واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
الهام هاي خانوادگي ترجمه: حامد مظفري چند نكته درباره ارتباط هاي فاميلي جاني دپ و جان ديلينجر ! نويسنده : جان هيسكاك چندان عجيب نيست كه جاني دپ مدتي پيش از آغاز فيلم برداري دشمنان مردم و براي آشنايي با محيط زندان ، در يكي از زندان هاي كاملا ً ايمن زندگي كرده باشد . به هر حال او قصد داشت در قالب مشهورترين شخصيت تبهكارانه دهه 1930 ايفاي نقش كند و اين مسأله بيش از همه به آشنايي با خصوصيات شخصي جان ديلينجر نياز داشته است . البته در ميان بستگان جاني دپ هم بوده اند كه به نوعي قانون شكن به شمار مي رفته اند و دپ در ارائه نقش ، از رفتار اين گروه از بستگانش هم الهام گرفته است . جاني دپ هنگامي كه سرگرم انجام تحقيقاتي پيرامون رفتارهاي تبهكاران بود ، به طور اتفاقي با تصويري از پدرخوانده اش ، رابرت پالمر ، روبه رو شد كه او را در لباس زندانيان نشان مي داد ! جاني در حال مرور پرونده زندانيان زندان استاتسويل واقع در منطقه ايلي نويز بود كه اين عكس را پيدا كرد . اين زندان همان زنداني است كه بخش هايي از فيلم دشمنان مردم در آن فيلم برداري شده است . جاني دپ پس از پايان مراسم افتتاحيه فيلم دشمنان مردم گفت : « پدرخوانده ام يكي از كساني بود كه در ايفاي نقش از او بسيار الهام گرفتم . من با گذشته ناپدري ام كاملاً آشنا بودم چون بخش عمده اي از دوران كودكي و نوجواني ام مستقيم يا غيرمستقيم به او مرتبط بود .» او در مورد چگونگي اولين آشنايي اش با زندان استاتسويل اظهار نظر جالبي كرده است :« هر چه بزرگ تر مي شدم ، دوست داشتم راجع به ناپدري ام اطلاعات بيش تري كسب كنم . براي همين روزي از روزها از او پرسيدم كه پدر ، تو فارغ التحصيل چه كالجي هستي ؟ و او با خونسردي تمام پاسخ داد ، فارغ التحصيل استاتسويل ! اين اولين آشنايي من با اين زندان بود و به خاطر اين موضوع خوشحال هم بودم چون پدرخوانده ام گفته بود با نمره هاي بالا از اين كالج فارغ التحصيل شده است ! ناپدري ام يك ويژگي مهم داشت و آن هم اين بود كه هر كاري را ارده مي كرد بايستي حتماً انجام مي داد چون در قاموس او نتوانستن ، امري مذموم بود ! از اين نظر او بهترين الگوي من در ايفاي كاراكتر ديلينجر بود! من در كودكي ، عاشق افسانه جان ديلينجر بودم . در آن زمان ما ساكن اوونزبوروي كنتاكي بوديم ، يعني در شعاع 250 كيلومتري مزرعه اينديانا كه محل سكونت جان ديلينجر بود. اين موضوع براي من مايه افتخار بود و بدم هم نمي آمد كه كمي از جسارت ديلينجر را در وجود خودم متجلي ببينم . به هر حال هم ناپدري ام و هم پدربزرگم سابقه دار بودند و دست كم از اين نظر مي بايست كمي به آن ها شبيه مي بودم !» جاني دپ ضمن تأكيد بر اثري كه والدين در تربيت كودكان دارند ، مي گويد شايد بيش تر پدرخوانده و پدربزرگش بوده اند كه در ايفاي صحيح نقش جان ديلينجر به او كمك كرده اند :« پدربزرگم وقتي من خيلي كوچك بودم به دليل سوابق متعددش تحت تعقيب و مدت ها فراري بود . ناپدري ام هم يك خلافكار بود كه كاري جز دزدي يا ايجاد درگيري نداشت ! همين دو نفر بودند كه باعث شدند من بتوانم به راحتي با كاراكتر ديلينجر ارتباط برقرا كنم!» دپ از جمله بازيگراني است كه خيلي سخت گفت و گو مي كند و در همان گفت و گوهاي معدودش نيز معمولاً دير سر قرار حاضر مي شود . تازه اگر قرار گفت و گويتان در محيطي پر تردد باشد كه گرفتاري به توان دو مي رسد چون او ابتدا با هواداراني كه دورش را احاطه كرده اند گپ مي زند ، عكس هاي يادگاري اش را مي گيرد ، امضاهايش را مي دهد و تازه آن موقع است كه يادش مي آيد قرار گفت و گويي هم داشته است . شايد بدقولي هم يكي از ويژگي هايي باشد كه از ناپدري اش ارث برده است ! بازيگري از جمله مقوله هايي است كه به تعداد سينماگران در موردش نظريه وجود دارد . دپ با تأييد اين مطلب مي گويد :« مقوله عجيبي است . اين واقعيت فقط زماني حس مي شود كه بتواند براي يك بار هم كه شده اين حرفه هنري را تجربه كنيد . بحث برسر جان ديلينجر بودن نيست ، بحث بر سر فلسفه اين هنر تاريخي است .» جان