واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: یکشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۴:۲۳
سید محمد بهشتی با هشدار نسبت به کاهش تعداد روستاها به کمتر از دوره اشکانی گفت: برای تداوم زندگی در ایران راهی جز اتکا به الگوی توسعه پایدار برخاسته از هزاران سال تجربهی تعامل با محیط یعنی «میراث فرهنگی» نداریم. به گزارش ایسنا، رییس پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری با اشاره به چند مصداق دربارهی موضوع میراث روستایی و توسعه پایدار ادامه داد: بر اثر زلزله خرقان در استان قزوین در سال ۱۳۸۱ عازم منطقه شدم تا از نزدیک روند مرمت برجهای معروف خرقان را بررسی کنم. در آن نزدیکی روستایی بود که بنیاد مسکن ساختمانهای ویران را با بناهای جدیدِ محکم و مقاوم در مقابل زلزله جایگزین میکرد. اما اهالی به باغداری و دامداری اشتغال داشتند و به دلیل نبود جاده مناسب محصولات باغی را تبدیل به خشکبار میکردند. اما سقف خانههای بازسازی شده که شیروانی بود، امکان خشک کردن میوهها را فراهم نمیکرد. همچنین برای دامهای اهالی آغل زیر خانهها درنظر نگرفته بودند. یعنی اگر ۴۰ درصد روستا در اثر زلزله تخریب شده بود در آیندهای نزدیک کل روستا در اثر بازسازی نادرست ویران میشد. زیرا امکان تولید از روستاییان سلب شده بود و بدین ترتیب آن روستا فقط میتوانست خوابگاه باشد. او که در سومین همایش بینالمللی میراث طبیعی- فرهنگی و توسعه پایدار در مناطق روستایی سخن میگفت: افزود: تقریبا در همان زمان از روستای انبُه در استان قزوین نیز دیدن کردم که به دلیل محدودیت سطح زمین تنها میزبان ۳۰۰ خانوار بود و مازاد این جمعیت در خیابان چراغ برق بورس لوازم یدکی را میچرخاندند. دلیل این جمعیتفرستی بیکاری و مشکلات معیشتی نبود. زیرا در آن روستا همه مشغول تولید بودند. ۲۰هزار راس دام داشتند و بهترین زغال اخته ایران را تولید میکردند. در انبُه برخلاف روستای مزبور هیچ نشانی از طرحهای عمرانی دولت وجود نداشت و اصلاً به همین دلیل چنین رونق داشت. ** «توسعه پایدار»، کهنترین الگوی توسعه روستایی بهشتی اضافه کرد: منظور این که تا قبل از ورود دولت با طرح و برنامههای عمرانی و بهسازی در روستاها، روستاییان اساساً چارهای ندارند جز آنکه بر مبنای توسعه پایدار حیات خود را بهبود بخشند. توسعه پایدار که الگوی جدیدی نیست. البته به کشف جدیدی برای مدیران دولتی بدل شده، اما کهنترین الگوی توسعه روستایی در همهی جهان بوده است. وی با اشاره به اینکه متأسفانه منصرف شدن از توسعه مبتنی بر الگوی پایدار در کشور موجب تحولی نگران کننده شده است، اظهار کرد: براساس آمار کشوری سال ۱۳۳۵ ایران دارای ۱۴۰ هزار کانون قابل زیست بود که ۱۳۵ هزار عدد از آنها روستا بودند؛ روستاهایی که مبتنی بر الگوی توسعه پایدار یعنی مبتنی بر توپوگرافی مزیتهای تاریخی طبیعی فرهنگی، ارزانقیمت و اقتصادی، و متداوم پدید آمده و مدیریت میشدند. این الگوی توسعه نمیگذاشت متولیان اداره روستاها تکبخشی، کمبعدی، غیریکپارچه، غیرهمهجانبه، غیرذومقیاس، و غیرذومراتب به روستای خود نگاه کنند. یعنی ناگزیر از نگاه حکمی بودند. نگاهی که آن زیستگاه را به مثابه «یک جا» درک میکند؛ جایی که همه مختصات طبیعی و فرهنگی را تؤامان در بر میگیرد. مشاور رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بیان کرد: حواسمان هست که وقتی در روستا دخل و تصرف میکنیم، مجموعهای از عوامل و مؤلفهها را متأثر میکنیم. روزگاری شاید