واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
از اصولگرایی فرهنگی تا وصولگرایی فرهنگی اول: جامعهشناسان برای فرهنگ، اصولی قائل هستند و آن را مجموعهای از اعمال و عادات برای درک جهان، تکنیک و قاعده برای انجام کار و نهادهای احساسی و ارزشها برای کسب هویت میدانند.
اگر مثل امروزی ها فرهنگ را سبدی متشکل از هنر، موسیقی، پوشش، دین، هنجار، باور، نهاد، افسانه، نماد و .... بدانیم، این سبد به صورت پر شده به ما تحویل داده نمی شود، بلکه ما آن را با چینش و گزینش اقلام مختلف از قفسه های گذشته و حال پر می کنیم و می سازیم. در واقع فرهنگ با قرض گرفتن، ترکیب و بازکشف در جریان کنش ها و واکنش های افراد و گروه ها ساخته می شود و توسعه می یابد. بر این اساس و با کمی اغماض می توان گفت: فرهنگ همان سبک زندگی است که اقتصاد، سیاست و اجتماع تابع آن هستند. دوم: مقام معظم رهبری تمثیل زیبایی از فرهنگ دارند که به عنوان یک اصل، قابل تبیین است. ایشان در یکی از دیدارهایشان با هیات دولت اشاره کردند: فرهنگ مثل هواست که انسان آن را استنشاق کرده و با آن جان می گیرد، تا قدم بردارد و جلو برود. بقیه کارها و رفتار انسان متناسب با هوایی است که استنشاق کرده است؛ فرهنگ یک چنین حالتی دارد. شما باید کمک کنید و همه تلاشتان را بکنید که به تحرکات فرهنگی کشور در جهت ارزشی جهت بدهید. نقطه مرکزی فرمایشات ایشان این است که فرهنگ برای جامعه مانند هوا برای زندگی و نبض برای حیات است؛ یعنی فرهنگ اصل است و اقتصاد، سیاست و اجتماع فرع بر آن. سوم: اما امروز گاه مشاهده می شود اقتصاد و سیاست اصل شده اند و فرهنگ فرع. به عبارت دیگرجامعه ما رفته رفته از «اصول گرایی فرهنگی» به نوعی «وصول گرایی فرهنگی» دچار شده است. وصول گرایی فرهنگی یعنی بازاری شدن ارزش های فرهنگی، فرهنگ فرع بر اقتصاد و سیاست شدن! در وصول گرایی فرهنگی نظام ارزش گذاری عوض می شود. به گونه ای که آنچه تا دیروز ارزش بود امروز یا ارزش محسوب نمی شود، یا در سلسله مراتب ارزش ها به مرتبه پایین تری نزول کرده است یا آنچه اصل بود فرع آنچه پررنگ بود کم رنگ می شود! در وصول گرایی فرهنگی ارزش های بازاری در جنبه های مختلف زندگی عمومی از جمله امنیت، بهداشت و آموزش رخنه می کند. در وصول گرایی فرهنگی «هر چقدر پول بدهی آش می خوری» «آدم پولدار سر سبیل شاه نقاره می زند» یا ... وقتی وصول گرایی فرهنگی رواج پیدا کرد و «پول» منزلت آور شد خیلی از ارزش های فرهنگی دیروز، خرید و فروش و دست به دست می شوند. ـ فروش 15 تا 50 میلیون تومانی کلیه (ارزش اهدای عضو) ـ هفت تا ده هزار میلیارد تومان گردش مالی سالانه زیرمیزی پزشکان (ارزش خدمت به بیماران و همنوع) ـ استخدام هر «گریه کن» 20 تا 30 هزار تومان برای مراسم ترحیم ـ هزینه 2.5 تا پنج میلیون تومان مدرک سیکل و دیپلم یا ... ـ فروش پایان نامه و مقالات علمی (ارزش علم آموزی) ـ هزینه 35 میلیون تومانی رحم اجاره ای و ... بازاری شدن فرهنگ الگوها و روش های هویت یابی را هم تحت تاثیر قرار می دهد؛ این فرآیند از طرفی همه مرزهای اصول فرهنگی را تخریب و نهادها و عناصر سنتی هویت بخش را به چالش کشیده و از طرفی پول را به منبع اصلی هویت و انفکاک اجتماعی تبدیل می کند. در این انفکاک اجتماعی تجمل، سبک زندگی می شود، مانند: ـ شهریه 12 تا 15 میلیون تومانی برای ثبت نام در گران ترین مدرسه غیرانتفاعی تهران ـ هزینه 120 هزار تومانی حضور هر نفر در بوفه آزاد رستوران های تهران ـ واردات 94 هزار خودروی لوکس بالای 2500 سی سی در پنج سال گذشته ـ واردات 65 اسب اصیل با پرواز «فرست کلاس لوفت هانزا» در مرداد 93 ـ فروش 25 میلیون تومانی هر متر پنت هاوس در تهران ـ صفحه بچه پولدارهای تهران در اینستاگرام و ... به هر حال به نظر می رسد وقت آن شده که باورکنیم تغییر عمدی یا سهوی در سلسله مراتب ارزش های اجتماعی می تواندخسارت های جبران ناپذیری را در پی داشته باشد. دکتر علی طلوعی - جامعه شناس
 
دوشنبه 18 خرداد 1394 ساعت 10:05
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 140]