ديلينجر و گروهش طي يك سال حدود شش ميليون دلار دزديدند ، اما در نهايت در شبي از ماه ژوييه 1934 رگبار گلوله ها بر پيكر آن ها نازل شد ! در شب آخر جان ديلينجر براي تماشاي فيلمي به نام ملودرام منهتن به سينما بايوگراف شيكاگو رفته بود ، آن هم در شرايطي كه دسته اي از نيروهاي پليس ، سينما را محاصره كرده بود . جاني دپ درباره ديلينجر مي گويد :« ماهيت شخصيت او بسيار شبيه به آن چيزي است كه از ستارگان راك اند رول در ذهن داريم ؛ يعني يك حضور كوتاه اما اثرگذار . ديلينجر شخصيتي كاملاً كاريزماتيك داشت و هر آن چه را كه دلش مي خواست ، انجام مي داد ودر راه رسيدن به هدفش حاضر به قبول هيچ گونه سازشي نبود . من احساس مي كنم او رابين هود زمان خودش بود ، يعني اگر چه بانك ها را سرقت مي كرد اما در مقابل به انسان هاي بيچاره هم كمك مي رساند . او طول زندگي خود را كاهش داد اما در مقابل بر اهميت زندگي اش افزود .» جان ديلينجر آدمي رمانتيك بود و نامزدش ، بيلي فريچت ، را عاشقانه دوست داشت . فريچت ، كه ايفاي نقش او بر عهده ماريون كوتيار بوده ، نيز به ديلينجر به شدت علاقه داشت تا جايي كه به خاطر او به زندان افتاد . جاني دپ در واقع گرايانه جلوه دادن رابطه عميق ديلينجر و فريچت ، بيش تر از تجربه هاي خودش و ارتباطي كه ميان او و نامزدش ونسا پارادي وجود دارد ، بهره گرفته است . دپ هيچگاه آرزو نداشته در شمايل يك ستاره بزرگ شناخته شود اما به هر حال او اكنون يكي از سوپراستارهاي اين سينما است ، حتي اگر خودش نخواهد . بازي در نقش كاپيتان جك اسپارو در سه گانه دزدان دريايي كاراييب نه تنها نامزدي اسكار را برايش به ارمغان آورد بلكه باعث شد او به يكي از پردرآمدترين بازيگران هاليوود تبديل شود . او يك بار هم به خاطر بازي در سوييني تاد نامزد دريافت اسكار شد و بسياري معتقدند ايفاي نقش جان ديلينجر مي تواند اسكار را براي او به ارمغان آورد . او اگر سر صحنه فيلم برداري نباشد معمولاً در كنار ونسا پارادي و فرزندان اش يعني ليلي رز ده ساله و جك هفت ساله به سر مي برد . آن ها معمولاً يا در خانه اي كه در لس آنجلس دارند ساكن اند يا در ويلايشان در جنوب فرانسه . البته گاهي هم به جزيره اختصاصي شان در درياي كاراييب مي روند ! جاني دپ اين روزها آن قدر پول دارد كه ديگر به خاطر دريافت دستمزد بالا حاضر نشود هر نقشي را بپذيرد :« طي سال هاي اخير جدال با نقش هاي خاص برايم اهميتي به مراتب بيش تر از افزودن بر سرمايه هايم داشته است . يكي از اين جدال ها ، جان ديلينجر بود . به تازگي نيز بازي در فيلم دفترچه عجيب را به پايان رسانده ام كه مطمئناً يكي از آثار به يادماندني من خواهد بود . به جز اين در پروژه دوست قديمي ام تيم برتن ، نسخه جديد آليس در سرزمين عجايب هم بازي كرده ام . همچنين منتظر تكميل شدن فيلم نامه كماندوي تنها هستم تا براي بازي در آن تصميم بگيرم . اين كه هميشه در يك قالب ظاهر شوم فقط به تنبلي مي انجامد ، پس بايد سعي كنم همه ژانرها را تجربه كنم .» دپ پيش بيني ناپذير است و عموماً نقش هاي پيشنهادي را به طور اتفاقي انتخاب مي كند ، مثلاً دست مي گذارد روي عجيب ترين شان :« اين كار را به حساب غرورم نگذاريد چون واقعاً چنين چيزي صحت ندارد . من نقش هايي را انتخاب مي كنم كه بتوانم براي ايفاي آنها از خلاقيتم استفاده كنم . فقط به فكر آفرينش هنري هستم و صد البته مثل جان ديلينجر به وسعت آفرينش هايم فكر نمي كنم بلكه تنها به تكامل مخلوقات ذهني ام مي انديشم ؛ مخلوقاتي كه ممكن است يك قطعه موسيقايي باشند يا يك نقاشي .بر اين اساس مي توانم بگويم هر آن چه از من سرزده واكنش طبيعي ام بوده به رويدادهاي پيرامونم ، نه دليلي براي ايجاد پيشرفت مادي در زندگي . هر آن چه انجام مي دهم بجز من به خانواده ام و از جمله فرزندانم نيز ارتباط پيدا مي كند ، بنابراين همه تلاشم آن است كه كارهايي را انجام دهم كه فرزندانم را خوش حال كند ، نه كارهايي كه باعث سرافكندگي آنان شود .» منبع: نشريه ماهنامه سينمايي فيلم شماره398 /س
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 521]