در ایران کمتر از ۲۰ هزار زیستگاه وجود داشت؛ یعنی زمانیکه تکنولوژی قنات تکوین نیافته بود و پهنکردن بساط زیست تنها در جوار آبهای سطحی ممکن بود. از دوره اشکانی که قنات به صورتی فراگیر اشاعه یافت با بهرهگیری هوشمندانه و ابداعات خلاقانه از ظرفیتهای ایران توانستیم معماهای سرزمین را حل و فصل کنیم و ۱۳۵ هزار روستا پدید آوریم که اغلب در نقاطی بسیار فقیر و خشک قرار دارند. او بابیان این که جالب است که از سال ۱۳۳۵ تا امروز و با توجه به دخالتهای گسترده دولتها در سرنوشت روستاها و اصلاحات ارضی و غیره تعداد روستاها به ۶۰ هزار عدد تقلیل یافته است، تاکید کرد: دولتها و کارشناسان دوره جدید ما به بت تکنولوژی مدرن سجده میکنند و امید دارند بواسطه تکنولوژیهای صنعتی و مدیریتی و برنامهریزی همه گرفتاریها را مرتفع کنند. اما چرا چنین فاجعهای در حال رقم خوردن است؟ اگر تلاشهای پیگیر و پرهزینه آنها واقعاً موثر بود، باید ۱۳۵ هزار روستا اکنون به ۲۵۰ هزار تا افزایش یابد نه آنکه به ۶۰ هزار روستا کاهش پیدا کند. حتی با توجه به بحرانهای متعدد طبیعی و غیره باید منتظر باشیم که همین تعداد نیز به کمتر از دوره اشکانی کاهش یابد. این معمار ادامه داد: برای زندگی در سرزمینمان راهی به جز اتکا به الگوی توسعه پایداری نداریم که برخاسته از هزاران سال تجربه تعامل با محیطمان بوده و میراث فرهنگی نامیده میشود. وی در ادامه به طرح این پرسشها پرداخت؛ که چرا جامعه اداری و آکادمیک ما آنقدر که مطالب تازه نوشته شده در رابطه با توسعه پایدار را مطالعه میکند، سرزمین خود را مطالعه نمیکند؟ چرا میراث فرهنگی را تنها به مثابه یک چیز خوب مستحق محافظت میدانند اما آن را تنها برای تزئین سر طاقچه شایسته میبینند و برای مطالعه عمیقش اهمیتی قائل نیستند؟ ** خداکند بحرانها تداوم یابد او سپس اظهار کرد: این در حالی است که میراث فرهنگی تنها ضامن بقای ما در مواجهه با معماهای زیستی و تهدیدات است. میراث فرهنگی به ما کمک میکند تا رازهای سرزمینمان را شناخته و بگشاییم. برای مثال نگاه کنید به مواجهه امروزی ما با زلزله و دیگر بلایای طبیعی. هر بار از وقوع آن تعجب میکنیم و انتظار مواجهه با آن را نداریم. به همین دلیل آن را حادثه غیرمترقبه میخوانیم و ستادی برایش ایجاد کردهایم. در صورتیکه از روزگاران بسیار دور مردم این سرزمین میدانستند که زلزله امر غیرمترقبه نیست. وی گفت: خوشبختانه امروز در کوران بحرانهایی قرار داریم که این حرفها جای گفتن پیدا کرده است. بحرانهایی که احساس نبود امنیت به مدیران و برنامهریزان کشور میدهد. اینها ما را هوشیار و از خواب غفلت بیدار میکند. خدا کند که این بحرانها آنقدر تداوم یابد تا دوباره دست به دامان عقل سلیم فرهنگیمان شویم. او ادامه داد: خدا را شکر که بحران آب 30 سال به طول میانجامد تا زمان کافی پیدا کنیم که دوباره به یاد بیاوریم در سرزمینی زندگی میکردیم که همه منابعش بالقوه بوده است. بنابراین باید در پدید آمدن منابع نقش ایفا کنیم. در یک سده اخیر دچار احوال کسانی شدهایم که به منابع بالفعل خو کردهاند و نقشی در پدید آمدن منابع زیستی خود نداشتهاند و کار اصلیشان تنها به چنگ آوردن آن منابع بوده است. بهشتی تاکید کرد: توسعه پایدار در سرزمین ما فقط زمانی اتفاق میافتد که ما از محیطمان پرستاری کنیم. طبعاً تغییر از احوال شکارگری تا پرستاری زمان میبرد و این بحرانها ما را به آن سمت هدایت میکند. انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 122]