محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846614006
قم در نگاه اهل بيت عليهمالسلام
واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: قم در نگاه اهل بيت عليهمالسلام
گروه خبرنگاران افتخاري / جمشيد غضنفري: از مجموعه رواياتي كه در آنها به قم اشاره شده است، 33 عنوان ارزشي براي قم استخراج شده است.
به گزارش خبرنگار افتخاري خبرگزاري قرآني ايران(ايكنا)، مقدس بودن پارهاي از مكانها به پاس بعضي از ارزشهاي الهي، موضوعي است كه قرآن كريم، به آن اشاره ميكند و برخي آيات بيانگر اين حقيقت است:
«لا اُقْسِمُ بِهذَاالْبَلَدِ»(1)؛ «وَ طُورِ سينين وَ هذَا الْبَلَدِ الاَمين»(2)؛ «مُبوّءَ صِدْقٍ»(3)؛ «الاَرضُ الّتِي بارَكْنا فيِها»(4)؛ «اَلْوادِ الاَيْمَنِ فيِ البُقعَةِ الْمُبارَكَةِ»(5) و «بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ.»(6)
به راستي چرا قطعهاي از خاك، «مبوء صدق» و مورد ستايش قرار مي گيرد؛ كوهي به چنان قداستي ميرسد كه خداوند به آن سوگند ياد ميكند؛ بلد طيّب و پاكيزه، بقعه مبارك و پربركت و تزيين شهري مانند مكّه به آن همه مجد و عظمت؟! اين همه تقديس و اكرام، پاسداشت چه منزلتي است؟ جز آن است كه فروغ الهي بر آن قطعه از زمين تجلّي كرده و آن را آسماني ساخته است؟
كوهي، مشرق تابش انوار حق مي گردد و خداوند موسي عليه السلام را در پرتو رسالت آسماني، لباس پيامبري ميپوشاند و آن كوه، قداستي جاودانه مييابد.
بقعهاي در اين پرتو، نورباران ميشود و كليمي در اين مقام به نور مينشيند. نور افشاني خداوند، اين بقعه و اين سرزمين را مبارك و مقدس گردانيده و آن را مانند ستارهاي نزد ملكوتيان فروزان ساخته و در مقامي ديگر كعبه و پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) مورد تقديس و حرمت الهي شده است و... .
به هر روي، اين قداستها در پرتو حقايق ملكوتي است و وجود اين جلوههاي عرشي اين مكانها را مقدس ساخته است.
از اين رو «شرف المكان بالمكين» ريشه وحياني دارد. شرف آفريني الهي است كه بعضي از مكانها را - مانند پارهاي از زمانها - به پاس وقوع بعضي از حوادث لباس تقدّس ميپوشاند و الا بديهي است كه طيبعت زمان و مكان يكسان است. اجزاي اين دو، يكسان است؛ همانگونه كه قطعهاي از زمان، ظرف نزول قرآن و فرشتگان ميشود و «ليله مباركه» شكل ميگيرد، مكان نيز افقي تابان از حقايق آسماني شده و مورد تقديس الهي ميشود.
البته دليل اين كه چرا اين قطعه از زمان، ظرف اين مظروف آسماني شد يا چرا اين قطعه از زمين به چنين شرفي نايل گرديد بر ما پوشيده است.
بر اين اساسِ وحياني است كه ائمه هدي (عليهم السلام) - كه مفسّران قرآن كريمند - به پاس بعضي از حقايق ارزشي، بعضي از مكانها را لباس شرف پوشاندهاند. از جمله اين مكانهاي مقدس، شهر قم است كه روايات اهل بيت عليهم السلام چون رودي از نور بر آن جاري شده است. وجود دهها روايت درباره قم، اين سرزمين و مردمش را مانند ستاره تابان در نگاه امامان عليهم السلام و بر آسمان جهان تشيّع، تابنده و فروزنده ساخته است.
بدون ترديد، صدور اين همه روايت با مضامين مختلف و قدسي، جاودانگي اين سامان را رقم زده است. اين رفعت و طاق بلند آسمانيِ قم و مردمش، به پاسداشت اين است كه آفاق اين شهر در گستره تاريخ اسلامي به انوار فرهنگ شيعي درخشان بوده و جلوههاي ولايي بر آسمان صافش ميدرخشيده است.
بنابراين، جا دارد كه كهكشاني از روايات، آفاق اين سرزمين مقدس را نورباران كند و عِطر سخن معصوم عليه السلام، خاك آن را سرشت بهشتي بخشد.
*******فروغ روايات
1. قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: «لَمَّا اُسرِيَ بي اِلَّي السَّماءِ الرَّابِعَةِ نَظَرْتُ إلي قُبّةٍ مِنْ لُؤْلُؤٍ وَ لَها اَرْبَعةُ اَركانٍ وَ اَرْبَعَةُ اَبْوابٍ كَاَنّها مِن اِسْتَبْرَقِ اَخْضَرَ.
قُلْتُ: يا جَبْرَِئِيلُ! ما هذِهِ القُبَّةُ الَّتي لَمْ اَرَ فِي السَّماءِ الرَّابِعَةِ اَحْسَنَ مِنْها؟
فقال: حَبِيبي مُحَمَّدٌ، هذه صُورَةُ مِدينَةٍ يُقالَ لَها: قُمُّ...»(7) ؛ «در آن شب كه مرا از اين كلبه غبري برگرفتند و بر گنبد خضرا بالا بردند، در آسمان چهارم، قبّهاي فروزان را ديدم از لؤلؤ، كه براي آن چهار پايه و چهار در بود و چون استبرق سبز ميدرخشيد.
به جبرئيل گفتم: اين قبّه كه زيباتر از آن در آسمان چهارم مشاهده نكردم، چيست؟
جبرئيل گفت: حبيب من محمد، اين صورت و تمثال شهري است كه به آن گفته ميشود قم ... .»
2. قْالَ الاِمامُ الكاظم عليه السلام: «قُمُّ عُشُّ آلِ مُحَمَّدٍ و مَأوي شيعَتِهِمْ»(8)؛ «قم، آشيانه آل محمد عليهم السلام و پناهگاه شيعيان آنها است.»
3. قال الامام الرّضا عليه السلام: «اِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمانِيةُ اَبْوابٍ، و لاَِهْلِ قُمَّ واحدٌ مِنْها؛ فَطُوبي لَهُمْ؛ ثُمَّ طُوبي لَهُمْ؛ ثُمَّ طُوبي لَهُمْ»(9) ؛ «بهشت را هشت در است و يكي از آنها براي قميها است. خوشا به حالشان! پس خوشا به حالشان! پس خوشا به حالشان!»
4. قال الامام الصّادق عليه السلام: «اِذا اَصابَتْكُمْ بَلِيَّةٌ وَ عِناءٌ فَعَلَيْكُمْ بِقُمَّ، فَاِنَّهُ مَأوَي الْفاطِمِيِّينَ، و مُسْتَراحُ المُؤْمِنينَ... وَ ما اَرادَ اَحَدٌ بِقُمَّ و اَهْلَهُ سُوءً اِلاَّ اَذَلَّهُ اللهُ وَ اَبْعَدَهُ مِنْ رَحْمَتِهِ»(10)؛ «آنگاه كه بلا و گرفتاري به شما روي آورد به قم پناه بريد؛ همانا قم، پناهگاه فرزندان فاطمه عليهاالسلام و راحت سراي مؤمنان است... هر ستمگري بخواهد بر اين شهر و مردمش جفا كند خداوند او را خوار و از رحمتش دور ميسازد.»
5. قال الامام الصادق عليه السلام: «... وَ اَهْلُ قُمَّ اَنْصارُنا...»(11)؛ «مردم قم، ياوران مايند.»
