واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تجلي عرفان وتصوف در مخزن الاسرارنظامي(3) نويسنده:ناصرناصري تازه شهري* چله نشيني «صوفيان به مصداق حديث قدسي (خمرت طينه آدم بيدي اربعين صباحاً ) که آدم را زاده چهل صبح و چهل صباح مي دانستند چهل روز به خلوت و عبادت و مجاهدت جهت تهذيب و تزکيه نفس و دل مي نشستند». (1) ونظامي هم در سير و سلوک خود از چله نشيني غافل نبوده است و به رضايت هاي چهل روزه عرفا پرداخته و جسمش را از نفسانيات محبوس و زنداني کرده است . يک کف پست تو به صحراي عشق برگ چهل روزه تماشاي عشق (2) جسمت را پاک تر از جان کني چونکه چهل روز به زندان کني (3) و با توجه به ابياتش در چهل سالگي پنجاه چهله گرفته و پنجاه بار در خلوتهاي چهل روزه نشسته و از خوردن و آشاميدن دست کشيده ،به ذکر خدا مشغول بوده است. درتوحيد زن کاوازه داري چرا رسم مغان را تازه داري(4) چهله چهل گشت و خلوت هزار به بزم آمدن دور باشد ز کار(5) راز داري يکي از شرايط سالک در طي طريق آن است که هر راز وسري که بر دل وي گشوده شود آن را فاش نکند. وبه مصداق حديث ( من عرف الله کل لسانه) نبايد هيچ يک از مشاهدات خود را در شهود بر ملاء کند که در صورت هويدا کردن اسرار همچون حلاج سرش به چوبه دار مي رود. درصفتت گنگ فرو مانده ايم من عرف الله فرو خوانده ايم (6) زان نکنم با تو در خنده باز تا ز زبان برنپرد مرغ راز گرزدل اين راز نه بيرون شود دل نهم آن را که دلم خون شود غنچه که جان پرده اين راز کرد چشمه خون شد چو دهن باز کرد(7) مرگ اختياري (موتوا قبل ان تموتوا) سالکان به کشتن تن خاکي ،مرغ روح را رهايي بخشيده و معراج مي دهند و نظامي دراکثر منظومه ها به اين صفت سالکان و عارفان اشاره مي کند. خاک تب آرنده به تابوت بخش آتش تابنده به ياقوت بخش(8) همان به کاين نصيحت ياد گيريم که پيش از مرگ يک نوبت بميريم ز جان کسي کندن جان برد خواهد که پيش از دادن جان مرد خواهد نماني گر بماني خو بگيري بميران خويشتن را تا نميري(9) در هوايي کز آن فسرده شوي پيش از آن زنده شو که مرده شوي(10) ترک خود پرستي نظامي خود پرستي و خود خواهي را آفت راه عرفان و خداشناسي مي داند ويقين دارد که خود پرست،خدا پرست نيست. نه هرکه ايزد پرست ايزد پرستد چو خود را قبله سازد خود پر ستد ز خود برگشتن است ايزد پرستي ندارد روز با شب هم نشيني خدا ازعابدان آن را گزيند که در راه خدا خود را نبيند نظامي جام وصل آنگه کني نوش که بر يادش کني خود را فراموش(11) جهد برآن کن که وفا را شوي خود نپرستي و خدا را شوي(12) و درجاي ديگر درباره خود شکستن و تواضع گويد: آينه آن روز که گيري به دست خود شکستن آن روز،مشو خود پرست(13) آينه چون عکس تو بنمود راست خود شکن آينه شکستن خطاست(14) رضا و خرسندي صوفيان رضا را باب الله الاعظم مي خوانند ونظامي توجه خاصي به آن نشان داده است. هرکمري کان به رضا بسته شد تا ابد از خدمت تن رسته شد حرص ربا خواره ز محرومي است تاج رضا بر سر محکومي است(15) دل به خدايي نه و خورسنديي اينت جداگانه خداوند يي(16) جمع و تفرقه اين همه پروانه و دل شمع بود جمله پراکنده و دل جمع بود(17) ستروحجاب پرده برانداز وبرون آي فرد گر منم آن پرده به هم در نورد(18) همه حالات و صفات صوفيان و عارفان در جاي جاي اشعارش موج مي زند وهمه اصطلاحات و رموزعرفان و تصوف در اشعارش نمايان است و حتي رد پاي هفت وادي عرفان و سلوک که عطار در منطق الطير براي سالکان طريقت جهت مبارزه با اژدهاي نفس و وصال به حق ترسيم کرده است دراشعارش بوضوح قابل مشاهده است که بيتي ازنظامي مناسب هر وادي ذکر مي کنيم: دروادي طلب: چنين زد مثل شاه گويندگان که يابندگانند ،جويندگان(19) در وادي عشق: گرانديشه کني از راه بينش به عشق است ايستاده آفرينش(20) در وادي معرفت: خاطرش از معرفت آباد کن گردنش از دام غم آزاد کن(21) در وادي توحيد: خاک نظامي که به تاييد اوست مزرعه دانه توحيد اوست بنده نظامي که يکي گوي توست در دو جهان خاک سرکوي توست(22) در وادي استغنا: وانکه عنان از دو جهان تافتند قوت ز دريوزه دل يافتند(23) در وادي حيرت: غيرت ازاين پرده ميانش گرفت حيرت ازآن گوشه عنانش گرفت(24) دروادي فقر وغنا: گنج تو را فقر تو ويرانه بس شمع تو را ظل تو پروانه بس(25) آنکه ازفقر فخرداشت نه رنج چه حديثي است فقر و چندان گنج(26) نتيجه: با تامل و تعمق در احوال و آثار نظامي مي توان چنين استنباط کرد که نظامي شاعري حکيم و عارفي خلوت نشين و انزوا طلب وتشنه و جوياي شناخت ومعرفت اوصاف جمال الهي بود.معرفتي که از آبشخور دين وشرع آب خورده و پاي وجاي پاي شريعت و سنت پيامبرگرامي «ص» نهاده است و بر اثر توجه به دل و تهذيب و تزکيه آن و رياضت و خلوت ،مراتب سير و سلوک و يقين را پشت سرگذاشته و با تمام قوت و استطاعت درصدد يافتن به معرفت الهي و عشق خداوندي بود تا اينکه از خودشناسي معرفت خداوند مطلق و مقام مشاهده وشهود نايل گشته است ودرخلوت شبانه،دلش را جام جهان بين و آيينه جمال خداوندي کرده است. وهمه راز و رمزهايي که در آثار واحوال شاعران عارف چون : سنايي، عراقي ،عطار، مولانا و حافظ شيرازي ديده مي شود. در آثار نظامي بويژه در منظومه مخزن الاسرار تجلي يافته است و همين ويژگي و صفات را در رديف بزرگترين شاعران عارف قرار مي دهد. پی نوشت ها : * عضو هيات علمي واحد خوي 1-مباني عرفان وتصوف ،دکترسجادي ، ص. 255 2-مخزن الاسرار ، ص 216. 3-همان ، ص340. 4-انديشه هاي نظامي، دکتر ثروتيان، ص 63. 5- همان ، ص145. 6- مخزن الاسرار ، ص 170. 7- همان ، صص 420- 418. 8- همان ، ص 252. 9- خسرو و شيرين . 10- شرح مخزن الاسرار ، ص 85 (از هفت پيکر). 11- خسرو و شيرين، برات زنجاني ، ص8. 12- مخزن الاسرار ، ص 429. 13- همان ، ص369 . 14-همان ، ص 397. 15- همان ، ص 409. 16-همان ، ص 298. 17-همان ، ص 258. 18-مخزن الاسرار ، ص366. 19-شرفنامه ، ص 79. 20- خسرو و شيرين ، ص 43 . 21- مخزن الاسرار ، ص169. 22- همان ، ص169- 163. 23-همان ، ص253. 24-همان ، ص 184. 25-همان ، ص 199. 26- هفت پيکر ، ص 7. منابع و مآخذ : 1-آيينه غيب (نظامي گنجوي )،دکتربهروز ثروتيان،انتشارات دانشگاه آزاد اسلامي ، چاپ اول 1369. 2-انديشه هاي نظامي ، دکتر بهروز ثروتيان، انتشارات آيدين ،چاپ اول 1376. 3- احوال و آثار و شرح مخزن الاسرار ، دکتربرات زنجاني ،انتشارات دانشگاه تهران ، چاپ دوم ، 1370. 4- پيرگنجه ،درجستجوي ناکجا آباد ، دکتر عبد الحسين زرين کوب ، انتشارات سخن، 1374. 5-خسرو و شيرين،دکتربرات زنجاني، انتشارات دانشگاه تهران . 6- ديوان حافظ ، تصحيح محمد قزويني و دکتر قاسم غني ،انتشارات محمد ، 1367. 7- زندگي نظامي ، مجتبي برز آبادي فراهاني ،انتشارات فردوس، چاپ اول ، 1376. 8- شرح مخزن الاسرار ، دکتر بهروز ثروتيان،انتشارات برگ ، چاپ اول 1370. 9- کليات خمسه حکيم نظامي ، به مقدمه پرفسورشبلي نعماني ، به اهتمام . م. درويش ،انتشارات جاويدان 1366. 10- گنجينه حکمت در آثار نظامي ، دکتر منصورثروت ،انتشارات امير کبير ، چاپ اول ، 1370. 11- ليلي ومجنون ، دکتربرات زنجاني، انتشارات دانشگاه تهران . 12- مباني عرفان و تصوف ، دکتر ضياء الدين سجادي،انتشارات سمت ، چاپ ششم ، 1376. 13- مجموعه مقالات کنگره بين المللي نهمين سده تولد حکيم نظامي ، به اهتمام دکتر منصورثروت ،انتشارات دانشگاه تبريز ، 3 جلدي ، چاپ اول 1372. 14- مرصاد العباد (گزيده ) نجم الدين رازي ،دکترمحمد امين ،انتشارات توس ، چاپ پنجم 1372. نشريه پايگاه نور ،شماره 11.
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 793]