واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مصطفي خرقه پوش آيا اين طبيعي است که وقتي فيلمي را تماشا مي کنيم، ناخودآگاه به دنبال اسم کارگردانش مي گرديم؟ از بازيگران که بگذريم، آيا اين طبيعي است که تلما شون ميکر يا کارلو دي پالما را خيلي ها نمي شناسند اما مارتين اسکور سيزي و وودي آلن را کسي از علاقه مندان سينما نيست که نشناسد؟ احتمالاً يکي از گناهان نابخشودني تئوري مؤلف بايد همين باشد که کاري کرده تا برخي از دست اندر کاران فيلم ها بيش تر در سايه بمانند، در حالي که برخي از آن ها مثل همين خانم شون ميکر حتي مؤلف هم محسوب مي شوند. اين بار و در طرف روشن ماجرا به سراغ يک تدوين گر رفته ايم که کارش او را از سايه بيرون آورده است. اگر بخواهيم به روال هميشگي از يک اهل سينما و کارهايش بگوييم، بايد اين گونه شروع کنيم: مصطفي خرقه پوش متولد 1337 در تهران، فارغ التحصيل رشته تدوين از مدرسه عالي سينما و تلويزيون و رشته زبان از دانشگاه علامه طباطبايي است و پس از دستياري در تدوين چند فيلم سينمايي، اولين کار مستقلش را با تدوين ليلا(1375) آغاز کرد. او درخت گلابي ( 1376) و دختر دايي گمشده (1377) را هم براي مهرجويي « بريد». در کارنامه اش ، همکاري با فيلم سازان سرشناس سينماي ايران از جمله رخشان بني اعتماد، تهمينه ميلاني، علي رضا داود نژاد و مسعود کيميايي به چشم مي خورد. خرقه پوش تجربه عکاسي فيلم در گل سرخ (1368) را هم دارد: « حميد تمجيدي دوست دوران دانشکده بود و از من خواست عکاسي فيلمش را انجام دهم.» از فيلم هايي که تدوين کرده مي توان به بانوي ارديبهشت (1376)، دو زن، دختري با کفش هاي کتاني( 1377)، زير پوست شهر، زندان زنان، بچه هاي بد( 1379)، لاک پشت ها هم پرواز مي کنند، دوئل( 1382)، ازدواج به سبک ايراني(1383)، هوو(1384)، سه زن( 1387)، رييس( 1386)، حکم( 1387) و محاکمه در خيابان (1388) اشاره کرد که آخري اکنون روي پرده است . او در پانزدهمين جشنواره فجر نامزد دريافت سيمرغ بلورين براي تدوين ليلا و در دوره شانزدهم، نامزد دريافت همين جايزه براي تدوين درخت گلابي بود که در بيست و دومين دوره، براي تدوين دوئل اين جايزه را گرفت. دو سال بعد و در نهمين جشن سينماي ايران تنديس بهترين تدوين را براي همين فيلم دريافت کرد. اما مهم تر از دانستن کارنامه يک تدوين گر، شايد اين پرسش در ذهن به گردش در آيد که چه اتفاقي مي افتد که فيلمي از داريوش مهرجويي ، با نام تدوين گر جواني گره مي خورد و او سيزدهمين فيلمش را در اختيار تدوين گري قرار مي دهد تا نخستين تجربه مستقلش باشد؟ « شايد تصادفي بود که اين اتفاق افتاد. حسن حسن دوست که هميشه آثار مهرجويي را تدوين مي کرد، مشغول کار ديگري بود و براي رساندن فيلم به جشنواره فجر عجله بود. براي همين بايد در مدت کوتاهي ليلا تدوين مي شد. مهرجويي به من اعتماد کرد و از اين بابت خوش حالم. او فقط همان هفته اول را سر تدوين حاضر شد و ديگر نيامد. با اين که فشار براي رسيدن فيلم وجود داشت اما من استرسي نداشتم و او به اصطلاح مرا هول نکرد. راش هايي که مهرجويي در اختيار تدوين گرش قرار مي دهد، آن قدر خوب هستند که هر تدوين گري را به وجد مي آورند.» از گفته هاي او مشخص است که خرقه پوش کار با مهرجويي و خود فيلم را دوست داشته، اما آيا حتماً تدوين گر بايد فيلمي را که تدوين مي کند دوست داشته باشد؟ اين اصل اثبات شده اي نيست. تدوين گر هم مي تواند فيلم هايي را تدوين کند که دوست شان ندارد. با اين حال وقتي خرقه پوش چهار فيلم براي داودنژاد، سه فيلم براي کيميايي و دو فيلم براي بني اعتماد تدوين مي کند، اين را ديگر نمي توان فقط به حساب حرفه اي گري تدوين گر گذاشت: « دل بستگي به يک فيلم مي تواند عامل مهمي در کار يک تدوين گر باشد. اما اين به آن معنا نيست که قرار است براي کارم در فيلم هاي ديگر، انرژي نگذارم.اگر حمل بر خودستايي نشود، سعي ام هميشه اين بوده که با وسواس کار کنم و به سادگي از مشکلاتي که معمولاً موقع تدوين پيش مي آيد عبور نکنم. تلاشم اين بوده که به سقف ظرفيت هاي يک فيلم براي ارتقا در مرحله تدوين برسم. اگر بيش از يک فيلم را براي يک فيلم ساز تدوين کرده ام، دليلش اين بوده که به يک زبان مشترک رسيده ايم و هماهنگي داشته ايم. من چهار فيلم براي داودنژاد تدوين کرده ام. خب اين نشان مي دهد که با توافق کامل کار مي کنيم.» البته اين طبيعي است که او ترجيح دهد بدون ذکر نام، به فيلم هايي اشاره کند که از آن ها راضي نبوده و نه او و نه سازندگان اين آثار، زبان مشترکي پيدا نکرده اند. خرقه پوش قرار بود سربازهاي جمعه( 1382) را تدوين کند اما به دلايلي چنين نشد تا اين که کيميايي از او خواست تا تدوين گر حکم( 1384) باشد: « اولين بار بود او را از نزديک مي ديدم. جلسه خوبي بود. شيرين سخني او و علاقه اش به وسترن، خيلي زود کمک کرد تا به يک زبان مشترک برسيم. به نظر من فيلم هاي او تک ساحتي نيستند. کلمه و زبان در کارش نقش مهمي دارد. گاهي سرنوشت فيلم او در گرو ديالوگ است. بازي ها برايش مهم اند. فرقي نمي کند سينمايش را دوست داشته باشيد يا نه، اما اگر قرار باشد با او کار کنيد بايد مختصات کارش را بشناسيد. به نظر من شناختن اين عناصر کمک مي کنند تا بتوانم فيلم او را تدوين کنم.» پس از رييس(1386) او ساخته تازه کيميايي، محاکمه در خيابان را تدوين کرده که بسياري اعتقاد دارند در کارنامه اش اثر متفاوتي است و با استقبال نيز رو به رو شده است:« در اين فيلم، ديگر مي دانستم که کيميايي چه مي خواهد. آن موقع که نام فيلم نامه « شريک» بود آن را خوانده بودم. با ديدن راش ها متوجه شدم که کارش در اين فيلم، کاملاً با آثار ديگرش فرق دارد. قهرمان و روايت کيميايي اين بار طور ديگري هستند. او اين جا نگاه ديگري به آدم هاي اطرافش دارد. پيدا بود که فيلم واکنش ايجاد مي کند. فيلمي ست که اضطراب را حفظ مي کند. من هم با اين نوع نگاه فيلم را تدوين کردم. مثلاً يادم هست او نماهاي زيبا و البته دشواري از خيابان هاي تهران گرفته بود که دلش مي خواست در جاي مناسبي از فيلم بيايند. من هم با همين ديدگاه ، سعي کردم بهترين نقطه را براي اين نماها پيدا کنم. فکر مي کنم موفق شده باشم. کارگردان به من اطمينان کرد و من هم تمام تلاشم را کردم تا به اين اطمينان او پاسخ درستي بدهم.» با احتساب صداها( فرامرز مؤتمن) که خرقه پوش مشاور فرامرز هوتهم در تدوين آن بوده، امسال دو فيلم از او به نمايش در آمده است. ضمناً يک سال و نيم است که در دومين مستند بلند جاستين شاپيرو فيلم ساز آمريکايي( يک تابستان در تهران) همکاري مي کند. او که تدوين اوليه را در ايران انجام داده، چندي پيش براي تدوين نهايي سفري به کشور ما کرد. اين خانم فيلم ساز در 2002 اولين مستند بلند خود به نام قول ها را ساخت که در همان سال نامزد دريافت جايزه بهترين مستند بلند در مراسم اسکار بود. خرقه پوش بيش از آن که به عنوان يک تدوين گر، کار با برش ها برايش در درجه اول اهميت باشد، نگاه کلان به مقوله تدوين را مي پسندد. او تدوين را معادل کار با مصالح داستاني فيلم مي داند و معتقد است چون سينما با واقعيت سر و کار دارد، پس بايد پيش از آن که وارد جزييات بشويم، چارچوب شخصيت ها و طرح داستان فيلم براي مان مشخص باشد:« من خودم بيش از هر چيز ديگري در يک فيلم، جذب داستان آن مي شوم.»خرقه پوش اکنون راه آبي ابريشم ( محمد بزرگ نيا) را تدوين مي کند و منتظر است تا نماهاي باقي مانده در يکي دو کشور آسياي جنوب شرقي فيلم برداري شود. منبع:نشريه فيلم، شماره 404 /ن
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 613]