6. قال الامام الصادق عليه السلام:« ... فَالْهَرْبَ الْهَرْبَ عَنْ جَوارِهِم، فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِداكَ اِلي اَيْنَ؟ قال: اِلي الْكُوفَةِ و نَواحيها، اَو اِلي قُمَّ و حَواليها، فَاِنَّ البَلاءَ مَدْفُوعٌ عَنْهُما»(12)؛ «آن هنگام كه آرامش و امنيت از ميان رفت... پس بگريزيد از همسايگي ايشان. راوي ميگويد: گفتم: فدايت گردم، به كجا بگريزيم؟ فرمودند: به كوفه و اطراف آن و به قم و حوالي آن. بلا از اين دو سرزمين برطرف شده است.»
7. قال الامام الصّادق عليه السلام: «تُربَةُ قُمَّ مُقدَّسَةٌ و اَهْلُها مِنَّا وَ نَحْنُ مِنْهُمْ؛ لا يُريدُ هُمْ جَبَّارٌ بِسُوءٍ الاَّ عُجِّلَّتْ عُقُوبَتُهُ مالَمْ يَخُونُوا اِخْوانَهُمْ... اَما اِنَّهُمْ اَنْصارُ قائِمِنا وَ دُعاةُ حَقِّنا، ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ اِلي السَّماءِ وَ قالَ: اَللهُمَّ اعْصِمْهُمْ مِنْ كُلِّ فِتْنَةٍ وَ نَجِّهِمْ مِنْ كُلِّ هَلَكَةٍ»(13)؛ «خاك قم، مقدس است. مردم قم از مايند و ما از آنها. هيچ ستمگري به آنان قصد ستم نكند، مگر آن كه خداوند به سرعت او را عقاب فرمايد. [البته اين كرامت و بالندگي] تا آن زمان است كه به برادران خود خيانت نكنند... سپس فرمود: مردم قم، ياوران قائم مايند.
آنگاه سر مبارك را به سوي آسمان بلند كرد و فرمود: خداوندا! آنان را از هر فتنهاي حفظ فرما و از هر مهلكهاي نجات بخش.»
8. قال الامام الصّادق عليه السلام: «... مَحْشَرُ النَّاسِ كُلِّهِمْ اِليَ بَيْتِ الْمَقْدِسِ اِلاَّ بُقْعَةً بِاَرْضِ الْجَبَلِ يُقالُ لَها: قُمُّ فَاِنَّهُمْ يُحاسَبُونَ في حُفَرِهِمْ و يُحْشَرُونَ مِنْ حُفَرِهِمْ اِلَي الْجَنَّةِ؛ ثُمَّ قال: أهلُ قُمَّ مغْفُورٌ لَهُمْ»(14) ؛ «جايگاه حشرِ همه مردم به سوي بيت المقدس است؛ مگر (مردم) سرزميني از بلاد جبل كه آن را قم گويند. آنان در قبرهايشان حسابرسي ميشوند و از همان جا به سوي بهشت ميروند.
سپس فرمود: مردم قم، در غفرانند و براي آنان طلب مغفرت شده است.»
9. «سُئِلَ عَلِيٌ عليه السلام عَنْ اَسْلَمِ الْمُدُنِ و خَيْرِ الْمَواضِعِ عِنْدَ نُزُولِ الْفِتَنِ وَ ظُهُورِ السَّيْفِ؛
فقال عليه السلام: اَسْلَمُ المَواضِعِ يَوْمَئِذٍ اَرْضُ الجَبَلِ،... فَاَسْلَمُ المَواضِعِ يَوْمَئِذٍ قَصَبَةُ قُمَّ... تِلكَ الّتِي تُسمَّي الزَّهْراءُ، بِها مَوْضِعُ قَدَمِ جَبْرَئِيلَ...(15)؛ «از امام اميرالمؤمنين عليه السلام سؤال شد: آن هنگام كه فتنهها نازل گردد و شمشيرها آشكار [و بازيگر ميدان شود، فتنهها فراگير گردد]، امنترين مكانها كجاست؟
فرمود: پس امنترين مكانها در آن روزگار سرزمين جبل است،... پس امنترين مكانها [در آن روزگار] قصبه قم است... و آن سرزمين زهرا ناميده شده و در آنجا قدمگاه جبرئيل است!
10. قال الامامُ الصّادق عليه السلام: «اِنَّ لَعَلي قُمَّ مَلَكاً رَفْرَفَ عَلَيْها بِجَناحَيْهِ، لا يُرِيدُها جَبَّارٌ بِسُوءٍ اِلاَّ اَذابَهُ اللهُ كَذَوْبِ الْمِلْحِ فِي الْماءِ!»(16)؛ «همانا فرشتهاي بالهايش را بر آسمان قم برافراشته و هر ستمگري بخواهد بر اين مردم ستمي كند، خداوند آن را ذوب كند؛ آنگونه كه نمك در آب ذوب ميشود!»
11. عن الامام الصّادق عليه السلام: (اَنَّهُ عليه السلام اَشارَ اِلي عيسي بنِ عَبْدِاللهِ) فَقالَ: سَلامُ اللهِ عَلي اَهْلِ قُمَّ؛ يُسْقِي اللهُ بِلادَ هُمُ الغَيْثَ وَ يُنْزِلُ اللهُ عَلَيْهِمْ الْبَرَكاتِ وَ يُبَدِّلُ اللهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ؛ هُمْ اَهلُ رُكُوعٍ و سُجُودٍ وَ قِيامٍ وَ قُعُودٍ؛ هُمُ الفُقَهاءُ؛ الفُهَماءُ، هُمْ اَهْلُ الدِّرايَةِ وَالرِّوايَةِ وَ حُسْنِ الْعِبادَةِ»(17)؛
در روايتي است كه امام صادق عليه السلام [به عيسي بن عبدالله قمي اشاره كرد] سپس فرمود: سلام خدا بر مردم قم، خداوند بلادشان را از باران سيراب گرداند و بركاتش را بر آنان فرود آورد و گناهانشان را به خوبيها و حسنات تبديل فرمايد. آنان اهل ركوع و سجود و قيام و قعودند. آنان فقيه و فهيمند. آنان اهل شناخت حقايق و بيان حقايقند و عبادتشان نيكو و زيباست.»
12. عن الامام الرّضا عليه السلام: قال: «اِذا عَمَّتِ البُلْدانَ الْفِتَنُ فَعَلَيْكُمْ بِقُمَّ و حَوالِيها و نَواحِيها، فَاِنَّ البَلاءَ مَرْفُوعٌ عَنْها»(18)؛ «آنگاه كه فتنهها بر همه جا سايه افكند، بر شما باد كه به قم پناه بريد؛ همانا بلا از قم و اطرافش برداشته شده است.»
13. عَنْ الامام الصّادق عليه السلام: قال: «اِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَكَّةُ و انَّ لِلّرَسُولِ حَرَماً وَ هُوَ الْمَدينةُ وَ اِنَّ لِاَميرِالْمُؤْمِنِينَ حَرَماً وَ هُوَ الْكُوفَةُ و اِنَّ لَنا حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَةُ قُمَّ...»(19)؛ «خدا را حرمي است و آن مكه است. رسول خدا (صلي الله عليه و آله) را حرمي است و آن مدينه ميباشد. براي علي عليه السلام حرمي است و آن كوفه است و براي ما اهلبيت عليهم السلام حرمي است و آن شهر قم است... .»
14. قالَ اَبُوالصَّلْتِ الْهِرَوِي: «كُنْتُ عِنْدَالِّرضا عليه السلام فَدَخَلَ قَوْمٌ مِنْ اَهْلِ قُمَّ، فَسَلَّمُوا عَلَيْهِ؛ فَرَدَّ عَلَيْهِمْ و قَرَّبَهُمْ ثُمَّ قالَ لَهُمْ: مَرحَباً بِكُمْ وَ اَهْلاً! فَاَنْتُمْ شِيعَتُنا حَقّاً!»(20)؛ «محضر امام رضا عليه السلام بودم. گروهي از اهل قم بر ايشان وارد شدند؛ به امام سلام كردند. امام جواب سلامشان را داد و آنان را در كنار خود نشاند، سپس فرمود: مرحبا بر شما! خوش آمديد! شما شيعيان راستين ماييد!»
15. قال الامام الصّادق عليه السلام: «سَتَخْلُو الْكُوفَةُ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ و يَأْزِرُ عَنْها الْعِلْمُ كَما تَأْزِرُ الْحَيَّةُ فِي جُحْرِها؛ ثُمَّ يَظْهَرُ العِلْمُ بِبَلْدَةٍ يُقالُ لَها قُمُّ و تَصيرُ مَعْدِناً لِلعِلْمِ وَالفَضْلِ... فَيَجْعَلُ اللهُ قُمَّ وَ اَهْلَهُ قائِمَيْنِ مَقامَ الحُجَّةِ،... فَيَفِيضُ الْعِلْمُ مِنْهُ اِلي سائِرِ الْبِلادِ فِي الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ...»(21)؛ «كوفه به زودي از مؤمنان خالي ميشود و علم از آن جمع ميشود؛ همانگونه كه مار در لانهاش جمع ميشود! آنگاه فروغ دانش از افق شهري تجلّي كند كه آن را قم گويند و آنجا مركز دانش و فضيلت ميگردد... در اين زمان، قم و مردمش جانشينان حجت خدايند و قم، سرچشمه جوشان معارف است كه علم از آنجا به شرق و غرب عالم، جاري شود... .»
16. «رَوي بَعضُ اَصْحابِنا قال: كُنتُ عِنْدَ اَبي عَبْدِاللهِ عليه السلام جالِساً اِذْ قَرَأَ هذِهِ اْلآيَةَ: «فَاِذا جاءَ وَعْدُ اُوليهُما بَعَثْنا عَلَيكُمْ عِباداً لَنا اُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ وَ كانَ وَعْداً مَفْعُولاً»(22) فَقُلْنا: جُعِلْتُ فِداكَ، مَنْ هؤُلاءِ؟ فَقالَ: ثَلاثَ مَراتٍ هُمْ [وَاللهِ]اَهلُ قُمَّ»(23) ؛ «يكي از اصحاب نقل كرده است: خدمت امام صادق عليه السلام نشسته بودم، امام عليه السلام اين آيه را خواند: آن هنگام كه نخستين وعده فرا رسد [بندگان] پيكارجوي خود را بر ضد شما ميانگيزيم تا شما را سخت در هم كوبند؛ تا آنجا كه براي به دست آوردن مجرمان، خانهها را جستجو كنند و اين وعدهاي قطعي است.
پس ما گفتيم: فداي شما شويم، اين بندگان پيكار جوي الهي كيانند؟
امام سه بار فرمود: به خدا سوگند آنان اهل قم خواهند بود!»
17. «عَنْ صَفْوانَ بنِ يَحْيي بَيَّاعِ السَّابُرِيِّ قال: كُنْتُ يَوْماً عِنْدَ اَبِي الْحَسَنِ عليه السلام فَجَري ذِكْرُ قُمَّ وَ اَهْلِهِ وَ مَيْلِهِمْ اِلَي الْمَهْدِيِ عليه السلام فَتَرحَّمَ عَلَيْهِمْ وَ قالَ: رَضِيَ اللهُ عَنْهُم ثُمَّ قالَ: ... وَ هُم خِيارُ شِيعَتِنا مِنْ بَيْنِ سائِرِ الْبِلادِ، خَمَّرَاللهُ تَعالي وِلايَتَنا فِي طِينَتِهِمْ»(24)؛ «صفوان بن يحيي ميگويد: خدمت ابي الحسن بودم. نام قم و مردمش به ميان آمد و عشق و علاقه آنان به مهدي(عج) مطرح شد. امام ابوالحسن براي آنان طلب رحمت كرد. آنگاه فرمود: خداوند از آنان خشنود باد... سپس فرمود: آنان بهترين دوستان و پيروان مايند. خداوند سرشت آنان را با ولايت و دوستي ما عجين ساخته است!»
18. قال الامام الصّادق عليه السلام: «اِنَّما سُمِّيَ قُمْ لاَِنَّ اَهْلَهُ يَجْتَمِعُونَ مَعَ قائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ وَ يَقُومُونَ مَعَهُ وَ يَسْتَقِيمُونَ عَلَيْهِ وَ يَنْصُرُونَهُ»(25)؛ «قم را قم ناميدهاند؛ زيرا مردم قم بر گرد قائم آل محمد (عليهم السلام) اجتماع ميكنند و با آن حضرت قيام مينمايند و با كمال استقامت و پايداري به ياري او برميخيزند.»
19. قال الامام الكاظم عليه السلام: «رَجُلٌ مِنْ اَهْلِ قُمَّ يَدْعُو النَّاسَ اِليَ الحَقِّ يَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ كَزُبَرِ الْحَدِيدِ، لا تُزِلِّهُمُ الرِّياحُ الْعَواصِفُ وَ لا يَمُلُّونَ مِنَ الْحَرْبِ وَ لا يَجْبُنُونَ وَ عَلَي اللهِ يَتَوَكَّلُونَ وَالْعاقِبَةُ للِمُتَّقينَ»(26)؛ «مردي از قم قيام ميكند و مردم را به سوي حق فرا ميخواند. گروهي با او همراه ميشوند كه مانند پارههاي آهن فولادينند. تندبادها و توفانهاي سخت، آنان را نلغزانند و از جنگ خسته نشوند، [شجاع و دليرند] و نميترسند، به خداوند توكل ميكنند و سرانجام، پيروزي براي پرهيزگاران است.»
20. قال الامام الصّادق عليه السلام: «... فقال اِلي الْكُوفَةِ وَ حَوالِيها و اِلي قُمَّ وَ نَواحِيها. ثُمَّ قال: فِي قُمَّ شِيعَتُنا وَ مَوالِينا...»(27)؛ [پس از يادآوري فتنههاي بني عباس، سؤال شد: در اين هنگامه سخت به كجا فرار كنيم و پناه بريم] امام صادق عليه السلام فرمود: به كوفه و حوالي آن و به شهر قم و اطراف آن پناه بريد.سپس فرمود: قم، مركز شيعيان و دوستان ما است.»
21. قال الصادق عليه السلام: «اِنَّ اللهَ اخْتارَ مِنْ جَميعِ الْبِلادِ كُوفَةَ وَ قُمَّ...»(28)؛ «همانا خداوند از ميان همه سرزمينها، قم و كوفه را برگزيد.»
22. عَنْ اَبي الْحَسَنِ الْهادِي عليه السلام قالَ: «اِنَّما سُمِّيَ قُمْ بِهِ لاَِنَّهُ لَمَّا وَصَلَتْ السَّفِينةُ اِلَيْهِ فِي طُوفانِ نُوحٍ قامَتْ وَ هُوَ قِطعَةٌ مِنْ بَيْتِ الْمَقْدِسِ»(29)؛ «همانا قم، قم ناميده شد؛ زيرا زماني كه كشتي نوح بدين مكان رسيد ايستاد و اين سرزمين، قطعهاي از بيتالمقدس است.»
23. قال الامام الصّادق عليه السلام: «اِنَّ اللهَ احْتَجَّ بِالْكُوفَةِ... وَاحْتَجَّ بِبَلْدَةِ قُمَّ عَلي سائِرِ البِلادِ وَ بِاَهْلِها عَلي جَميعِ اَهْلِ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ مِنَ الْجِنِّ وَاْلاِنْسِ وَ لَمْ يَدَعِ اللهُ قُمَّ وَ اَهْلَهُ مُسْتَضْعَفاً بَلْ وَفّقَهُمْ وَ اَيَّدَهُمْ...»(30)؛ «همانا خداوند به اهل كوفه حجّت ميآورد... و همانا خداوند، حجّت ميآورد بر تمام شهرها به شهر قم و همچنين به مردم قم احتجاج ميكند به اهل مشرق و مغرب، از جن و انس و خداوند، قم و مردمش را مستضعف فكري رها نساخته؛ بلكه آنان را در پرتو توفيقات و تأييدات خويش، موفق و مؤيد گردانيده است.»
