تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834254362
آقایی که چند مرتبه تا مرز شهادت رفته و برگشته
واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
ذخیره الهی؛
آقایی که چند مرتبه تا مرز شهادت رفته و برگشته
سمت راست بدن پر از ترکش بود و قطعات ضبط صوت. قسمتی از سینه کاملاً سوخته بود. دست راست از کار افتاده بود و ورم کرده بود. استخوانهای کتف و سینه به راحتی دیده میشد. 37 واحد خون و فراوردههای خونی به آقا زدند.
به گزارش سرویس فرهنگی جام نیوز، 34 سال پیش در چنین روزی، نماینده مردم تهران در مجلس اول، امام جمعه تهران و نماینده امام در شورای عالی دفاع از منطقه عملیاتی برمی گردد، ابتدا خدمت امام میرسد و گزارشی از وضعیت جبههها ارائه میکند و پس از آن، طبق معمول شنبهها راهی یکی از مسجدهای جنوب شهر تهران میشود، اما ماجرایی بیشتر از یک سخنرانی ساده در انتظار آیت الله سید علی خامنه ای بود. ششم تیر ماه سال 1360 بود و چهار روز از عزل بنی صدر از ریاست جمهوری گذشته بود و روزهای پرحادثه ای در جریان بود. روز دوم تیرماه یک بمب در سالن راه آهن قم در لحظه پیاده و سوار شدن مسافران منفجر شد و 7 شهید و بیش از 50 زخمى به جاى گذاشت. روز سوم تیر بمبی نترکید چراکه یک بمب قوى در کنار یک هنرستان دخترانه در تهران پیش از ترکیدن، کشف و خنثى شد. روز پنجم تیر انتخابات میان دوره ای مجلس در 19 شهر برگزار شد و روز ششم، مسجد ابوذر در جنوب تهران منشأ خبرها شد. بمبی مقابل قلب نماینده امام نماینده امام در شورای عالی دفاع پس از پایان نماز ظهر به پشت تریبون میرود تا به پرسشهای نمازگزاران پاسخ دهد. پرسشها روی برگههایی نوشته شده بودند. آقا مقدمه چینی میکنند تا به اینجا میرسند که: «امروز شایعات فراوانی بین مردم پخش شده و من میخواهم به بخشی از آنها پاسخ بدهم.» در بین جمعیت ضبط صوت بزرگی دست به دست میشود و میرسد به جوانی با قد متوسط و موهای فری و کت و پیراهن چهارخانه و صورتی با تهریش مختصر که آن روزها کلیشهی چهره و تیپ خیلی از جوانها بود. جوان خودش را به تریبون میرساند و ضبط را روی تریبون درست مقابل قلب سخنران میگذارد. دستش را روی دکمهی Play فشار میدهد، شاسی تق تق صدا میکند اما روشن نمی شود مثل حالت پایان نوار، اما جوان میرود. یک دقیقه نگذشت که بلندگو شروع کرد به سوت کشیدن. آقا همینطور که صحبت میکردند، گفتند: «آقا این بلندگو را تنظیم کنید.» بعد خودشان را به سمت چپ کشیدند و از پشت تریبون کمی عقب آمدند و به صحبت ادامه دادند، ایشان از حقوق زنان سخن میگفتند: «در زمان امیرالمؤمنین، زن در همهی جوامع بشری -نه فقط در میان عربها- مظلوم بود. نه میگذاشتند درس بخواند، نه میگذاشتند در اجتماع وارد بشود و در مسائل سیاسی تبحر پیدا بکند، نه ممکن بود در میدانهای...» اما انفجار این سخنان را ناتمام میگذارد. آقا که هنگام سخنرانی رو به جمعیت و پشت به قبله بودند، با یک چرخش 45 درجهای به طرف چپ جایگاه افتادند. اولین محافظ خودش را بالای سر آقا رساند. مسجد کوچک بود و همان یک محافظ، به تنهایی تلاش کرد که آقا را به بیرون ببرد. در راه بیمارستان بهارلو امام جمعه تهران بیرون از مسجد و در آغوش محافظ، لحظاتی به هوش آمدند. سرشان را بالا آوردند، اما زود سرشان افتاد. محافظها بلیزر سفید را انگار که ترمز نداشت، با سرعتی غیر قابل تصور میراندند. در مسیر بیمارستان، هر وقت به هوش میآمدند، زیر لب زمزمهای میکردند؛ شهادتین میگفتند. لبها و چشمها تکان میخوردند؛ خیلی کم البته. در خیابان قزوین، خودرو به یک درمانگاه کوچک رسید. پنج نفر آدم با قیافهی خونآلود و اسلحه به دست، وارد درمانگاه شدند و آقا را روی دست این طرف و آن طرف بردند. با آن صورت خونآلود، کسی امام جمعهی شهر را نشناخت. دکتری ضربان قلب را گرفت: «نمیشود کاری کرد.» محافظها با سرعت به سمت در خروجی رفتند. پرستاری که تازه از راه رسیده بود، پرسید: «ایشان کی هستند؟ دارند تمام میکنند» اسم آقای خامنهای را که شنید، گفت: «ببریدشان بیمارستان؛ اما یک کپسول اکسیژن هم با خودتان ببرید.» کپسول اکسیژن و پایهی آهنی چرخدار را نمیشد برد توی ماشین. پایههای کپسول را تکیه دادند روی رکاب ماشین، پرستار هم نشست بالای سر آقا. در تمام راه، ماسک اکسیژن را روی صورت آقا نگه داشت و به همه دلداری داد. یکی از محافظها پرسید: «حالا کجا برویم!؟» پرستار گفت: «بیمارستان بهارلو، پل جوادیه». ماشین انگار ترمز نداشت. محافظ بیسیم را برداشت. کُدشان «حافظِ هفت» بود. «مرکز 50- 50»؛ این رمزِ آمادهباش بود، یعنی حافظ هفت مجروح شده. کسی که پشت دستگاه بود، بلند زد زیر گریه. محافظ در بیسیم گفت: «با مجلس تماس بگیر.» اسم دکتر فیاضبخش و چند نفر دیگر از پزشکهای مجلس را هم گفت؛ «منافی، زرگر، ... بگو بیایند بیمارستان بهارلو.» وقتی دکتر میگوید دیگر تمام شد ماشین را از در عقب بیمارستان به داخل محوطه بردند. برانکارد آورند و آقا را رساندند پشت در اتاق عمل. دکتر محجوبی از همدان آمده بود بیمارستان بهارلو. تازه جراحیش را تمام کرده بود. داشت دستش را میشست که از اتاق عمل خارج شود. آقا را که با آن وضع دید، گفت خیلی سریع دوباره اتاق عمل را آماده کنند. سمت راست بدن پر از ترکش بود و قطعات ضبط صوت. قسمتی از سینه کاملاً سوخته بود. دست راست از کار افتاده بود و ورم کرده بود. استخوانهای کتف و سینه به راحتی دیده میشد. 37 واحد خون و فراوردههای خونی به آقا زدند. این همه خون، واکنشهای انعقادی را مختل کرد. دو سه بار نبض افتاد. چند بار مجبور شدند پانسمان را باز کنند و دوباره رگها را مسدود کنند. کیسههای خون را از هر دو دست و هر دو پا به بدن تزریق میکردند، اما باز هم خونریزی ادامه داشت. یکدفعه یکی از دکترها دست از کار کشید. دستکشش را درآورد و گفت: «دیگر تمام شد.» بیراه نمیگفت؛ فشار تقریباً صفر بود. یکی دیگر از دکترها به او تشر زد که چرا کشیدی کنار؟ فشار کمکم بالا آمد و دوباره شروع کردند. دکتر منافی، همان طور که میآمد بیمارستان بهارلو، تلفن زده بود که دکتر سهراب شیبانی، جراح عروق و دکتر ایرج فاضل هم بیایند. آقای بهشتی هم دکتر زرگر را خبر کرده بود. دکتر محجوبی که حال و روز دکتر زرگر را دید، گفت: «نگران نباش، من خونریزی را بند آوردهام.» عمل تا آخر شب طول کشید، اما دیگر نمیشد درمان را آنجا ادامه داد. انتقال بیمار به بیمارستان قلب دکتر میلانی نیا کنترل امنیتی بیمارستان بهارلو مشکل بود. تنها بیمارستانی هم که میشد بعد از عمل مراقبتهای لازم را به عمل آورد، بیمارستان قلب بود. آن موقع رئیس بیمارستان قلب دکتر میلانینیا بود. چند ماه بعد، نام همین بیمارستان را گذاشتند «بیمارستان قلب شهید رجایی». هلیکوپتر خبر کردند. نمیتوانستند بیمار را از میان ازدحام مردم نگران بیرون ببرند. محافظ پشت بیسیم گفته بود که قلب ایشان صدمه دیده؛ رادیو هم همین را اعلام کرده بود. مردم نگران بودند که نکند قلب ایشان از کار افتاده باشد، آمده بودند و میگفتند «قلب ما را بردارید و به ایشان بدهید.» با هزار ترفند، هلیکوپتر را وسط میدان بیمارستان نشاندند. اولین جملاتی که آقا با دست چپ نوشتند تا زمانی که به بیمارستان قلب رسیدند، خط مونیتور وضعیت نبض، دو بار ممتد شد. دکترها میگفتند آقا چند مرتبه تا مرز شهادت رفته و برگشته. یکبار همان انفجار بمب بود، یکبار خونریزی بسیار وسیع و غیر قابل کنترل بود، یکبار هم جمع شدن پروتئینها در ریه و حالت خفگی. همهی اینها گذشت، اما بیمار تب و لرز شدیدی داشت. چند پتو میانداختند روی آقا. گاهی حتی دکترها بغلشان میکردند تا لرز را کمتر کنند. معلوم نبود منشأ این تبها کجاست؟ ضایعهی کوچکی هم در ریه دیده بودند. آقا لولهی تنفس داشتند و نمیتوانستند حرف بزنند. خودشان کاملاً حس کرده بودند که دست راستشان کار نمیکند. اولین چیزی که با دست چپ نوشتند، دوتا سؤال بود؛ «همراهان من چطورند؟» «مغز و زبان من کار خواهد کرد یا نه؟» 44 روز در بیمارستان زندگی در بیمارستان پس از اینکه آقا از ترور جان سالم به در برده بودند، 44 روز به طول انجامید، یعنی از 6 تیر تا 18 مرداد. در آن روزها، دکتر باقی روی سطحی از پوست بدن کار میکرد که برای ترمیم و پیوند به قسمتهای آسیبدیده برداشته بودند. زخمها زیاد بودند. درد زخمها خیلی زیاد بود، اما دکترها میگفتند تحمل آقا زیادتر است. میگفتند «اصلاً مسکّنها به حساب نمیآیند.» بحث دکترها این بود که بالاخره تکلیف این دست چه میشود؟ شکستگیش رو به بهبود بود، ولی هیچ علامت حرکتی نداشت. چند نفر از جراحان و ارتوپدها بحث میکردند که دست قطع شود یا بماند. پیام امام در پی ترور آقا در آن زمان، امام مرتب پیغام میدادند و از اطرافیان میپرسیدند که: «آقاسیدعلی چطورند؟» پیامشان ساعت دو بعد از ظهر پخش شد. دکتر میلانینیا رادیو را گذاشت کنار گوش آقا. آن موقع ایشان به هوش بودند؛ روح تازهای انگار در وجودشان دمید، جان گرفتند. متن پیام امام خمینی(ره) به این شرح بود: «بسم اللّه الرحمن الرحیم جناب حجتالاسلام آقای حاج سید علی خامنهای ـ دامت افاضاته. خداوند متعال را شکر که دشمنان اسلام را از گروهها و اشخاص احمق قرار داده است، و خداوند را شکر که از ابتدای انقلاب شکوهمند اسلامی هر نقشه که کشیدند و هر توطئه که چیدند و هر سخنرانی که کردند ملت فداکار را منسجمتر و پیوندها را مستحکمتر نمود و مصداق «لازال یُؤیّدُ هذا الدّین بالرجل الفاجر» تحقق پیدا کرد. اینان هر جا سخن گفتند خود را رسواتر کردند و هر چه مقاله نوشتند ملت را بیدارتر نمودند و هر چه شخصیتها را ترور نمودند قدرت مقاومت را در صفوف فشردۀ ملت بالاتر بردند. اکنون دشمنان انقلاب با سوءقصد به شما که از سلالۀ رسول اکرم و خاندان حسین بن علی هستید و جرمی جز خدمت به اسلام و کشور اسلامی ندارید و سربازی فداکار در جبهۀ جنگ و معلمی آموزنده در محراب و خطیبی توانا در جمعه و جماعات و راهنمایی دلسوز در صحنۀ انقلاب میباشید، میزان تفکر سیاسی خود و طرفداری از خلق و مخالفت با ستمگران را به ثبت رساندند. اینان با سوءقصد به شما عواطف میلیونها انسان متعهد را در سراسر کشور بلکه جهان جریحهدار نمودند. اینان آنقدر از بینش سیاسی بینصیبند که بیدرنگ پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پیشگاه ملت به این جنایات دست زدند، و به کسی سوءقصد کردند که آوای دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین جهان طنینانداز است. اینان در این عمل غیرانسانی به جای برانگیختن و رعب، عزم میلیونها مسلمان را مصممتر و صفوف آنان را فشردهتر نمودند. آیا با این اعمال وحشیانه و جرایم ناشیانه وقت آن نرسیده است که جوانان عزیز فریب خورده از دام خیانت اینان رها شوند و پدران و مادران، جوانان عزیز خود را فدای امیال جنایتکاران نکنند و آنان را از شرکت در جنایات آنان برحذر دارند؟ آیا نمیدانند که دستزدن به این جنایات، جوانان آنان را به تباهی کشیده و جان آنان به دنبال خودخواهی مشتی تبهکار از دست میرود؟ ما در پیشگاه خداوند متعال و ولی بر حق او حضرت بقیةاللّه ـ ارواحنا فداه ـ افتخار میکنیم به سربازانی در جبهه و در پشت جبهه که شبها را در محراب عبادت و روزها را در مجاهدت در راه حق تعالی به سر میبرند. من به شما خامنهای عزیز، تبریک میگویم که در جبهههای نبرد با لباس سربازی و در پشت جبهه با لباس روحانی به این ملت مظلوم خدمت نموده، و از خداوند تعالی سلامت شما را برای ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم. والسلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته. روحاللّه الموسوی الخمینی» آقای هاشمی نیز به شدت نگران سلامتی آقا بود. او میگفت «اگر یک روز از حال آقا باخبر نباشم، احساس میکنم چیزی کم دارم.» برای همین مرتب از ایشان احوالپرسی میکرد. حاج احمدآقا هم همینطور؛ مرتب احوال میپرسیدند و روزانه به حضرت امام خبر میدادند. بمب را چه گروهی منفجر کردند؟ وقتی آیت الله خامنه ای را از مسجد ابوذر خارج کردند، امام جماعت، متحیر وسط مسجد مانده بود که چشمش به یک ضبط صوت افتاد که مثل یک کتاب، دو تکه شده بود. روی جدارهی داخلی ضبط شکسته، با ماژیک قرمز نوشته بودند «عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی». در سال 59 سران گروه فرقان اعدام شده بودند اما برخی شاگردان آنها گروه «رهروان فرقان» را شکل داده بودند. با وجود این عبارت همچنان مشخص نیست که ترور دیروز رهبر امروز انقلاب توسط این گروه انجام شده یا سازمان مجاهدین خلق ایران. بازگشت به عرصه سیاست آیتالله خامنهای اولین فردی بودند که در حوادث و جریانات پس از عزل بنیصدر از فرماندهی کل قوا و ریاست جمهوری ترور شد، اما این ترور تنها باعث دوری کوتاه مدت ایشان از عرصه سیاست شد. ایشان از 26 مرداد 1360 در جلسات مجلس شورای اسلامی حاضر شدند و در مهرماه همان سال در انتخابات ریاست جمهوری توانستند 95درصد آرای شرکت کنندگان در انتخابات را از آن خود کنند.
خبرآنلاین
۰۷/۰۴/۱۳۹۴ - ۱۷:۵۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 82]
صفحات پیشنهادی
چند روز پس از رونمایی از کتاب «ر» صورت گرفت بزرگداشت سالگرد شهادت رسول حیدری در بوسنی/همه در کنار یا
چند روز پس از رونمایی از کتاب ر صورت گرفتبزرگداشت سالگرد شهادت رسول حیدری در بوسنی همه در کنار یادبودش در بوسنی جمع شدندمراسم بزرگداشت سالگرد شهادت رسول حیدری ایرانی مدافع مظلومان بوسنی با حضور با حضور شخصیتهای فرهنگی و مقامات محلی نمایندگان جامعه اسلامی شهر خانوادههای شهداکنترل ارتش و قبایل یمن بر چند پایگاه نظامی در داخل مرزهای عربستان
دوشنبه ۱ تیر ۱۳۹۴ - ۱۰ ۰۷ همزمان با ادامه حملات متجاوزانه عربستان به یمن منابع یمنی از کنترل ارتش و قبایل بر پایگاههای نظامی مهم عربستان در خاک این کشور خبر میدهند به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا به نقل از خبرگزاری یمن سبأ ارتش یمن با کمک کمیتههای مردمی و قبایلدر درگیری با اشرار نوار مرزی شمال غرب کشور سرهنگ پاسدار از لشکر 25 کربلا به شهادت رسید
در درگیری با اشرار نوار مرزی شمال غرب کشورسرهنگ پاسدار از لشکر 25 کربلا به شهادت رسیدسرهنگ پاسدار شهید روحالله سلطانی بامداد امروز در درگیری با اشرار نوار مرزی شمال غرب کشور به شهادت رسید به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان آمل سرهنگ پاسدار شهید روحالله سلطانی از دلاورمرداغذا چند مرتبه باید جویده شود؟
یک متخصص طب سنتی غذا چند مرتبه باید جویده شود رعایت آداب و نحوه صحیح غذا خوردن از یبوست پیشگیری میکند بهتر است افراد آداب غذا خوردن صحیح را رعایت کنند به گزارش سرویس علمی جام نیوز به نقل از تسنیم یک متخصص طب سنتی گفت غذا باید حداقل ۳۰ مرتبه جویده شود تا کاملاً با بزاق دهانبرادر شهید انفجار مسجد امام صادق(ع) کویت: خوشحالیم که برادرمان در خانه خدا و با زبان روزه به شهادت رسید/ حمید
برادر شهید انفجار مسجد امام صادق ع کویت خوشحالیم که برادرمان در خانه خدا و با زبان روزه به شهادت رسید حمید به همرزمان شهیدش پیوستبردار شهید موحدی گفت خوشحالیم که برادر ما در خانه خدا و در ماه مبارک رمضان با زبان روزه به شهادت رسید به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس دورشهادت عضو سپاه در مرز شمال غرب
شهادت عضو سپاه در مرز شمال غرب روحالله سلطانی از نیروهای عملیاتی لشکر 25 کربلا در درگیری با اشرار نوار مرزی شمال غرب کشور به شهادت رسید آفتاب روحالله سلطانی اهل شهرستان آمل شامگاه شنبه در منطقه سردشت به دست اشرار نوار مرزی شمال غرب کشور به شهادت رسید به گزارش ایسنا مدیسردار دهقان بمناسبت سالگرد شهادت چمران: دفاع از محرومان و مستضعفان مرز و جغرافیا نمی شناسد
سردار دهقان بمناسبت سالگرد شهادت چمران دفاع از محرومان و مستضعفان مرز و جغرافیا نمی شناسدوزیر دفاع گفت شهید چمران با حضور موثر در لبنان فلسطین و مصر این حقیقت ناب را اثبات کرد که دفاع از محرومان مستضعفان مرز و جغرافیا نمی شناسد به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از اداره کل تبلیغاشهادت عضو سپاه در مرز شمال غرب کشور |اخبار ایران و جهان
شهادت عضو سپاه در مرز شمال غرب کشور روحالله سلطانی از نیروهای عملیاتی لشکر 25 کربلا در درگیری با اشرار نوار مرزی شمال غرب کشور به شهادت رسید کد خبر ۵۰۹۱۳۴ تاریخ انتشار ۲۵ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۲ ۱۱ - 15 June 2015 روحالله سلطانی از نیروهای عملیاتی لشکر 25 کربلا در درگیری با اشرار نواجزییات شهادت یک آملی در درگیری با اشرار نوار مرزی شمال غرب
یکشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۸ ۵۸ روحالله سلطانی از نیروهای عملیاتی لشکر 25 کربلا در درگیری با اشرار نوار مرزی شمال غرب کشور به شهادت رسید به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه مازندران روحالله سلطانی اهل شهرستان آمل شامگاه شنبه در منطقه سردشت به دست اشرار نوار مرزی شمالشهادت عضو سپاه در مرز شمال غرب کشور
شهادت عضو سپاه در مرز شمال غرب کشور روحالله سلطانی از نیروهای عملیاتی لشکر 25 کربلا در درگیری با اشرار نوار مرزی شمال غرب کشور به شهادت رسید خبرگزاری ایسنا روحالله سلطانی اهل شهرستان آمل شامگاه شنبه در منطقه سردشت به دست اشرار نوار مرزی شمال غرب کشور به شهادت رسید مدیرکل بنیامعرفی ویژه برنامههای رمضانی شبکههای برون مرزی
معرفی ویژه برنامههای رمضانی شبکههای برون مرزی شناسهٔ خبر 2781614 - چهارشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۹ ۰۵ هنر > رادیو و تلویزیون شبکههای برون مرزی همچون الکوثر سحر آی فیلم و شبکههای رادیویی این معاونت با برنامههای ویژهای به استقبال ماه مبارک رمضان میروند به گزارش خبرگزاریفروش جهانی «پارک ژوراسیک» به مرز یک میلیارد دلار نزدیک شد
فروش جهانی پارک ژوراسیک به مرز یک میلیارد دلار نزدیک شدفیلم سینمایی پارک ژوراسیک با حدود ۱۶۱ میلیون دلار فروش در سینماهای جهان طی تعطیلات سه روز گذشته توانست فروش کلی خود را به ۹۸۱ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار نزدیک کند به گزارش خبرنگار سینمایی فارس فیلم سینمایی «پاراک ژورا«من زندهام» به مرز نیممیلیون نسخه رسید
کتابی از معصومه آباد من زندهام به مرز نیممیلیون نسخه رسید معاون انتشارات بروج از نیممیلیونی شدن تعداد نسخههای این کتاب خبر داد به گزارش سرویس فرهنگی جام نیوز سیدصفر صالحی معاون انتشارات بروج با اشاره به تجدید چاپ شدن کتاب «من زندهام» گفت کتاب «رابرت داونی مغز متفکر طرح های چند میلیون دلاری میشود
رابرت داونی مغز متفکر طرح های چند میلیون دلاری میشود شناسهٔ خبر 2785887 - سهشنبه ۲ تیر ۱۳۹۴ - ۱۶ ۵۲ هنر > سینمای جهان کمپانی وارنر بروس حقوق طرح فیلم تعقیب فیل را به کمپانی تیم داونی که متعلق به رابرت داونی جونیور است میدهد به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از هالیوود ریپورتقابل دوباره هدیه تهران و فروتن بعد از چند سال
تقابل دوباره هدیه تهران و فروتن بعد از چند سال پنج بازیگر اصلی فیلم عادت نمیکنیم به کارگردانی ابراهیم ابراهیمیان جلوی دوربین رفتند به گزارش خبرنگار حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران در حال حاضر 10 درصد فیلمبرداری عادت نمیکنم ابراهیم ابراهیمیان در لوکچند کتاب داستانی تازه منتشر شد
شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۹ ۴۵ چند کتاب تازه در حوزه ادبیات داستانی منتشر شد به گزارش خبرنگار ادبیات و نشر ایسنا رمان به آینه نگاه نکن نوشته پرچ زیتونتسیان با ترجمه آندرانیک خچومیان مجموعه داستان ملاقات با خانم دوبلور نوشته بهزاد باباخانی مجموعه داستان ماهیهای کف رودخانه نچند کتاب تازه انتشار یافت
جمعه ۵ تیر ۱۳۹۴ - ۰۸ ۲۷ پنج کتاب داستانی تازه به همراه یک کتاب دیگر منتشر شد به گزارش خبرنگار ادبیات و نشر ایسنا صدایی از دیوار انتخاب و ترجمه نورا موسوینیا طرف تاریکی گردآوری و ترجمه محبوبه موسوی بچه پرروها نوشته فردریک دار و پییِترِ لتونی نوشته ژرژ سیمنون با ترجمه-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها