واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
آیا امیرکبیر مرد بینقص تاریخ ایران بود؟!
یادش بهخیر محمدعلی جمالزاده، نویسندهای که اگر کتاب «عادات ما ایرانیان» را نمینوشت، شاید الان کسی نمیگفت: «فقط یک ایرانی است که میتواند...». جمالزاده در کتابش انتقادهای زیادی را به اخلاق ما ایرانیها میکند. یکی از این انتقادها، همان نگاه سیاه و سفیدی است که ما نسبت به اتفاقها و اشخاص داریم.
تابناک: یادش بهخیر محمدعلی جمالزاده، نویسندهای که اگر کتاب «عادات ما ایرانیان» را نمینوشت، شاید الان کسی نمیگفت: «فقط یک ایرانی است که میتواند...». جمالزاده در کتابش انتقادهای زیادی را به اخلاق ما ایرانیها میکند. یکی از این انتقادها، همان نگاه سیاه و سفیدی است که ما نسبت به اتفاقها و اشخاص داریم.
مثلا همین که میگوییم فلان شخص خوب است، دیگر به هیچ وجه نمیخواهیم و نمیتوانیم بدیهایش را ببینیم. و برعکس، وقتی کسی را بد تصور میکنیم، دیگر هیچ چیز خوبی از او را نخواهیم دید. یعنی فراموش میکنیم که آدمها میتوانند ترکیبی از اخلاق خوب و بد باشند. این رفتار، متاسفانه آسیب زیادی به ما زده، چون اجازه نمیدهد به طور منطقی به مسائل نگاه کنیم و از تاریخ و اشخاص تاریخی درس بگیریم.
میخواهم به زندگی و افکار امیرکبیر بپردازم، مردی که تاریخ ایران مدیون اوست. آوردن این مقدمه هم از این رو بود که امیر، مثل همه ما، در کنار همه نقاط مثبتی که دارد، خالی از نقص نیست. یعنی هرگاه که میخواهیم درباره او سخن بگوییم، نباید چشم خود را ببندیم و هرچه را که هست بپذیریم.
خدمات امیرکبیر
خدمات امیرکبیر دو دسته است. یکسری از فعالیتهای امیر همان است که همه میشناسند و میدانند و تکرار میکنند بارها. مثل مدرسه دارالفنون یا چاپخانه. یا تحقق انقلاب بهداشتی از راههایی مانند آبلهکوبی عمومی. یا تحقق انقلاب صنعتی از طریق تبدیل امور تجاری به امور صنعتی و انتقال مازاد تجاری از حوزه تجارت به صنعت و سرمایهگذاری صنعتی یا اصلاح قشون از جمله طراحی یونیفورم و درجه برای سربازان و افسران. اما جدا از این فعالیتهای سختافزاری، او فعالیتهایی را انجام داده که زیرساختی و با اهمیتترند.
امیرکبیر در سفری که به روسیه داشت، با تحولات این کشور کمی آشنا شد. به هر حال او همان محمدتقی پسر کربلایی قربان، آشپز میرزا عیسی قائم مقام اول بود که در خانه قائم مقام تربیت یافته بود و در اوایل جوانی به سمت منشی قائم مقام اول به خدمت مشغول شده بود. قائم مقام امیرکبیر را خیلی دوست داشت و همین نکته باعث شد تا درایتش مورد توجه بقیه هم قرار گیرد. او در اولین سفر خارجیاش، همراه هیئتی سیاسی به روسیه فرستاده شد. در این ماموریت قرار بود بابت قتل گریبایدوف عذرخواهی شود. (در مورد گریبایدوف و قتل او در ایران هم ماجرا طولانی است.) امیرکبیر در سفر به روسیه به مؤسسات فرهنگی، نظامی و اجتماعی آنجا توجه کرد و به این فکر بود که راه ترقی ایران نیز داشتن دانشگاه و تشکیلات نظامی و فرهنگی منظم است.
یکی از کارهای با اهمیت امیرکبیر، اعزام دانشجویان ایرانی برای تحصیل به فرنگ بود. یعنی او با اینکه دل خوشی از فرنگیها نداشت، اما میدانست برای آموختن علم، باید جوانان ایرانی را به اروپا بفرستد. اما مهمترین کار امیرکبیر این بود که به ایرانیها شأن و ارزش داد. اولین وزیر امور خارجه ایران در دوره فتحعلی شاه قاجار انتخاب شد، یعنی تا آن دوره ما چیزی به عنوان وزیر امور خارجه نداشتیم. بعدها هم که این مقام به وجود آمد، هیچ سفیر خارجیای به آن توجه نداشت. یعنی مستقیم میآمدند پیش شاه. اما امیرکبیر خیلی ساده گفت و روی حرفش ایستاد که سفیر یک کشور، باید با وزیر امور خارجه دیدار کند، نه با خود شخص شاه. توجه به سلسله مراتب، مخصوصا در دیدارهای خارجی، به ناصرالدین شاه ابهت خاصی داد. فقط کافی است او را با پدرش، محمدشاه مقایسه کنید تا این درجه از اعتبار و ابهت را بفهمید.
تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۱:۱۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 74]