24. قال الامام الصّادق عليه السلام: «اِنَّ فيها مَوضِعاً يُقالُ لَهُ بَحْرٌ و يُسمَّي بِقُمَّ و هُو مَعْدِنُ شِيعَتِنا»(31)؛ «در آن [ارض جبل]، مكاني است كه آن را بحر گويند و قم ناميده شده و معدن شيعيان ما است.»
25. عَنْ حَمَّادِ النَّاب قالَ: كُنَّا عِندَ اَبِي عَبْدِاللهِ عليه السلام وَ نَحْنُ جَماعَةٌ اِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ عِمْرانُ بْنُ عَبْدِاللهِ الْقُمِّيُّ فَسَأَلَهُ وَ بَرَّهُ وَ بَشَّهُ، فَلَمَّا أَنْ قامَ، قُلْتُ لِاَبي عَبْدِاللهِ عليه السلام: مَنْ هذَا الّذِي بَرَرْتَ بِهِ هذَا الْبِرَّ فَقالَ عليه السلام: «مِنْ اَهْلِ بَيْتِ اَلنُّجَباءِ يَعْنِي اَهْلَ قُمَّ ...»(32)؛ حمادّ ناب ميگويد: ما جماعتي نزد امام صادق عليه السلام بوديم كه عمران، پسر عبدالله قمي وارد شد. امام صادق عليهالسلام او را به گرمي پذيرفت و با او مهرباني كرد. آن هنگام كه عمران بن عبدالله برخاست و (رفت)،به امام صادق عليه السلام عرض كردم: اين شخص چه كسي بود كه به او اينگونه مهر ورزيديد؟
امام صادق عليه السلام فرمود: «از اهل بيت نجبا و شريفزادگان شهر قم است.»
همين مضمون در روايت ديگري آمده است: «هذا نَجِيبُ قَوْمِ النُّجَباءِ!(33)؛ اين مرد نيكوسرشتي از طايفه فرزانگان است.»
26. قال رَسُولُ اللهِ صلي الله عليه و آله: «لَمَّا اُسْرِيَ بِي اِلَي السَّماءِ حَمَلَنِي جَبْرَئيِلُ عَلَي كِتْفِهِ اْلاَيْمَنِ؛ فَنَظَرْتُ اِلي بُقْعَةٍ بِاَرْضِ الْجَبَلِ حَمْراءَ اَحْسَنَ لَوْناً مِنَ الزَّعْفَرانِ وَ اَطْيَبَ رِيْحاً مِنَ الْمِسكِ ... فَسُمِّيَتْ قُمَّ»(34)؛ «هنگامي كه خداوند مرا به آسمانها بالا برد، جبرئيل مرا بر شانه راستش حمل مي كرد؛ در اين هنگام به سرزميني بنام "ارض جبل" نگاه كردم كه سرخ رنگ بود و رنگش زيباتر از زعفران به نظر ميرسيد و خوش بوتر از مشك ... پس قم ناميده شد.»
27. قال الامام الصّادق عليه السلام: «سَيَأْتِي زَمانٌ تَكُونُ بَلْدَةُ قُمَّ وَ اَهْلُها حُجَّةً عَلَي الْخَلائِقِ وَ ذلِكَ فِي زَمانِ غَيْبَةِ قائِمِنا عليه السلام اِلي ظُهُورِهِ...»(35)؛ «زماني فرا ميرسد كه شهر قم و اهل آن، حجت و راهنماي همه خلايق ميباشند و اين [نشان و منزلت قم] در زمان غيبت امام زمان(عج) است [تا آن زمان كه مهر فروزندهاش بر مشرق كعبه تجلّي كند.]»
اين بود بخشي از رواياتي كه بر جايگاه مذهبي و فرهنگي قم و شأن والاي مردمش دلالت ميكند.
از نظر محتوا، بعضي از اين روايات، مكان را تقديس مي كنند؛ مانند:
قم، قبّهاي تابان در آسمان چهارم است.
قم، خاكش قدسي است.
قم، آشيانه آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم است.
قم، پناهگاه فاطميان است.
قم، دارالسلام و قدمگاه جبرئيل امين است.
قم، سرچشمه جوشان معارف اسلامي است.
قم، قطعهاي از بيت المقدس است.
قم، حرم اهل بيت عليهم السلام است.
بعضي از روايات، جايگاه «مردم قم» را ميستايد؛ مانند:
يكي از درهاي بهشت مخصوص اهل قم است.
آنان ياوران اهل بيت هستند.
آنان از ما و ما از آنان هستيم.
آنان انصار حضرت مهدي عليه السلام اند.
اهل قيام و قعود و ركوعاند.
مردمي فهيم، حكيم و خردورزند.
از مجموعه اين روايات، 33 عنوان ارزشي براي قم استخراج گرديده است:
قم، زهرا، ارض جبل، قطعهاي از بيت المقدس، مطهّره، مُقدّسه، مجمع انصار قائم عليه السلام، حرم اهلالبيت عليهم السلام، حجّة بر بلاد، بحر، پناهگاه فاطميين، استراحتگاه مؤمنان، آشيانه آل محمد عليهم السلام، معدن شيعه، كوفه صغير، مأواي شيعه آل محمد عليهم السلام، معدن علم و فضل، سرزمين منتخب، مقصم الجبارين، مُذاب الجبارين، سرزمين ائمه عليهم السلام، سرزمين شيعه ائمه، مفزع للمؤمنين، مفر للهاربين، المدفوع عنها البلاء، المرفوع عنها البلاء، المفتوح اليه باب الجنّة، بلد الامين، مرفوف الملائكه، خاك فرج، محروس الملائكه و مزيّن بالعرب.(36)
*******************************************************************
پينوشتها:
1- بلد/ 1.
2- التين / 3.
3- يونس/ 93.
4- انبياء/ 81 .
5- قصص/ 30
6- سبأ / 15.
7- بحارالانوار، مجلسي، ج 60، ص 207؛ تاريخ قم، ص 96؛ اختصاص، شيخ مفيد، ص 101.
8- همان، ص 214؛ تاريخ قم، ص 98.
9- همان، ص 215؛ تاريخ قم، ص 99.
10- همان؛ تاريخ قم، ص 98.
11- همان، ص 214؛ تاريخ قم، ص 98.
12- همان؛ تاريخ قم، ص 97.
13- همان، ص 219-218؛ تاريخ قم، ص 93.
14- همان، ص 218؛ تاريخ قم، ص 92؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 438 .
15- همان؛ تاريخ قم، ص 90.
16- همان؛ تاريخ قم، ص 99.
17- همان، ص 217.
18- همان؛ تاريخ قم، ص 99.
19- همان، ص 216.
20- همان، ص 231؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 446.
21- همان، ص 213.
22- اسراء / 5.
23 -بحارالانوار، ج 60، ص 216.
24- همان، ص 316؛ تاريخ قم، ص 99.
25- همان، ص 216.
26- همان.
27- همان، ص 215.
28- بحارالانوار، ج 60، ص 214.
29- همان، ص 213؛ تاريخ قم، ص 96.
30- همان.
31- همان، ص 212؛ ترجمه تاريخ قم، ص 94.
32- همان، ص 211.
33- همان.
34- همان، ص 207.
35- همان، ص 213.
36- ر.ك: انوار المشعشين، ج 1، ص 263.
منبع : تبيان
جمعه 10 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[مشاهده در: www.iqna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 52]
-
گوناگون
پربازدیدترینها