واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: در بهشتی مخصوص اهل قم
در میان شهرها و بلاد جهان، بعضی از آنها دارای برتریهایی هستند تا جایی که در نزد مسلمانان، بعضی از شهرها مثل مکه، مدینه، قدس و کربلا و ... به عنوان شهرهای مقدس دانسته شده است و در روایات بیان شده است که عبادت، سکونت، انفاق و حتی مردن در این شهرها از ارزش خاصی برخوردار است. این برتریها به دلیل ویژگیهای مختلف و متعددی مثل وجود کعبه در مکه، قبر پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در مدینه، قبر امام حسین (علیهالسلام) در کربلا و... است که در آنها یا در ساکنان آنها وجود داشته است. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ائمه طاهرین (علیهمالسلام) برخی از فضیلتهای این شهرها را بیان کردهاند. از جمله شهرهایی که در روایات فضیلتهایی برای آنها بیان شده است میتوان به مکه مکرمه، مدینه منوره ، کربلا، کوفه، قم و... اشاره کرد.از آیات قرآن و از روایات به خوبی استفاده می شود که بهشت درهایی دارد، ولی این تعدد درها نه به خاطر آن است که عده وارد شوندگان به بهشت آن گونه اند که اگر بخواهند از یک در وارد شوند تولید زحمت میکند، و نه از جهت آن است که یک نوع تفاوت گروهی و طبقاتی وجود دارد، که هر گروهی موظفند از یک در وارد شوند، و نه برای نزدیکی و دوری راه است، و نه به خاطر زیبایی و تنوع به خاطر کثرت درها! اصولاً درهای بهشت همانند درهای دنیا که در مدخل باغها و قصرها و خانهها میگذارند نیست، بلکه این درها اشاره به اعمال و کارهایی است که سبب ورود به بهشت میشوند، و لذا در پارهای از اخبار میخوانیم که "بهشت درهایی به نامهای مختلف دارد، از جمله: دری دارد که به عنوان باب المجاهدین (در مجاهدان) نامیده می شود. از امام باقر (علیهالسلام) در حدیثی میخوانیم: " بدانید که بهشت هشت در دارد که عرض هر دری از آنها به اندازه چهل سال راه است. 1" این خود نشان می دهد که" در" در این گونه موارد، مفهومی وسیعتر از آنچه در تعبیرات روزانه گفته می شود دارد. 2بنا براین باید گفت مراد از درهای بهشت اسباب و علل رسیدن و داخل شدن بهشت است. بعضی از مفسرین فرمودهاند این که گفته میشود جهنم دارای هفت در و بهشت دارای هشت در است اشاره به افزون بودن عوامل رحمت از عوامل عذاب و غضب است و عدد در اینجا برای کثرت آمده است (نه اینکه مراد از هفت، شش به علاوه یک و مراد از هشت هفت به علاوه یک باشد) بر این اساس باید گفت اینکه در روایات وارد شده است که درهایی از بهشت به اهل بعضی از شهرها اختصاص دارد ، مراد وجود اسباب علل رسیدن به بهشت در بین مردم آن شهر است.از امام باقر (علیهالسلام) در حدیثی میخوانیم: " بدانید که بهشت هشت در دارد که عرض هر دری از آنها به اندازه چهل سال راه است"امام رضا (ع) در باره اهمیت شهر قم و مقام ساکنان آن فرمودهاند: بهشت هشت در دارد ،یکی از این درها برای اهل قم است که در میان شهرهای دیگر بهترین شیعیان ما هستند و... 3
