محبوبترینها
با چاپ روی وسایل یک کسب و کار پرسود بسازید
قیمت دیگ بخار و تولیدکننده اصلی دیگ بخار
معروف‌ترین هدیه و سوغاتی یزد مشخص شد!
آشنایی با انواع دوربین مداربسته ضد آب
پرداخت اینترنتی قبوض ساختمان (پرداخت قبض گاز، برق و آب)
بهترین دوره آموزش سئو محتوا در سال 1403 با نام طوفان ۱۴۰۳ در فروردین ماه شروع می شود
یک صرافی ارز دیجیتال چه امکاناتی باید داشته باشد؟
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
جراحی و درمان ریشه دندان عفونی با خانم دکتر صفوراامامی
چه مواردی بر قیمت کابین دوش حمام تاثیر دارند؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1798550236
واکنش سردبیر نشریه «روشنان» به سخنان مدیر آموزش کانون اصلاحات دفعی نتیجه‌ای جز انحطاط در پی ندارد/ تفکر تزریقی، تفکر مدیریتی حاکم بر کانون/ مربیان کانون در مورد روشنان نظر دهند
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: واکنش سردبیر نشریه «روشنان» به سخنان مدیر آموزش کانون
اصلاحات دفعی نتیجه‌ای جز انحطاط در پی ندارد/ تفکر تزریقی، تفکر مدیریتی حاکم بر کانون/ مربیان کانون در مورد روشنان نظر دهند
برنامه‌ها و اصلاحات دفعی و خلق‌الساعه بنا به بینش تاریخی و آنچه که تاکنون به تجربه در آمده است، به جز انحطاط و ویرانگری نتیجه دیگری در پی نخواهد داشت.
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، چندی پیش خبری از قول خسرو آقایاری سردبیر نشریه کودک و نوجوان «روشنان پژوهش» مبنی بر تعطیلی این نشریه در رسانه‌ها منعکس شد که چندی بعد علیرضا کرمانی مدیرکل آموزش و پژوهش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در ارتباط با این سخنان توضیحاتی را ارائه کرد. پس از سخنان کرمانی، آقایاری جوابیه‌ای در اختیار این خبرگزاری قرار داد که در ادامه منتشر می‌شود: «در پی توضیحات مدیرکل آموزش و پژوهش کانون پرورش فکری درخصوص تعطیلی نشریه روشنان و سایر فعالیت‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، استدعا دارم پاسخ این جانب را نیز جهت تنویر افکار و اذهان عموم و اطلاع جامعه فرهنگی منتشر کنید: *مدیر عامل محترم کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بخوانند پر واضح است که علت اعتراض‌های ما تنها بسته شدن یک نشریه نیست! ما به طرز تفکر بیگانه‌ای که دارد در کانون پرورش فکری دائر مدار تصمیم‌گیری‌ها می‌شود و دست به اصلاحاتی بی ریشه و خلق الساعه می‌زند معترض هستیم. لطفا مدیر عامل محترم کانون پرورش بخوانند و بدانند علت فغان کارشناسان کانون را! آنچه که مدیر کل آموزش و پژوهش تازه منصوب کانون در گفت‌وگوی خود به زبان آورده‌اند و قطعا مدافع و مروج این طرز تفکر هستند، دلیل اعتراض‌های ما است. مدیر کل آموزش و پژوهش کانون در سخنان اخیر خود، ارزش‌های انقلاب اسلامی را برابر نهاد با واقعیت‌های عرفی جامعه خوانده‌اند! این همان تفکر خطرناکی است که دارد در کانون پرورش فکری حاکم می‌شود. ارزش‌های انقلاب ارزش‌های ازلی و ابدی هستند. ارزش‌های توحیدی جامعه مسلمان! قطعا فروکاستن این ارزش‌ها تا به حد واندازه واقعیت‌های جاری اجتماع، همان مقصودی است که دست‌های آشنا و پنهان سال‌ها است که در پی تحقق