تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مردى را ديدند كه موهاى ژوليده و جامه‏اى چركين و سر و ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826294437




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

هوش اجتماعی به چه دردی می خورد؟


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: هوش اجتماعی به چه دردی می خورد؟
تا به حال آدم هایی را دیده اید که به دلیل سهل انگاری و خطای خودشان، دچار دردسر می شوند اما بعد از خلاصی از دردسر دوباره همان رفتارها را تکرار می کنند؟

هوش اجتماعی به چه دردی می خورد؟  .jpg
دکتر سامرند سلیمی، روان پزشک و عضو کمیته آموزش انجمن روان پزشکان ایرانبه نظر شما منظور از همدلی چیست؟ چرا بعضی ها خیلی راحت می توانند با دیگران همدلی کنند اما برخی دیگر نه؟تا به حال آدم هایی را دیده اید که به دلیل سهل انگاری و خطای خودشان، دچار دردسر می شوند اما بعد از خلاصی از دردسر دوباره همان رفتارها را تکرار می کنند؟ به نظر شما چرا این افراد از خطاهای گذشته شان عبرت نمی گیرند؟ قطعا تا امروز با یک آدم دیکتاتور در محیط اطرافتان روبرو شده اید: فکر می کنید منشا این خودکامگی کجاست؟- به نظرتان چرا بعضی ها می توانند هسمرشان را همان طور که هست، دوست داشته باشند، اما برخی دیگر مدام دنبال تغییر دادن همسرشان هستند تا دوستش بدارند؟شاید در نگاه اول این سوال ها بی ربط به نظر بیایند اما اگر بدانید که جواب همه آنها به یک موضوع مربوط می شود، قطعا کنجکاو می شوید، پاسخ ها را بدانید!پاسخ همه سوالات بالا به بالابودن یا پایین بودن «هوش اجتماعی» مربوط می شود؛ فراموش نکنید هوش اجتماعی با آی کیو تفاوت دارد!دست و پنجه نرم کردن با چالش هافرض کنیم خانواده 5 نفره ای شامل والدین و 3 فرزند 18، 22 و 25 ساله دچار تغییر یا بحران شوند، مثلا بخواهند به شهر یا کشور دیگری مهاجرت کنند. در این راه این خانواده با چالش های زیادی بروبرو خواهدبود که بخشی از این چالش ها نیاز به تطابق با چالش های درون ساختاری خانواده- بازتنظیمی روابط بین اعضای خانواده، تعریف مجددساختار عاطفی و...- در محیط جدید و بخشی دیگر به تطابق با محیط بیرون، از عادت کردن به آب و هوای محیط جدید گرفته تا تشکیل شبکه حمایتی اجتماعی جدید از دوستان و آشنایان، تحمل دوری از وابستگان، پیدا کردن هویت شغلی جدید، سازگاری با شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی محیط جدید نیاز دارد. خانواده سیستمی است که علاوه بر ارتباطات درونی بین اعضا، با محیط بیرونش هم در تعامل است  و اگر بخواهد با تغییرات بزرگی که گفته شد، روبرو شود، به هوش اجتماعی نیازمند است. به این ترتیب می توان گفتهوش اجتماعی یعنی اینکه فرد بتواند خود را با چالش های موجود در روابط بین فردی، عشق، قدرت، تغییر محیط و نیز در حیطه های شغلی، اقتصادی، تحصیلی و... تطابق دهد و مدیریت کند. طبیعتان کسی که چنین توانمندی ای را بیشتر داشته باشد، هوش اجتماعی بیشتری دارد و بین جمع، قدرت بیشتری خواهدداشت. اگر هوش اجتماعیافراد را از ضعیف تا عالی دسته بندی کنیم، باید بگوییم هوش اجتماعیافرادی مثل رهبران کاریزماتیک سیاسی، فراتر از درجه عالی است. آنها می توانند احساس و اندیشه های جامعه را مدیریت و از بحران ها عبور کنند. از طرفی افرادی هستند که هوش اجتماعی شان پایین تر از سطح ضعیف است. این افراد بیمارانی با اختلال های روانی هستند که در راس این اختلال های می توان به بیماری های طیف اوتیسم (افراد اوتیستیک) اشاره کرد. هوش اجتماعیاین افراد به طرز بیمارگونه ای مخدوش است. آنها توانایی برقراری ارتباط اجتماعی را به شکل کلامی یا با استفاده از زبان بدن ندارند، حس های دیگران را از روی حرف و زبان بدن درک نمی کنند و خودشان هم قادر به انتقال احساس خود نیستند. البته در مواردی ممکن است هوش اجتماعی مبتلایان به افسردگی های شدید یا قربانیان حوادثی مثل تجاوز، جنگ و نیز بلایای طبیعی مثل سیل و زلزله و طوفان، به دلیل ابتلا به افسردگی و اضطراب ناشی از این حوادث، به صورت دوره ای تحت تاثیر قرار گیرد و کاهش یابد اما این اتفاق دائمی نیست.زورگوها، هوش اجتماعی پایینی دارند!فرد با هوش اجتماعیبالا می داند که برای رسیدن به اهداف شخصی، با قربانی کردن، له کردن و نادیده گرفتن حقوق دیگران، شاید فقط برای مدت کوتاهی موفق شود اما قطعا عمر این موفقیت طولانی نخواهدبود. مثلا پدری که در خانواده دیکتاتور است و هیچ وقت به حقوق و نیازهای سایر اعضای خانواده توجه ندارد، قطعا هوش اجتماعیپایینی دارد. درواقع چنین فردی روش های ارتباط با افراد خانواده را بلد نیست و تنها شیوه ای که به ذهنش می رسد این است که با زور، بقیه را مجبور به اطاعت از تفکرهای خود یا مجبورشان کند مثل خودش فکر کنند چون توانایی مدیریت افکار مغایر با اندیشه های خود را ندارد. یکی از بزرگ ترین آسیب های خانواده های ایرانی، مواجهه با همسری خودرای و خودکامه است که حتی نمی تواند تصور کند که ممکن است طرز تفکر و تصوراتش اشتباه باشد! براساس ساختار تربیتی خانواده های ایرانی، این فرد معمولا پدر خانواده است؛ چون از بچگی همیشه به پسرها می گویند: «تو پسری؛ جهان از وجود تو نشات می گیرد، تو قدرتمندی و...» طبیعی است که وقتی چنین پسری، با همین طرز تفکرها بزرگ می شود، در نقش همسری و پدری هم همین تفکرات با او خواهدماند و حتی نمی تواند فکر کند رفتارش باعث ضایع شدن حق دیگران شده، افراد خانواده از رفتارهایش ناراحت و ناراضی هستند یا حتی ممکن است دیگران از او بهتر فکر کنند. چنین فردی نمی تواند درک کند که ممکن است روزی تحمل همسرش تمام شود و او را ترک کند؛ او تصور می کند ازدواج ماشین خودکاری است که تا سال های سال کار خواهدکرد، به مراقبت و رسیدگی نیاز ندارد و وظیفه همسرش هم ماندن در این زندگی، عشق ورزیدن و خدمات رسانی دائمی به اعضای خانواده است! این فرد لزوم مراقبت روزانه از عشق را درک نمی کند و برای سال ها به خودکامگی ادامه می دهد و ممکن است همسر و فرزندانش او را حتی تا سال ها با خشم بیار زیاد تحمل کنند اما فردی که هوش اجتماعی پایینی دارد، متوجه خشم درونی اعضای خانواده اش نمی شود. در صورتی که همین خشم باعث از بین رفتن تدریجی عشق همسرش نسبت به او می شود و بعد از سال ها با همسری مواجه می شود که هیچ عشقی نسبت به او ندارد و احتمالا قصد ترک کردنش را دارد. تازه در این زمان است که به شکل عجیبی بهت زده می شود اما نمی تواند علت این اتفاقات را تحلیل کند. بنابراین باز مسیر اشتباهی را می رود و اعضای خانواده اش را به ناسپاسی، خیانت و قدرنشناسی متهم می کند.باهوش ها خطر را شناسایی می کنندیکی از جنبه های هوش اجتماعیاین است که افراد خطر از دست دادن یکدیگر را احساس کنند. فردی که هوش اجتماعی بالایی دارد، متوجه احساس طرف مقابل از رفتار خود می شود و یا موقعیت سنجی درست، پیش بینی می کند که در صورت ادامه رفتارش، ممکن است او را از دست بدهد. در ساختار قدرت خانواده، هرجا که قدرت مطلق به دست یک نفر بیفتد- چه پدر، چه مادر و از همه سمی تر فرزند- خانواده در مسیر اشتباهی قرار خواهدگرفت. فراموش نکنیم که خانواده ساختاری اداری و بروکراتیک (نه دموکراتیک) است که به رئیس و معاون نیاز دارد و اعضا باید براساس تصمیم های رئیس و معاونش حرکت کنند. اما اگر قدرت مطلق به دست یک نفر باشد و دیگران مجال حرف زدن نداشته باشند، قطعا خوب نخواهد بود. شاید این فرد بتواند از طریق تجمیع قدرت در دستان خودش خانواده را پیش ببرد اما همراهی قلب های افراد خانواده را از دست خواهندداد و خانواده را به سمت یک قطبی شدن پیش می برد که شاید در کوتاه مدت موفق باشد، اما این شیوه در درازمدت جوابگو نیست.برای خواسته هایتان بجنگید!نباید فراموش کنیم که هنر «مذاکره» هم یکی از جنبه هایهوش اجتماعیاست؛ مذاکره با اعضای خانواده برای رسیدن به یک نفع خاص یا پیشگیری از یک ضرر خاص که خانواده را تهدید می کند. مثلا وقتی خانواده ای تصمیم می گیرند خانه شان را بفروشند و خانه تازه ای بخرند، فردی که هوش اجتماعی بالاتری دارد و رئیس خانواده است، باید بتواند با همه اعضا مذاکره کند، خواسته هایشان را درنظر بگیرد و اگر کسی خواسته اشتباهی دارد، در یک بازی برد- برد اشتباه او را گوشزد کند و در نهایت بهترین گزینه موجود را برای خانواده اش تهیه کند. البته هنر «مجادله» و به زبان ساده، هنر دعواکردن (!) هم یکی دیگر از مصادیق هوش اجتماعیاست؛ یعنی مباحثه اعضا با یکدیگر برای رسیدن به منافع شخصی. مسلما خانواده ای که در آن هیچ بحث و جدلی نباشد، دچار مشکل است؛ یا اعضایش هیچ عشقی به هم ندارند یا منفعل هستند و... بنابراین اعضای خانواده باید بتوانند برای رسیدن به خواسته های خودشان با سایر اعضای خانواده مباحثه کنند؛ مثلا بحث جوانی 20ساله با والدین برای دستیابی به استقلال نسبی یا جدل یک نوجوان با والدین برای رسیدن به حقوق اولیه انسانی مثل حق ادامه تحصیل یا حق امنیت جسمی، روانی و جنسی.زندگی مثبت

یکشنبه 10 خرداد 1394 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 100]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


پزشکی و سلامت

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن