واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۵ تير ۱۳۹۴ (۱۹:۲۳ب.ظ)
جنگ هژموني ها در شرق آسيا موج - گروه بين الملل خبرگزاري موج؛
کشورها براي برخورد با نهادهاي سياسي در عرصه بين الملل الگوي رفتاري خاصي را تبيين و دنبال مي کنند.
تحليل رفتاري کشورها در روابط خود با نهاد هاي بين الملل و ديگر کشورهاي جهان ما را قادر به پيش بيني رفتار هاي آينده نهادهاي سياسي مي کند.
اما؛ بررسي روابط کشورهاي قدرتمندي همچون چين و آمريکا مواردي هستند که بيشتر کارشناسان و نخبگان عرصه بين الملل در پي تحليل رفتاري اين کشورها هستند، چرا که هر تصميمي که در روابط اين کشورها اتخاذ شود، بر رفتار سياست خارجه کشورهاي زيادي تاثير گذار خواهد بود.
تنش بين دو کشور چين و آمريکا از آغاز سال جاري با انتشار تصاويري از ساخت تاسيسات دريايي در جزاير مورد مناقشه در درياي جنوبي چين از سوي اين کشور به اوج خود رسيد و در ماه هاي بعد تقريبا هر روز شاهد نطق هاي تهديد آميز مقامات دو کشور به يکديگر بوده ايم.
رهگيري هواپيمايي شناسايي آمريکايي از سوي چين ، افزايش کشتي هاي ديده باني آمريکايي در شرق آسيا، متهم کردن چين از سوي آمريکا به دزدي گسترده سايبري و برگزاري رزمايش مشترک با کشورهاي منطقه از سوي ايالت متحده آمريکا، از جمله مواردي بودند که به تنش ها در چند ماه کذشته دامن زدند.
اما؛ نکته جالب توجه برگزاري نشست هاي راهبردي و اقتصادي دو کشور و برنامه سفر شي جين پينگ، رئيس جمهور چين در شهريور سال جاري به واشنگتن است که پيچيدگي روابط دو کشور را آشکار مي کند.
روزهاي 2 و 3 تير، گفت و گوهاي اقتصادي و راهبردي آمريکا و چين با حضور يانگ جيچي و وانگ يانگ، معاون نخست وزير چين به همراه جان کري، وزير امور خارجه و جاکوب لو، وزير خزانه داري آمريکا در واشنگتن آغاز شد.
بعد از پايان نشست يانگ جيچي مشاور حکومتي چين اعلام کرد، نشست واشنگتن موفقيت آميز بود.
جک لو، وزير خزانه داري آمريکا در پايان نشست مشترک گفت: ما از طريق اين نشست روابط دو جانبه اقتصادي خود را تقويت مي کنيم و مکانيسمي ايجاد مي کنيم که به ما اجازه مي دهد چالش ها را در هنگام بروز آن ها حل کنيم، ما به نتايج واقعي دست يافتيم.
اين ظاهر سازي ها گويا حتي يک روز هم نتوانستند دوام بياورند، چرا که يک روز بعد از پايان اين نشست ها، سخنگوي وزارت خارجه چين به شدت از تصميمات آمريکا در قبال تايوان که چين آن را جزو مناطق تحت کنترل خود مي داند انتقاد کرد.
عباراتي همچون مهار، تنش، نياز، هژموني و برخورد، واژگاني هستند که در تحليل رفتاري دو قدرت جهاني به کار گرفته مي شوند.
گويا وجود تنش ها بين دو کشور به يک الزام تبديل شده است، الزامي که در قالب دفاع از قدرت يک هژموني (آمريکا) در مقابل ظهور يک هژموني ديگر (چين) مي توان آن را قرار داد.
ظهور چين به عنوان قدرت برتر و گرفتن جاي آمريکا چيزي است که اين کشور را ملزم به نفوذ در کشورهاي منطقه کرده است و اين دقيقا همان دليلي است که آمريکا را وارد بازي قدرت در شرق آسيا مي کند، با وجود آنکه نبايد اين امر را تنها دليل حضور ايالت متحده در شرق آسيا دانست.
در متن سند راهبرد امنيت ملي آمريکا در سال 2015 در بخش تبيين راهبرد اين کشور در منطقه شرق آسيا آمده است؛ انتظار مي رود در پنج سال آينده بيش از نيمي از رشد اقتصاد جهاني خارج از آمريکا در منطقه آسيا ايجاد شود.
اين مطلب را اگر با دو برابر شدن صادرات آمريکا به چين از سال 2009 تلفيق کنيم، اهميت چين و کشورهاي ديگر شرق آسيا را به يک راهبرد مهم امنيتي براي آمريکا تبديل خواهد کرد.
مساله ديگري که آمريکايي آن را دليل حضور خود در شرق آسيا اعلام مي کنند، تهديدات کره شمالي است.
گفتني است؛ بيشتر کارشناسان تهديدات کره شمالي را جدي نمي دادند و بيشتر از آن به عنوان بلند پروازي هاي مقامات پيونگ يانگ ياد مي کنند.
آمريکايي ها بعد از خروج نيروهاي خود از خاورميانه، شرق آسيا را محور نفوذ و اولويت سياست خارجه خود قرار داده اند.
با وجود تنش روسيه و غرب، شرق آسيا با وجود همه فضا سازي ها محيط مناسب و با ثباتي براي سرمايه گذاري دلار هاي آمريکايي است.
قدرتهاي جديدي در شرق آسيا ظهور کردهاند که ايالات متحده در صورتي که بخواهد قدرت خود را حفظ کند بدون شک بايد با آنها همکاري کند و يا به نوعي مهارشان نمايد.
در واقع چرخش آمريکا به شرق آسيا به معني آن نيست که ايالات متحده خاورميانه، خليج فارس را فراموش ميکند، بلکه به اين معنا است که از اين پس شرق آسيا نيز جزء مناطقي محسوب خواهد شد که از جايگاه ويژهاي در سياستهاي کلان ايالات متحده براي نفوذ بيشترش در جهان برخوردار است.
مهار چين ، تقويت ائتلاف آمريکا با ژاپن ، نزديک کردن روابط ژاپن و کره جنوبي ، ترغيب فيليپين براي همسويي با امريکا و دوري جستن از چين و موضوع شبه جزيره کره از اهدافي است که دستگاه سياست خارجه و نهادهاي امنيتي آمريکا در شرق آسيا به دنبال آنها هستند.
دولت چين در سالهاي اخير به يکي از قدرتهاي مهم جهان تبديل شده است و آمريکا تلاش دارد با پيوند و ائتلاف با کشورهاي ژاپن و کره جنوبي به عنوان کشورهاي اقتصادي شرق آسيا به مهار پکن بپردازد.
تمرکز مقامات کاخ سفيد به اين موضوع درحالي است که چين با توجه به برنامه هاي کلان اقتصادي خود تا 2030 به اولين کشور اقتصادي جهان مبدل خواهد شد و اين موضوعي است که تحمل آن براي دولتمردان آمريکايي مشکل است چرا که در حال حاضر اين عنوان دراختيار امريکاست.
به هرتقدير دولت آمريکا با درک اين تهديد نرم چين در تلاش است با حضور در شرق آسيا و ايجاد ائتلافهاي منطقه اي با کشورها همسو در اين منطقه به مهار پکن دست بزند.
دولت آمريکا براي نيل به اين هدف از ظرفيت هاي موجود منطقه به ويژه از اختلاف هاي مرزي وآبي چين با کشورهاي همسايه بهره مي برد.
ايالات متحده آمريکا براي رسيده به اهداف خود در منطقه اقداماتي انجام داده است که نشان از جديدت اين کشور براي نفوذ در شرق آسيا است.
آمريکا ممنوعيت 40 ساله فروش سلاح به دشمن سابق خود يعني ويتنام را با هدف تقويت موقعيت ويتنام در مقابله با چين در زمينه اختلافات ارضي طرفين در درياي جنوبي چين لغو کرد.
واشنگتن و مانيل براي استقرار نيروهاي نظامي در فيليپين به گفت و گو پرداختند و در چند سال گذشته رزمايش هاي مشترک نظامي زيادي را برگزار کرده اند.
چين در حال نوسازي و تقويت ارتش خلق و افزايش مداوم بودجههاي نظامي است و در مقابل، آمريکا در حال جابهجايي نيروها و تثبيت قدرت نظامي در شرق و غرب چين است تا قدرت طلبي اين کشور را در داخل مرزهاي جغرافيايياش تحت نظارت و کنترل خود نگاه دارد.
انتقال بخشهايي از ناوگانهاي آمريکا به شرق آسيا و حوزه اقيانوسيه، اقيانوس آرام و کشورهاي جنوب شرق آسيا را در حوزه اقتدار و نفوذ آمريکا نگاه خواهد داشت.
آمريکا در نظر دارد از ژاپن و کرةه جنوبي تا استراليا و زلاندنو، حضور نظامياش را گسترش دهد و پايگاههاي نظامي خود را در فيليپين، سنگاپور، مالزي، اندونزي، تايلند، به وجود آورد و يا پايگاههاي موجود را تقويت کند.
آمريکا سعي دارد در دو حوزه نظامي ـ اقتصادي در منطقه شرق آسيا تعادل برقرار نمايد و متحدانش را به خود اميدوار و از گرايش هر چه بيشتر آنها به چين ممانعت به عمل آورد.
علي دادخواه
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 60]