واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری پانا: خاطره مرادی کرمانی از کودک فارسی آموز در انگلیس؛ «شستم خبردار شده بود برایم بستنی می خری» خبرگزاری پانا: نویسنده قصه های مجید با بیان اینکه آموزش یک حرفه خاص است، گفت: آموزش یک زبان به فردی که هیچ چیز از آن زبان نمی داند، یک علم و تخصص است و لازم است برای این امر مربیان آموزش زبان تربیت شوند.
۱۳۹۴ سه شنبه ۲۶ خرداد ساعت 13:40
به گزارش سرویس فرهنگی پانا، هوشنگ مرادی کرمانی، نویسنده مطرح کشورمان اظهار کرد: بحث آموزش زبان چیزی نیست که من به عنوان نویسنده درباره آن اظهار نظر کنم اما آنچه می دانم و شنیده ام و آنچه که در برخی کشورها دیده ام، هر گروهی که می خواهد فارسی آموزش دهد، در کنار آموزش، از داستان های فارسی استفاده میکنند. وی ادامه داد: به عنوان مثال در انگلیس دیدم افرادی که زبان فارسی آموزش می دهند، قصه های مجید را به شاگردانشان می دادند تا بخوانند و برخی واژه های خاص را جدا کنند. این نویسنده با بیان اینکه اصطلاحات زبان فارسی از طریق داستان ها قابل انتقال هستند، گفت: خانمی که در انگلیس زندگی میکند، برای من خاطره ای از فارسی آموزی فرزند شش ساله اش تعریف کرد که یک روز برای فرزندش که فارسی را خوب نمی داند، بستنی خریده و به منزل برد. فرزندش که در حال تماشای تلویزیون بود به محض دیدن بستنی گفته «شستم خبردار شده بود که برایم بستنی میخری».
وی افزود: آن خانم از بیان این جمله توسط فرزندش تعجب کرده و پرسیده که جمله «شستم خبردار شده بود» را از کجا یاد گرفتی و او گفته دیشب فیلم قصه های مجید را دیدم و مجید میگفت شستم خبردار شد و من هم یاد گرفتم.
مرادی کرمانی با تصریح این مطلب که «زبان را باید در بافت زبان یاد گرفت»، توضیح داد: برای یادگیری یک زبان لازم است به اصطلاحات رایج و گویش مردم آن زبان مراجعه کنیم زیرا با مراجعه به دیکشنری و پیدا کردن معنی هر کلمه، نمی توان اصطلاحات رایج را یاد گرفت.
وی با اشاره به چاپ جدید کتابش به صورت دوزبانه فارسی، انگلیسی توسط بنیاد سعدی، به خاطره ای از خواندن داستان های انگلیسی اشاره کرد و گفت: یک زمانی شروع به خواندن داستان های کوتاه انگلیسی کردم، اما نه به خاطر یادگیری زبان انگلیسی بلکه به خاطر خواندن داستان های ملیت های دیگر. همین امر باعث شد که برای رسیدن به سرانجام و نتیجه قصه ها، به دنبال معنی کلمات و اصطلاحات بیان شده در داستان باشم. اما این روش خواندن داستان های انگلیسی، کمک کرد تا زبان انگلیسی من تقویت شود، در حالی که اصلا یادگیری زبان انگلیسی برای من مهم نبود و فقط می خواستم به آخر داستان ها برسم و تلاش می کردم تا به مفهوم واقعی جملات و اصطلاحات داستان پی ببرم.
نویسنده رمان «خمره» با بیان اینکه یادگیری زبان از طریق حفظ لغات دیکشنری، نمی تواند کمکی به فراگیری زبان کند، به مثالی طنز در رابطه با عدم فهم دقیق معانی لغات توسط دیکشنری اشاره کرد و گفت: می گویند فردی در خارج از کشور به آرایشگاه رفته بود و در پاسخ به آرایشگر که به زبان انگلیسی پرسیده بود موهایت را چگونه کوتاه کنم، گفته بود: “open my diffrent” ؛ منظورش این بوده که «فرق من را باز کن». در واقع این فرد با نگاه به دیکشنری، کلمه «فرق» را که به عنوان اولین ترجمه جلوی کلمه different نوشته شده بود یافته و در پاسخ به آرایشگر استفاده کرده بود.
وی در همین رابطه به ترجمه عنوان کتاب «شما که غریبه نیستید» اشاره کرد و گفت: به بیش از ده نفر زباندان که به اصطلاحات عامیانه رایج در زبان انگلیسی واقف هستند، مراجعه کردم و در نهایت به من گفتند که در زبان انگلیسی وقتی میخواهند درد دل کنند و مطلبی را صادقانه بیان کنند، میگویند: “believe it or not” یعنی «میخواهی باور کن میخواهی باور نکن». البته ما تقریبا چنین مفهومی را در زبان فارسی هم داریم اما آن طعم و صمیمیتی که پشت جمله «شما که غریبه نیستید» هست، در مفهوم «می خواهی باور کن می خواهی باور نکن»، نیست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری پانا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 94]