همان طور که در این روایات آمده است اهمیت شهر قم را میتوان به خاطر ایمان و تقوا و کارهای نیک اهل و ساکنین آن و همچنین وجود مرقد مطهر و منور یکی از نوادگان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در این شهر دانست.امام صادق (علیهالسلام) فرمود: درود خدا بر اهل قم ،خداوند شهرشان را از باران سیراب کند و برکات خود را بر آنان نازل فرماید و گناهان آنان را به حسنات مبدل سازد زیرا اهل رکوع و سجود و قیام و قعود (عبادت ) هستند. آنان فقیه و دانشمندانی فهیم اند که اهل روایت و درایت (فهم) حدیث نیز هستند." 4البته این بدان معنا نیست که همه اهل این شهر افراد صالح و از تقوای کامل برخوردارند بلکه همانطور که در مقدس ترین شهرها مثل مکه و مدینه حتی در زمان پیامبر بدترین و شرورترین افراد مشرک و منافق زندگی میکردند در شهر قم و دیگر شهرهای مقدس نیز افراد خوب و بد ، مؤمن و کافر وجود دارد . بنابر این منظور روایات از بهشتی بودن اهل قم، مؤمنین و نیکوکارانی است که در این شهر با علل و اسباب رایج در این شهر نظیر عبادت، فقاهت، دوستی و محبت اهل بیت پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و... بهشت را کسب کردهاند. همچنین از بیان علت تجلیل از اهل قم میتوان استفاده کرد که این ویژگیها اگر در هر انسانی باشد از اهل بهشت خواهد بود هر چند در قم زندگی نکرده باشد و محل زندگی او هزاران کیلومتر با این شهر فاصله داشته باشد. به هر حال از نظر اسلام ملاک وارد شدن در بهشت داشتن ایمان و عمل صالح است و چون ائمه (علیهمالسلام) علم داشتهاند که گروه زیادی از اهل این شهر دارای این ویژگی هستند که داخل در بهشت میشوند به این بیان فرمودهاند که یک یا سه در از درهای بهشت به اهل قم اختصاص دارد.بخش دین تبیان[1] . خصال صدوق- ابواب الثمانیة.:"و اعلموا ان للجنة ثمانیة ابواب عرض کل باب منها مسیرة اربعین سنة" [2] .مکارم شیرازی،ناصر، تفسیر نمونه، ج10، ص: 194[3] بحارالأنوار ج : 57 ص : 216،حدیث 39- وَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عِیسَی عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الرَّبِیعِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَی بَیَّاعِ السَّابِرِیِّ قَالَ کُنْتُ یَوْماً عِنْدَ أَبِی الْحَسَنِ ع فَجَرَی ذِکْرُ قُمَّ وَ أَهْلِهِ وَ میلهام إِلَی الْمَهْدِیِّ ع فَتَرَحَّمَ عَلَیْهِمْ وَ قَالَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ ثُمَّ قَالَ إِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِیَةَ أَبْوَابٍ وَ وَاحِدٌ مِنْهَا لِأَهْلِ قُمَّ وَ هُمْ خِیَارُ شِیعَتِنَا مِنْ بَیْنِ سَائِرِ الْبِلَادِ خَمَّرَ اللَّهُ تَعَالَی وَلَایَتَنَا فِی طِینَتِهِمْ.[4] بحارالأنوار ج : 57 ص : 217،حدیث46 ،. 46- وَ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ الْجَعْفَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِهِ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ إِنَّ لَعَلَی قُمَّ مَلَکاً رَفْرَفَ علیها بِجَنَاحَیْهِ لَا یُرِیدُهَا جَبَّارٌ به سوء إِلَّا أَذَابَهُ اللَّهُ کَذَوْبِ الْمِلْحِ فِی الْمَاءِ ثُمَّ أَشَارَ إِلَی عِیسَی بْنِ عَبْدِ اللَّهِ فَقَالَ سَلَامُ اللَّهِ عَلَی أَهْلِ قُمَّ یَسْقِی اللَّهُ بِلَادَهُمُ الْغَیْثَ وَ یُنْزِلُ اللَّهُ عَلَیْهِمُ الْبَرَکَاتِ وَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ هُمْ أَهْلُ رُکُوعٍ وَ سُجُودٍ وَ قِیَامٍ وَ قُعُودٍ هُمُ الْفُقَهَاءُ الْعُلَمَاءُ الْفُهَمَاءُ هُمْ أَهْلُ الدِّرَایَةِ وَ الرِّوَایَةِ وَ حُسْنِ الْعِبَادَةِ.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 243]