آن هستند. کودکان و نوجوانان در هر جامعه‌ای عزیز هستند و جایگاه خود را دارند. اساسا دلیل همه تلاش‌ها در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و سایر نهادهای فرهنگی که برای کودکان تلاش می‌کنند، خوشبختی و سربلندی کودکان و نوجوانان است. توجه ویژه به هویت کودکی و اقتضائات آن، توجه به ضرورت باز تعریف این هویت و همه تلاش‌هایی که منتهی به بهداشت روانی و سلامت فکر و احساس کودکان و نوجوانان می‌شود، از اهداف عمده فرهنگی است، اما واقعیت‌های عرفی جامعه را دانسته و تعمدا در جایگاه ارزش‌های انقلاب قرار دادن، تحریفی است که نمی‌توان تحقق آن را از سرغفلت دانست. *ریشه دواندن هویتی بر مبنای تحریف دلیل اعتراض‌های ما در کانون نه تنها تعطیلی یک نشریه، بلکه ریشه دواندن و شکل گرفتن هویتی است که از ابتدا و در اساس بنیان‌های فرهنگی خود را دارد بر مبنای تحریف استوار می‌کند. واقعیت‌های اجتماعی از هر شکل و نوع و با همه قداست‌هایی که حتی ممکن است داشته باشند را در جایگاه ارزش‌های انقلاب قرار دادن از یک طرف تحریف ناجوانمردانه‌ای است که روز روشن و در برابر چشم‌های بیدار و بینا دارد اتفاق می‌افتد و از طرف دیگر، زدودن اهداف و آرمان‌های کلانی است که در جایگاه هستی شناسانه و معرفتی جامعه قرار گرفته و دلیل و ریشه بسیاری از کنش‌گری‌های فرهنگی، اجتماعی و ... و تلاش برای دست‌یابی به این آرمان‌ها است. جامعه‌ای که آرمان‌های اصیلش را بزدایند و یا قلب ماهیت بدهند و به جای آن واقعیت‌های ریز و درشت جاری را قرار بدهند، به جز روزمرگی، ایستایی و سرگردانی سرنوشتی نخواهد داشت. آقای کرمانی در بخشی از صحبت‌هایشان آمال خود را بر زبان رانده‌اند: «من به عنوان مدیر این مجموعه پذیرفته‌ام برمبنای ارزش‌های رسمی این جامعه کار بکنم، ارزش‌هایی که واقعیت‌های جامعه – که همان مخاطبان کودک و نوجوان هستند - را باید منعکس کند.» چرا باید؟ آیا ارزش‌ها منفعل و محکوم در برابر واقعیت‌های ناپایدار اجتماعی هستند؟ ظاهرا ایشان بسیار بیش از آنچه که باید به واقعیت‌های ناپایدار و غیر اصیل اهمیت می‌دهند و به آنها اصالت و اعتبار می‌بخشند! این به معنای واقعی منفعل کردن ارزش‌ها در برابر واقعیت‌های جاری است. *مربیان کانون در مورد روشنان نظر دهند گذشته از این آنچه را که ایشان بهانه و مستمسک قرار داده‌اند برای به قول خودشان بازنگری و اصلاح و تغییر رویکرد، همگی در طول این مدت به عنوان ارزشیابی معمول گردیده با این تفاوت که، اگر آنطور که اشاره کرده‌اند باور دارند نشریات کانون باید در خدمت مربیان کانون باشد، این خود مربیان هستند که باید در مورد نشریاتی مثل روشنان نظر بدهند. در گذشته بارها و بارها این نوع نظر خواهی‌ها معمول گردیده است. درمورد تنوع حوزه ادبیات کودکان و وحدت قلمرو آن با هنرهای وابسته و پیوسته مثل نمایش خلاق و موسیقی و هنرهای تجسمی و حتی ابزارهایی مثل اسباب بازی‌ها که موجب رشد اندام‌های حسی و حرکتی و ذهنی می‌شوند نیز اگر به سراغ نشریه روشنان رفته بودند و یک بار مطالعه کرده بودند می‌دیدند که بسیاری از آنها مورد توجه و گفت‌وگوی روشنان قرار داشته است. ما نیز مثل شما اعتقاد به ارزیابی پیوسته داریم، اما تخریب با ارزیابی بسیار فاصله دارد! آنچه که در حال حاضر موجب آزردگی خاطر همکاران کانونی شده است، نگاه پیوستگی و گروه محور جریان حاکم است، که با اعتقاد شایسته سالاری بسیار متفاوت و منافی آن است. این که جریان حاکم به هر شکل همراهان با خود را خودی و دیگرانی را که حق آب و گل در کانون دارند، بیگانه می‌داند و به هیچکس میدان نمی‌دهد، باوری نادرست و بیگانه با ارزش‌های اصیل جامعه است. ارزیابی، تغییر هدف گذاری و اصلاح گرایش‌ها و برنامه‌ریزی در هر ساختاری، مستلزم این اصل غیر قابل انکار است که اصلاحات باید از درون سیستم و از داخل مجموعه برخیزد. عناصر بیگانه با مجموعه که کمترین شناختی با اهداف و کارکردهای این مجموعه ندارند، نمی‌توانند دست به حرکت اصلاحی بزنند. چنین حرکت‌هایی بیش و پیشتر از اصلاح، تخریب و ویرانگری است. *اصلاحات دفعی نتیجه‌ای جز انحطاط در پی ندارد سال‌ها وقت نیاز است تا عناصر بیگانه و تازه پیوسته به مجموعه‌ای مثل کانون، بتوانند فهم درستی از برنامه‌های هدفمند کانون پیدا کنند. برنامه‌ها و اصلاحات دفعی و خلق‌الساعه بنا به بینش تاریخی و آنچه که تاکنون به تجربه در آمده است، به جز انحطاط و ویرانگری نتیجه دیگری در پی نخواهد داشت. مشکل ما با این نوع طرز تفکر ویرانگر است که بدون احساس مسئولیت در برابر آیندگان با شیوه‌های بلدوزر وار دست به تخریب گشوده است و ساختاری را که طی پنجاه سال شکل گرفته، بی هیچ دریغ یک شب به باد فنا خواهد سپرد. تفکر مدیریتی حاکم بر کانون، تفکر تزریقی است. تفاوت‌های تفکر تزریقی با تفکر فرهنگی به وضوح عیان است. تفکر فرهنگی در فرآیندی از زمان مناسب و با کمک عناصر مربوط به سیستم در پی افزودن بینش و افزایش تولید است، اما تفکر تزریقی با کمک عناصر بیگانه و ناآشنا با ساختار یک شبِ در پی دست یافتن به محصول است. گویا فراموش کرده‌اند که تفکر تزریقی اگر در مثل، رشدی هم بیافریند، رشد بادکنکی است. میوه و محصولی زودرس که قطعا عوارض هم در پی دارد. شما در پی این هستید که درختچه‌های عاریتی و بوته‌های گلخانه‌ای را مستقیم از گلخانه به بوستان آباد کانون که خود طی سالیان، درخت‌های سایه افکن بسیار پرورش داده است بیاورید و این بوته‌های گلخانه‌ای را به جای درخت قالب بزنید. درخت‌های کوتوله‌ای که نه قدرت سایه افکنی دارند و نه ریشه دارند. میوه زودرسی را هم که انتظار دارید از این درخت دریافت کنید به جز سوء هاضمه فرهنگی نتیجه دیگری برای جامعه نخواهد داشت. نتیجه به وضوح روشن است؛ در آینده‌ای نه چندان دور جامعه باید هزینه زیادی را صرف درمان اینگونه سوء هاضمه‌هایی که شما مسبب آن بوده‌اید بکند. بدتر اینکه درختچه‌های پیوندی شما هم نمی‌تواند در این باغ ریشه بدواند! گیرم که درطول دوره مدیریتی شمایان به ضرب زور و اسلحه‌های مدیریتی (که کمیت و کیفیت آن برهمه روشن است)، درخت‌های پیوندی شما دوام آورد، اما پس از آن حتی یک روز هم نخواهد پایید! چنانکه بینش تاریخی ما در طی سالیان همواره چنین نتیجه‌ای را به ما و شما نمایانده است، اما هرگز آموختن از تاریخ را نیاموخته‌ایم! انتهای پیام/و
94/03/16 - 08:43
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 441]
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها