واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
درخواست 500 میلیونی محسن چاووشی
دوستان و طرفداران محسن چاوشی می گویند آفرین! چه خوب حال داریوش مهرجویی را گرفت. عده ای هم لابد هستند که می گویند چه خبر است؟ 500 میلیون برای ساختن و خواندن ترانه فیلم؟
هفته نامه تماشاگران امروز: دوستان و طرفداران محسن چاوشی می گویند آفرین! چه خوب حال داریوش مهرجویی را گرفت. عده ای هم لابد هستند که می گویند چه خبر است؟ 500 میلیون برای ساختن و خواندن ترانه فیلم؟
یعنی اگر اسفندیار منفردزاده این خبر و ارقام و اعداد را بشنود پیش خودش چی فکر می کند؟ اگر مرحوم بابک بیات زنده بود و می شنید که یک خواننده برای ساختن دو تا ترانه چنین مبلغی درخواست کرده، چی می گفت؟
خبر را لابد شنیده اید؛ داریوش مهرجویی مصاحبه کرده و گفته برای فیلم تازه اش «سنتوری، مرد پاییزی» بهرام رادان را واسطه کرده از چاوشی برای همکاری دعوت کند، اما چاوشی گفته برای این کار مبلغ 500 میلیون می خواهد. حالا هم مهرجویی شاکی است و می گوید این پول دو سه برابر دستمزد کارگردان فیلم است و اینکه برای فیلمش از یک خواننده جوان استفاده خواهدکرد.
حالا طرفداران- معمولا افراطی- محسن چاوشی هم راه افتاده اند به به و چه چه که آقا محسن خیلی هم کار خوبی کردی. ارجاع شان هم به حرف های چاوشی است که در مصاحبه های قبلی اش بابت همکاری با فیلم «سنتوری» گلایه کرده بود. چاوشی گفته بود که برای اکران این فیلم دعوتش نکرده اند و بعد از پایان کار هیچ کس سراغی از او نگرفته و اینکه او برای ساخت ترانه های این فیلم زحمت زیادی کشیده اما بعد از آن همه اعتبار و درآمد برای فیلم کسی یک دستت درد نکند هم به او نگفته (همه اینها هم نقل به مضمون).
خب با توجه به همه این بی احترامی ها عجیب هم نیست که هنرمندی مثل محسن چاوشی که شأن و احترامش هم از زمان سنتوری تاحالا صدبرابر شده این بار بخواهد ضرب شست نشان بدهد و در خواست مجدد همکاری را بکوبد به سقف. برای این کار هم یک پیشنهاد وحشتناک داده که از قبل می دانسته اصلا امکان برآورده کردنش نیست.
همه این استدلال ها البته درست است. به اینها یک واقعیت دیگر را هم اضافه کنید که سنتوری به زعم خیلی ها اصلا یعنی همان ترانه های محسن چاوشی. شخصا مثل خیلی از علاقه مندان به سینما و موسیقی گمان می کنم سنتوری در کارنامه مهرجویی جزو فیلم های مهم محسوب نمی شود و نه می تواند به فیلمنامه معمولی و آن صحنه های شلخته با کارگردانی سردستی اش ببالد و نه حتی به بازی بهرام رادان و گلشیفته فراهانی که یک سیمرغ هم برای اولی آورد.
اما پیگیرهای سینما می دانند که نقش معتاد و بیمار و معلول و اینها همیشه چشم داوران را می گیرد و شناس بازیگر برای گرفتن جایزه بالاست. می خواهد هالیوود و اسکار باشد یا سینمای ما با جشنواره فجرش. خلاصه اینکه فیلم سنتوری به خاطر ترانه هایش بود که اینقدر محبوب شد و کلی سروصدا کرد که اصلا یکی از مشکلات اکران فیلم هم نام و صدای محسن چاوشی بود و یادمان هست که چه گرفتاری هایی گریبان سازندگان را گرفت و آخر هم فیلم اکران نشد که نشد. همه این افتخارات که باید به حساب آقای خاص واریز کرد به کنار. اما، اولا که برخلاف گفته محسن چاوشی برای این فیلم سود مالی نداشته که و انتظار داشته باشد بابتش سراغی از او بگیرند.
ثانیا اگر او محسن چاوشی است خوب طرفش هم داریوش مهرجویی است. اینکه محسن چاوشی الان بین جوان ها کلی طرفدار دارد و بهش می گویند آقای خاص و هر ترانه تازه ای که بخواند آه و فغان فن کلابش به هوا می رود به این معنی نیست که خود را هم سنگ کارگردان برجسته سینمای ایران بداند که بیشتر از چهل سال است دارد فیلم می سازد و از گاو تا اجاره نشین ها و هامون و بانو و پری و لیلا و غیره، به اندازه انگشتان دو دست شاهکار دارد. حتی الان هم که فیلم های مهرجویی با استقبال منتقدان مواجه نمی شود و او دارد از اعتبار قدیمی اش می خورد، باز هم کارنامه ای دارد که روی آن نمی توان حرف زد و گردن کلفت تر از این حرف هاست که بخواهد زیر حرف یک خواننده با ده سال سابقه و چند تا آلبوم بماند.
محسن چاوشی بدون تردید بااستعدادترین هنرمندان موسیقی امروز ایران و در آهنگسازی جزو سرمایه های ماست. اما اینکه می گویند گوشه گیری و انزوایش باعث شده ارتباطات و مشاورانش به عده ای جوان هیجان زده محدود شود و همین خیلی از کارهایش را تحت تاثیر قرار می دهد، شاید حقیقت داشته باشد. او در همین هفته های اخیر یک مصاحبه مدیریت نشده انجام داد که نتیجه اش هجوم هواداران چند تن از خواننده های مشهور به صفحه شخصی اش بود تا جایی که مجبور شد همه پست هایش را پاک کند و به نوعی صفحه اش را ببندد.
تصمیم بعدی اش هم درخواست 500 میلیونی از مهرجویی بوده که حیرت انگیز است. او حتی اگر می خواست جواب سربالا بدهد و با فیلم همکاری نکند می توانست بهانه ای منطقی تر بیاورد یا اصلا پیشنهاد را رد کند. اما حالا واکنش او می تواند این انعکاس را داشته باشد که چاوشی خواننده ای بسیار مادی است یا چنان مغرور شده که از درک جایگاه کارگردانی چون مهرجویی هم عاجز است.
این یادداشت را با ذکر یک رویداد جالب تمام کنیم. خواننده لس آنجلسی که در سریال شاهگوش با اسم آقای صدا به او اشاره می شد در چند روز اخیر مطلبی در اینستاگرام خود منتشر کرد و از گونگی همکاری اش با آرش لباف و حضور در کلیپ تازه این خواننده گفت. او می گوید این همکار جوان از او دعوت کرده تا تصویری از استاد در آخرین کلیپش داشته باشد و او بلافاصله جواب مثبت داده. بدون هیچ درخواست دلاری و هیچ شرط و شروطی. نتیجه اش هم چند فریم جالب از بزرگترین غول موسیقی پاپ در کلیپ لباف است.
اما چرا؟ لابد چون این خواننده می داند که مخاطبان لباف ممکن است طیفی متفاوت از هواداران پروپاقرص و قدیمی خودش باشند. شاید می داند که همین تصویر و حضور چند ثانیه ای چقدر شان و اعتبارش را بالاتر می برد و تواضعش برای این همکاری تا چه اندازه می تواند مورد توجه مخاطبان میلیونی موسیقی پاپ قرار بگیرد. آقای صدا با تکیه به ده ها سال تجربه، با هوشمندی مثال زدنی و مطمئنا با استفاده از مشاوران حرفه ای اش تصمیماتی می گرد که او را همچنان و برای همیشه در اوج نگه خواهدداشت. اینکه محسن چاوشی چقدر برای تصویر و برند خودش وقت و تمرکز می گذارد و با این شیوه تا کجا خواهدرفت سوالی است که شاید خودش و مطمئنا زمان می توانند به آن پاسخی مناسب بدهند!
تاریخ انتشار: ۰۴ تير ۱۳۹۴ - ۱۳:۳۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 122]