد اين جزيره تا پيش از سقوط امراي بني قيصر به مهم ترين مرکز اقتصادي و بازرگاني در خليج فارس تبديل گردد. « مجلوبات هند و سند و اقصي چين و ترکستان در معرض فرض آن عرض مي کنند و غرائب و طوائف و نفايس و نتايف مصر و شام و منتهي قيرران در رشد من يريد آن رونق مي يابد و وجوه مکاسب و مرابح در برار و بحار و نظام و زينت بقاع و امتقاع به وجود آن در خير حصول مي آيد.» ( فصل الله شيرازي، ص 170) ابن مجاور، مورخ ايراني تبار سوري، در کتاب صفه بلاد اليمن و مکه و بعض الحجاز مشهور به تاريخ المستبصر که در حدود سال 626 هـ . نگاشته شده، نوشته است: « کيس [ کيش] شهريست بزرگ و حصاري دور آن کشيده شده ؛ بازرگانان انواع پارچه هاي ابريشمي و کتاني و حبوبات به اين جزيره وارد مي کنند و در مقابل مرواريد خريداري مي نمايند. در اين جزيره نخلستان و خرماي فراوان وجود ارد. خانه ها عموما داراي چند طبقه است.» ( نوري زاده بوشهري، ص 12-111) جزيره هرمز تا روزگار زوال در سده دهم هجري از مناطق بسيار مهم در کارهاي اقتصادي خليج فارس، درياي عمان و توابع آن بود. تسلط حاکمان هرمز بر مناطق مهم اقتصادي در کرانه هاي شمال و جنوب آبراه هرمز، استفاده از سيصد فروند انواع ناوگان نظامي و بازرگاني، ( پتروشفسکي، ص 63) تصرف جزيره کيش، ( فسائي، ج 1، ص 261) شکوفايي اقتصادي و تسهيل امور تجاري پس از انتقال مرکز حکومت به جزيره جرون و به کار گيري قابليت هاي مثبت آن در زمينه کشاورزي، ( لسترنج، ص 341 و ابن حوقل، ص 7) توسعه شهري ( ابن بطوطه، ص 300) و کشتي سازي ( مارکوپولو، ص 46) گسترده سبب گرديد جزيره هرمز به تدريج با کنار گذاردن ديگر رقيبان به مرکز اصلي داد و ستد کالا و تقاطعي براي بازرگاناني تبديل شود که از دورترين نقاط جهان بدان جا مي آمدند. جزيره هرمز در زمان اوج رونق خود به عنوان بازار تجارت آسيا پذيراي بيش از چهارصد بازرگان بزرگ از ملل گوناگون بود که به خريد و فروش انواع و اقسام کالاي بازرگاني گران بها و پر مشتري چون: مرواريد، ابريشم، فرش، ادويه جات، اسب هاي اصيل ايراني، مواد غذايي و سنگ هاي پر ارزش مي پرداختند .( نوري زاده،ص 101) مارکوپولو، جهانگرد معروف ايتاليايي، درباره هرمز نوشته است: « در نزديکي ساحل جزيره ايست که در آن شهر هرموز بنا شده. اين شهر محل رفت وآمد و داد و ستد بازرگانان هندي است که با خود ادويه، دارو، سنگ هاي قيمتي، مرواريد، منسوجات زربفت، عاج و کالاهاي ديگر مي آورند و در اينجا اجناس خود را به تجّاري واگذار مي کنند که وسيله توزيع آنها را در تمام دنيا دارند. هرموز مرکز تجارتي بزرگي است و در اطراف آن آبادي ها و قلاع تابع آن ساخته شده و به اين جهت مي توان آن را مهم ترين مرکز کشور[ايالت] کرمان دانست.» ( مارکوپولو، ص 300) ابن بطوطه به نقش ترانزيتي جزيره هرمز در انتقال کالاهاي ملت هاي ديگر، به ويژه هندوستان، به سرزمين هاي عراق عرب و عجم و خراسان اشاره کرده است، ( ابن بطوطه، ص 300) حافظ ابرو نيز نوشته است: « آن جزيره را زرون [ جرون = هرمز ] مي گويند و بندر درياست و کشتي هاي تجار از اطراف بدانجا مي آيند و مرواريد بسيار در آنجا حاصل مي شود.»( حافظ ابرو، ج 3، ص 16) عبدالرزاق سمرقندي نيز با تفصيل درباره رونق داد و ستد و حضور بازرگاناني با مليت هاي گوناگون که در اين جزيره در تکاپو بودند، پرداخته و تاکيد کرده است: « اين هرمز که آن را جرون گويند، در ميان دريا بندري است که روي زمين بدل ندارد.» ( سمرقندي، ص 8-7) منبع:نشريه پايگاه نور شماره 25 ادامه دارد...  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 481]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن