محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832638198
داستان یک مادر شهید و «آخ»ی که هرگز نگفت
واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: سهشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۲:۳۸
«مادر! چه نشستی؟ باد شرطه، امانتت را پس آورده. یوسفت آمده. مادر! بلند شو و بایست. باید کوچه را آذین ببندیم، چه جای حجله؟ عروسی خوبان شده است. مادر امروز ساعت ۴ در میدان بهارستان میخواهم کنارت بایستم و مشق عاشقی کنم. به گزارش سرویس «فرهنگحماسه» ایسنا، همزمان با روزتشییع پیکرهای 270 شهید که به تازگی در خاک عراق از سوی کمیته جستوجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح کاوش شدهاند، مصطفی صادقی - روزنامهنگار، سردبیر خبرگزاری آریا و دبیر تحریریه هفتهنامه مثلث و سایت مثلثآنلاین - دومین دلنوشتهاش را برای این شهیدان بزرگوار، به شرح زیر در اختیار ایسنا قرار داد: «یک کوچه با بچه محلهای قدیمی که حالا همه مردی شدهاند برای خود. خانههای قدیمی، آپارتمانهایبلند شدهاند با کلی آدم تازه. اسم کوچهها عوض شده. هر کدامشان با نام یکی از بچه محلها که جانشان را جایی در سالهای دور جا گذاشتهاند، خوانده میشوند. در همین کوچههای قدیمی، خیلی راحت میشود فهمید خانه مادر شهید هر کوچهای کدام است؛ از شعارنوشتهای که هنوز از سالهای دور روی دیوار خانه مانده که فلانی شهادتت مبارک یا عکس قدیمی یک مرد که رویش نشانی یک شهید آمده. بعضی از مادران شهید اما نشانی دیگر دارند. کافی است زل بزنی، نگاه کنی، از کنارشان رد شوی یا کنارشان بنشینی. با تمام وجود از بند بند سلولهای بدنت «انتظار» را حس میکنی! این نشانی ساده یک مادر شهید است که سالها بعد از پایان جنگ «هنوز» فرزندش را در جایی از زمان جا گذاشته. او امانتی به دست باد سپرده و حالا که باد شرطه میوزد، امانتش را طلب میکند. شاید تمام آروزی این مادر این است که مادر شهید جاویدالاثر نباشد. اسماعیلش را که به قربانگاه رفته بود، حالا به انتظار نشسته، شاید که بیاید، شاید! او با یک شاید تمام روزهایش را شب میکند، بارها و بارها کاشیهای حیاط قدیمی را میشمارد و با همان پاهای ناتوان شدهاش، جایش را از این پله به آن پله تغییر میدهد و هر بار که تیغ آفتاب، باز از گوشه دیوار خانه راهش را گرفته و به پستو میرود، او که ناامیدتر از همیشه امیدش را به صبح فردا موکول میکند، دلش به این خوش است که این انتظار لعنتی تمام میشود. یک دوحرفی ساده؛ آخ! حتی این کلمه حزن انگیز را هم کسی از «مادران انتظار» نشنیده است. او تمام تشیع جنارههای شهر را رفته است. بر سر مزار تمام شهدای گمنام شهر نشسته و فاتحه خوانده شاید که به پابوس «یوسف»اش رفته باشد. خوب که نگاه کنی، کار «مادران انتظار» سختتر از ابراهیم و یعقوب نبی (ع) شده است. اگر ابراهیم فرزندش را به قربانگاه برد و خدا وقتی ایمان پیامبرش را دید قربانیاش را پس فرستاد، اگر یعقوب نبی تمام سالهای انتظار را به برکت یک پیراهن خونین یکی یکی به پایان میرساند، اینجا نه زمان به یاری این جماعت آمده و نه حتا تکهای از یک پیراهن، حتا اگر آن را «دیگران» دریده باشند نه «گرگ»! باید خبر را به همه شهر برسانیم، ۱۷۵ جفت چشم مادر چشمانتظار از چشمانتظاری در آمده! روز واقعه فرا رسیده، ۱۷۵ قلب امروز نه از درد انتظار که از شوق وصال میتپد؛ حتی اگر شماری از آن قلبها زیر کرور کرور خاک باشد از بس که که دیگر جان نداشته باشد . حالا چه کسی را توان خبر رساندن به این مادران انتظار؟! کیست که جسارتش را به حد اعلا برساند و بگوید؛ مادر! چه نشستهای؟ یوسفت آمده! چه خوشخیال! رخ به رخ یک چشم انتظار شوی و به همین سادگی خبر آخر را بدهی؟ اصلا بگویی که چه؟ خودش که میآید؛ مگر تمام تشیع جنازهها شهر را نیامده؟ بگذار خودش بفهمد. خودش حس کند، خودش زل بزند، تمام لذتش به همین است. او میایستد، یوسف که از کنارش رد شود خودش میبییند، حس میکند، میفهمد. تو چه کارهای این وسط؟ کجای این داستانی؟ نهایتش یک تماشاگر ساده که شاید جنب و جوش شهر را که از آمدن لشگر یوسفهای زمان که ببینی شاید گوشه چشمت اندکی خیس شود و دلت تکانی بخورد، همین! غروب هم که بیاید، آنقدر در روزمرگیهای همیشگیات قلت بزنی که تا صبح نیامده و تیغ آفتاب روی دیوار نرفته اصلا یادت برود داستان از چه قرار بوده! حکایت تو با آن مادری که فرزندش را جایی در زمان جا گذاشته، فرسنگ فرسنگ فاصله دارد! تو کجا و او کجا! فکر کن، فکر! آیا تو هم حاضری یعقوب که نه ابراهیم که نه، یک روز فقط یک روز انتظار چنین مادری را تحمل کنی و حتی یک آخ هم نگویی؟! تبارکالله احسن الخالقین! خوب که فکر کنی، در این عاشقی تو فقط یک نظارهگر سادهای، همین! میتوانی گوشهای بایستی و عشقبازی یک جماعت را ببینی. عشقبازی جماعتی که در آخر کار وقتی به هم میرسند، یک دیالوگ دو کلمهای را ادا میکنند :«ارزشش را داشت!» سرباز وطن که باشی، پرچم کشورت همه چیزت میشود. شاید به همین دلیل است که وقتی یک سرباز شهید را میآورند، او را در پرچم میپیچند. فکر کردم شاید معنایش این باشد که سرباز وطن را در همه چیز و بیشترین چیز پیچیدهاند! و چه افتخاری برای یک مادر بیشتر که فرزندش سرباز وطن بوده و حالا در همه چیز کشورش پیچیده شده باشد؟ خوب که فکر میکنم به این تتیجه میرسم که اصلا من میخواهم راوی خبر باشم؟ حتی اگر او خبر داشته بداند. میخواهم در این افتخار، در این عشق بازی سهیم باشم. میخواهم جلوی یک مادر شهید بایستم و با افتخار و از تمام وجودم بگویم: «مادر! چه نشستی؟ باد شرطه، امانتت را پس آورده. یوسفت آمده. مادر! بلند شو و بایست باید کوچه را آذین ببندیم، چه جای حجله؟ عروسی خوبان شده است. مادر امروز ساعت ۴ در میدان بهارستان میخواهم کنارت بایستم و مشق عاشقی کنم. میخواهم بشنوم وقتی به هم میگویید «ارزشش را داشت.» مادر میخواهم عصای تو باشم مبادا خم شوی وقتی امانتت را دست بسته دیدی. مادر، امروز شهر را که دیدی تعجب نکن، مهمان دارد؛ آب زدیم راه را نگارمان رسیده!»
مصطفی صادقی
انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 104]
صفحات پیشنهادی
داستان زندگی مادر امام زمان (عج) رادیویی شد
داستان زندگی مادر امام زمان عج رادیویی شد شناسهٔ خبر 2764937 - یکشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۳ ۵۵ هنر > رادیو و تلویزیون داستان زندگی نرجس خاتون مادر حضرت مهدی عج در اداره کل هنرهای نمایشی رادیو تولید و در قالب یک سریال نمایشی رادیویی با نام ملیکا روی آنتن رادیو نمایش می رودپیام تسلیت استاندار گیلان به مناسبت درگذشت مادر شهید نورانی
سهشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۹ ۲۶ استاندار گیلان در پیامی درگذشت مادر شهید نورانی معاون هماهنگی امور عمرانی اسبق استانداری گیلان را تسلیت گفت به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه گیلان متن پیام دکتر نجفی به شرح ذیل است مادران بلندهمتی که از دامان پاکشانمادر شهیدان کاظمی درگذشت
شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۰ ۱۲ یران کاظمزاده مادر شهیدان ابراهیم و اکبر کاظمیپور در شهرکرد جمعه 22 خرداد 94 بر اثر بیماری و کهولت سن در 76 سالگی درگذشت به گزارش ایسنا پیکر این مادر صبور و فداکار با حضور مدیرکل بنیاد شهید و امورایثارگران استان چهارمحال و بختیاری خانوادههای شهدامادر شهیدان صابر ماهانی به فرزندان شهیدش پیوست
چهارشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۱ ۵۸ صبح امروز چهارشنبه 20 خرداد 94 فاطمه خالقی مادر دو شهید سرافراز علی و امیررضا صابر ماهانی به فرزندان شهیدش پیوست به گزارش ایسنا شهید علی صابر ماهانی یکم اردیبهشت 1357 در شهرستان ماهان از توابع شهرستان کرمان به دنیا آمد پدرش اکبر کشاورز بود و ممادر شهیدان نظری درگذشت
یکشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۷ ۰۶ مادر سه شهید و یک جانباز در قوچان چشم از جهان فرو بست به گزارش ایسنا-منطقه خراسان پیکر حاجیه خانم صدیقه ظفردوست شهرکهنه مادر شهیدان حمید محمد مهدی و عزیزاله و جانباز محمدتقی نظری با حضور مسئولین و خانوادههای شهدا و ایثارگران در مشهد مقدس تشییع شدداستان زندگی مادر امام زمان(عج) نمایش رادیویی شد
داستان زندگی مادر امام زمان عج نمایش رادیویی شدداستان زندگی نرجس خاتون مادر بزرگوار حضرت امام مهدی عج در اداره کل هنرهای نمایشی رادیو تولید و در قالب سریال نمایشی رادیویی به روی آنتن رادیو نمایش میرود به گزارش خبرگزاری فارس بابک صفی خانی ناظر کیفی این نمایش رادیویی ضمن اعلا«تا یک بشمار» به مادران ۱۷۵ غواص شهید تقدیم شد
در صحنه تئاتر شهر مالموی سوئد تا یک بشمار به مادران ۱۷۵ غواص شهید تقدیم شد شناسهٔ خبر 2764743 - یکشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۱ ۴۶ هنر > تئاتر نمایش تا یک بشمار کار گروه یاس تمام که در قالب فستیوال دوسالانه تئاتر سوئد در شهر مالمو روی صحنه رفت اجراهای خود را به مادران ۱۷۵ غو۲۶ سال انتظار مادر شهید در «آنا»
۲۶ سال انتظار مادر شهید در آنا شناسهٔ خبر 2766662 - چهارشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۰ ۳۱ هنر > رادیو و تلویزیون مستند آنا روایتی از انتظار مادری است که بیش از ۲۶ سال برای بازگشت پسرش منتظر مانده است به گزارش خبرنگار مهر مستند آنا جمعه این هفته ۱۵ خرداد ماه ساعت ۱۹ ۳۰ ا۲۶ سال انتظار مادر شهید در مستند آنا | خبرگزاری ایلنا
۲۶ سال انتظار مادر شهید در مستند آنا مستند آنا روایتی از انتظار مادری که بیش از ۲۶ سال برای بازگشت پسرش منتظر مانده است جمعه 15 خرداد ساعت 19 30 از شبکه مستند پخش می شود به گزارش ایلنا در توضیح این مستند آمده است «آنا» روایتی است واقعی صادقانه و مادرانهمادر شهید مرادعلی اسکینی به فرزند شهیدش پیوست
سهشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۹ ۵۹ مادر یک شهید دوران جنگ تحمیلی در خرم آباد به فرزند شهیدش پیوست به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه لرستان پیکر این مادر شهید مراد علی اسکینی با حضور مسئولین و اقشار مختلف مردم خرمآباد تا بهشت زهرا تشییع و به خاک سپرده شد شهید مشهیدی درگذشت مادر شهیدان دوروزی را تسلیت گفت
دوشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۱ ۱۵ رئیس جمهور و رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران با صدور پیامی درگذشت حاجیه خانم فاطمه چرچی الهی تبار مادر شهیدان حمید و سعید دوروزی همسرشهید محمدحسین دوروزی عربزاده و خواهر شهید جعفر چرچی را تسلیت گفت به گزارش ایسنا در این پیام آمده استعکس/ سرگردانی مادر شهید گمنام غواص در دانشگاه تهران
تراز عکس پسرشو گرفته بود دستش می گفت پسرم غواص بوده ببینید عکسشو به گزارش تراز دیشب اومده بود دانشگاه تهرانعکس پسرشو گرفته بود دستشمی گفت پسرم غواص بوده ببینید عکسشومی گفت چشمم دیگه سو نداره و نمیتونم قشنگ ببینممی گفت ببینید پیداش می کنید پسرمو بیایید نیت کنیم نه برای خودموپیکر مادر شهیدان دوروزی در همدان تشییع شد
شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۳ ۰۸ روز گذشته مادر شهیدان سعید و حمید دوروزی درگذشت به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا - منطقه همدان- روز گذشته مادر شهیدان سعید و حمید دوروزی همسر شهید محمدحسین عربزاده و خواهر شهید جعفر چرچی درگذشت صبح امروز فاطمه چرچی با حضور مردم دارالمومادر شهیدان نظری درگذشت |اخبار ایران و جهان
مادر شهیدان نظری درگذشت مادر سه شهید و یک جانباز در قوچان چشم از جهان فرو بست کد خبر ۵۰۶۸۰۸ تاریخ انتشار ۱۷ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۷ ۲۹ - 07 June 2015 مادر سه شهید و یک جانباز در قوچان چشم از جهان فرو بست به گزارش ایسنا-منطقه خراسان پیکر حاجیه خانم صدیقه ظفردوست شهرکهنه مادر شهیداستان محمدحسن ابوحمزه به یاد ۱۷۵ شهید غواص غواصی توی ابرها
داستان محمدحسن ابوحمزه به یاد ۱۷۵ شهید غواصغواصی توی ابرهاغواصها با هوشیاری اوضاع را زیر نظر داشتند میدانستند دشمن درصدد عملیات فریب برای نفوذ به پشت جبهه است گاهی از شنیدن پیروزیها خوشحال و گاهی از مصائب به وجود آمده دلگیر میشدند حیف دستشان بسته بود به گزارش خبرنگار فضایتسلیتِ مادرِ شهید دمّام به مادرِ تروریست انتحاری!
بعد از انفجار تروریستی در مسجد شیعیان در شهر دمام عربستان تسلیتِ مادرِ شهید دمّام به مادرِ تروریست انتحاری مادرِ شهیدِ نجات دهندۀ نمازگزاران شیعی مسجد امام حسین ه در دمامِ عربستان مرگ عامل انتحاریِ تکفیری این فاجعه را به مادرش تسلیت گفت به گزارش سرویس بین الملل جام نیوز &qیک مادر شهید دیگر به فرزندانش پیوست؛پیکر حاجیه چرچی در همدان تشییع وبه خاک سپرده شد
یک مادر شهید دیگر به فرزندانش پیوست پیکر حاجیه چرچی در همدان تشییع وبه خاک سپرده شد استانها > همدان - حاجیه خانم چرچی دیروز بر اثر عارضه قلبی دار فانی را وداع گفت و به جمع همسر فرزند و برادر شهیدش پیوست به گزارش خبرنگار خبرآنلاین در همدان پیکر مرحومه حاجیه خانم-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها