واضح آرشیو وب فارسی:الف: ماجرای کتک زدن یک شهروند توسط شهردار
تاریخ انتشار : يکشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۲۰:۳۱
خبر کتک زدن پدر یکی از شهدای شهرستان شاندیز توسط شهردار این شهرستان، بعد از گذشت ۱۰روز از ماجرا، امروز توسط خانواده وی، منتشر شد.به گزارش خبرآنلاین، ماجرای درگیری «جواد رجبزاده» شهردار شهرستان شاندیز با یکی از شهروندان این منطقه، حکایت تلخ اما شنیدنی دارد. شهرداری که پیش از این هم در حالی که شهروندان بسیاری از نحوه ساخت و ساز پروژه «پدیده شاندیز» انتقاد داشتند، با حمایت از این پروژه، موضع مقابله با شهروندانش را به رخ کشیده بود.داستان پلمب درب یکی از منازل مسکونی منطقه و نحوه پاسخگویی شهردار به ارباب رجوع که «بتولالسادات معراجی» درباره آن به «خبرآنلاین» توضیح داده است.درب خانه پلمب شد!وی گفت: صبح ششم خرداد ماه بود که همسایهها به ما اطلاع دادند درب ورودی خانهمان توسط شهرداری پلمب شده است. اولش باورمان نشد، اما رفتیم و دیدیم بدون هیچ اطلاع و بدون اینکه حتی زنگ خانه را بزنند، از بیرون پلمب کردهاند.وی افزود: به هرشکلی بود با پدرم از خانه بیرون آمده و راهی شهرداری شدیم و سراغ کسی که درب را پلمب کرده بود گرفتیم، که کسی پاسخگو نشد تا اینکه معاون شهردار از طریق تلفن فرد پلمبکننده را پیدا کرد و از قول او به ما گفت که شخص شهردار دستور این کار را داده، چون ما حق نداشتیم از اینجا برای خانهمان درب بگذاریم.ملاقات با آقای شهردارمعراجی اضافه کرد: قاعدتا باید سراغ خود شهردار میرفتیم، با چند نفر دیگر وارد اتاقش شدیم که او کلا بی اعتنا به حاضرین سرش روی کاغذهای میزش بود، وقتی کار آن چند نفر تمام شد، من از شهردار پرسیدم که «ماجرای پلمب درب ورودی خانه ما چیست؟»وی افزود: شهردار پاسخ داد که «شما اجازه نداشتید این درب را بگذارید و برای همین پلمب شده»، من هم گفتم «این درب ۶سال است که همینجاست اما یکبار حتی اخطاریهای برای ما نیامده و این اصلا درست نیست که یک دفعه پلمبش کنید.»وی ادامه داد: شهردار بدون توجه به حرف من جلو آمد و من را با بی احترامی کنار زد و خواست از درب خارج شود که من دستم را روی درب گذاشتم و گفتم «تکلیف ما را روشن کنید»، پدرم هم زد روی شانه شهردار و گفت «شما میگویید ما چه کار کنیم؟» اما باز هم شهردار محل نداد تا اینکه پدرم گفت «درب خانهمان را ببندید، از روی دیوار ننهم که نمیتوانم رفت و آمد کنم.»حمله آقای شهرداروی گفت: اینجا بود که شهردار در حالی که داشت میرفت، برگشت و پدرم را محکم به یک طرف هل داد و بعد هم به سمتش رفت و با لگد توی شکمش زد، آنچنان که شالش از سرش افتاد و بعدش هم به او گفت «شما فکر کردید چون خانواده شهید هستید هر غلطی می توانید بکنید؟» بعد هم پشت سرهم شروع به فحاشی با الفاظ به شدت رکیک کرد و خوب شد دو نفر او را گرفتند، وگرنه همچنان پدرم را میزد.معراجی گفت: شهردار به منشیاش گفت نامه اخطاریهای که قبلا برای مان فرستادهاند را دوباره دستمان بدهند و با عصبانیت رفت. جالب اینکه منشی او هم در حمایت از شهردار به من گفت «شما که خانواده شهید هستید بیشتر باید این مسایل را رعایت کنید!» جالب اینکه در همین شلوغیها خانم منشی، هرچقدر بین بایگانی و پروندهها را گشت نامه اخطاریهای برای منزل ما پیدا نکرد.بستری شدن در بیمارستاناین شهروند شاندیزی افزود: بلافاصله پس از این اتفاق با اورژانس تماس گرفتیم و پدرم به بیمارستان شریعتی منتقل شد. پدر من نزدیک به ۸۰سال سن و سابقه عمل قلب باز دارد. دکتر آرامش را به او توصیه کرده و ما اجازه نمیدهیم آب در دلش تکان بخورد.وی ادامه داد: دکتر برای او سونوگرافی نوشت و بعد از بررسی، برای یک ماه پدرم دارو تجویز کرد و گفت اگر بعد از یک ماه به شرایط ایدهآل نرسید، مجددا باید مورد عمل جراحی قرار بگیرد.لاپوشانی مسئولین شهرستانوی توضیح داد: بعد از این اتفاق، شوهرخواهرم به دفتر شهردار رفت و جالب اینکه وقتی از شهردار درباره رفتارش پرسید نه تنها پشیمان نبود که به او گفته بود «من پدر زنت را زدم، لازم باشه شما رو هم میزنم! اصلا اگر لازم باشد من این صندلی را میبوسم و میروم.»معراجی افزود: با این شرایط شنبه نهم خرداد ماه برای شکایت به دادسرا مراجعه کردیم و برگه پزشکی قانونی را بردیم که دادگاه ما را به پاسگاه ارجاع داد و باز پاسگاه گفت باید برگردیم دادگاه، خلاصه انقدر پاسکاری شدیم که یکی از مسئولین دادگاه گفت «ما فکر کردیم پرونده مختومه شده!»وی ادامه داد: با این حال دوباره شکایتمان را مطرح کردهایم، اما همه دارند تلاش میکنند ماجرا را لاپوشانی کنند. دکتر پزشکی قانونی علنا به خود من گفت لگد شدید به شکم را تایید میکنم، اما در برگهای که به دادگاه زده، چیزی را تایید نکرده است.اظهارات دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر خراسان رضویاما در همین رابطه «سردار مولوی حقیقی» دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر خراسان رضوی میگوید: من وقتی این خبر را شنیدم خیلی متاثر شدم، فارغ از بحث اینکه اینها خانواده شهدا هستند و به فرموده مقام معظم رهبری چشم و چراغ ملتند، آیا یک شهردار حق دارد روی یک شهروند دست بلند کند؟وی افزود: یا شهردار مورد نظر بایستی رسما عذرخواهی کرده و مورد تنبیه واقع شود، یا اینکه نیروهای رزمنده و ارزشی و بچههای حزباللهی منطقه به وظایف انقلابی خودشان عمل خواهند کرد.تلاش خبرنگار ما برای گفتگو با شهردار شاندیز درباره پیگیری این موضوع تا کنون بی نتیجه بوده است
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 115]