تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است, و تقوا یک درجه بالاتر از ایمان است و به فـرزنـد...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833433143




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

دزفولی ها زندگی در شب را فراموش کردند/پنجره هایی که گل مالی شد


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: خاطرات مردم دزفول از ایام دفاع مقدس؛
دزفولی ها زندگی در شب را فراموش کردند/پنجره هایی که گل مالی شد

دزفول


شناسهٔ خبر: 2759937 - دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۲:۴۰
استانها > خوزستان

اهواز - با لهجه محلی شهرش را «دسبیل یا دسفیل» خطاب کرد و گفت: گوش دادن به رادیو عراق کار روزانه پدرم بود. در «رادیو عراق» نام شهرهایی که قرار است بمباران شود اعلام می شد. دزفول همیشه اولین نام بود. به گزارش خبرنگار مهر، هر سال روز چهارم خرداد ماه به عنوان روز دزفول نامگذاری شده است. علت این نامگذاری مقاومت مردم این شهر در برابر موشک باران رژیم بعثی عراق در طول جنگ ایران و عراق بوده است. این شهر در دوران دفاع مقدس بارها مورد هجوم دشمن و موشک‌باران رژیم بعث عراق بود تا آنجا که آن را با شهر موشک‌ها گفته‌اند.سدار عبدالمحمد رئوفی نژاد رئیس ستاد بزرگداشت چهارم خرداد به مناسبت روز ملی مقاومت و روز دزفول با اشاره به اینکه در هشت سال دفاع مقدس مردم از همه ایران اسلامی نقش مهم و تعیین کننده داشتند، افزود: دزفول به لحاظ موقعیت جغرافیایی در ابعاد نظامی و دفاعی از شرایط خاصی در دفاع مقدس برخوردار بود که می توانست در کل جنگ تحمیلی اثر گذار باشد.وی با بیان اینکه اگر مردم دزفول در آغاز جنگ تحمیلی  شهر را ترک می کردند سقوط خوزستان قطعی می شد، عنوان کرد: مقاومت مردم دزفول زمینه ساز فتح خرمشهر و عملیات فتح المبین شد و همچنین دزفول عقبه و حمایت کننده همه یگان های رزمی در طول دفاع مقدس بود. دزفول تنها شهری بود که در چهار سال اول جنگ به تنهایی از یک لشکر برخوردار بود.رئوفی نژاد در این رابطه افزود: ازبین لشکرهای عراق دو لشکر ماموریت داشتند که دزفول را به شکلی دور بزنند و با تصرف کردن دزفول کل خوزستان را تصرف کنند ولی مقاومت مردم مانع از این جریان شد.وی با بیان اینکه دو هزار و ۶۱۰ شهید از شهر دزفول در طول دفاع مقدس به شهادت رسیدند، عنوان کرد: با اینکه سالها از جنگ تحمیلی می گذرد ولی مردم دزفول هنوز از شهدای شهرشان اطلاعات درستی ندارند. حدود هزار نفر از این آمار فقط در شهر به شهادت رسیدند و همچنین طی آمار دیگری حدود ۱۲۰شهید با سن زیر یک سال و ۱۲۰شهید دیگر بین یک تا ده سال سن داشتند.   همچنین حدود ۵۰۰شهید دیگر از قشربانوان بودند که در این امار جای گرفتند.رئیس ستاد بزرگداشت چهارم خرداد با اشاره به اینکه در دزفول حدود ۱۹هزار واحد مسکونی و تجاری در طول هشت سال دفاع مقدس تخریب شدند افزود: حدود ۱۷۶موشک، دو هزار و ۵۰۰گلوله توپ و ۳۳۱ راکت هواپیما در طول دفاع مقدس به شهر دزفول اصابت کرد.پنجره های گل مالی شدهشهری که هشت سال تجربه زندگی در شب را فراموش کرده بود. همه پنجره های خانه ها باید گِل مالی می شد. از غروب بنا بر قانونی نانوشته، کسی چراغی روشن نمی کرد. حتی شمع هم نباید روشن شود. سکوت شهر را فرا می گرفت و تنها صدای توپ و خمپاره ها با صدای جیغ و فریاد کودکان آمیخته می شد و گوش را می خراشید.ناهید که حالا نزدیک به ۵۰ سال سن دارد و در دوران جنگ به شهرک ساسان از توابع دزفول مهاجرت کرده از خاطرات روزگار جنگ می گوید.ناهید با اشاره به دوران نوجوانی و دوستانی که از دست داده بود ادامه می دهد: بعد از شنیدن اسم دزفول دیگر گوشهایم چیزی را نمی شنیدند. پیش خودم فکر می کردم امروز قرار است عمر کدام یک از هم شهریهایم به پایان برسد.وی هچنین توضیح می دهد: در نزدیکی خانه ما سنگری نبود و شب‌ها را باید در «شوادون» سپری می کردیم. «شوادون» زیر زمینی هایی هستند که در اغلب خانه های قدیم دزفول وجود دارد. ناهید تنها یکی از دختران دوران جنگ بود. اهالی دزفول مجبور بودند هر شب در تاریکی غلیظی در شوادان باشند. بزرگترها بیشتر در مساجد بودند تا از آخرین خبرهای جنگ مطلع شوند.زندگی برگشتاحمد ورشوکار که حالا در بازار کهنه دزفول مشغول به ورشو کاری است، می گوید: اغلب دزفولی ها به شهرهای دیگر مهاجرت کردند. اراک یکی از اولین مقصدهای دزفولی ها بود. گاهی برخی خانواده های جنگ زده به شهرهای دیگر می رفتند و پدر خانواده برای مراقبت از خانه در دزفول می ماند.احمد توضیح می دهد: خاطرم است که یکی از همسایه های ما تقریبا هر یک سال یک بار به اراک می رفت تا زن و بچه اش را ببیند. بسیاری از جنگ زده ها مجبور به ترک تحصیل می شدند.وی، ضمن ابراز خرسندی از وضعیت فعلی دزفول می گوید: خدا را شکر که حالا آثاری از جنگ نمانده است. شهر پیشرفت خوبی داشته و سالهاست که سرزندگی به این شهر بازگشته. اما خاطرات همچنان سایه غم را بر شهر انداخته است.احمد می گوید: رسم بود هر کوچه ای که شهیدی به وطن تقدیم می کرد عکس او را در ابتدای کوچه نصب می کردند. پدر و مادران رزمندگان، همیشه برای سلامتی و عاقبت به خیر شدن فرزندانشان در میادین جنگ به حرم سبزه قبا می‌رفتند و دعا می کردند.دزفول دو هزار و ۵۰۰ بار مورد حمله توپخانه ای رژیم بعث عراق قرار گرفت. ۱۷۶ موشک ۹ و ۱۲ متری نیز به این شهر اصابت کرد و ۳۳۱ بار بمباران شد. تقریبا این شهر روزانه مورد حمله قرار می گرفت. این شهر همچنین دو هزار و ۶۰۰ شهید تقدیم میهن کرد.حامیان پشت جبههدر دزفول تنها رزمندگان در جبهه درگیر جنگ نبودند. زنان فعال دزفولی در پشت جبهه جنگ نیز پا به پای رزمندگان پیش می رفتند. ناهید (مامان علی) که حالا فرزند و نوه هایش او را «دایه» صدا می زنند درباره فعالیت زنان در پشت جبهه می گوید: در ایام جنگ اکثر مواقع حبوبات و پتوها را به منزل مسکونی مان می آورند و من و جمعی از خواهران همسایه در پاک کردن حبوبات و شستشوی پتوها همکاری می کردیم.دایه می افزاید: یک روز چند گونی از حبوبات را آوردند که پاک کنیم آنها را گذاشتیم در یک قسمت از ایوان خانه و عصر آن روز به همراه مادرم برای زیارت اهل قبور به شهید آباد رفتیم. به محض اینکه به شهید آباد رسیدیم صدای انفجار مهیبی به گوش رسید و شهر را لرزاند، ما هم خود را سراسیمه به شهر رساندیم. وقتی رسیدیم تازه فهمیدیم که خانه خودمان واقع در محله مسجد جامع مورد اصابت موشک قرار گرفته است.وی توضیح می دهد: وقتی به خانه رسیدیم خانه به تلی از خاک تبدیل شده بود، من ناخود آگاه به فکر حبوبات رزمندگان افتادم که برای تمیز کردن در منزل ما بود و ناراحت از اینکه از بین رفته باشند بی اختیار بر سر و سینه می زدم که ای وای مال بیت المال نابود شد.دایه ناهید می‌گوید: فریاد می زدم قوت و خوراک رزمندگان نابود شد. در این موقع یکی از برادران سپاهی به من گفت که خواهر آرام باش حبوبات همه سالم مانده اند باید بگویم که در کمال تعجب دیدم قسمتی از سقف ایوان که حبوبات زیر آن بودند سالم مانده بود و باز هم متعجب بودیم که حتی یک خراش به کیسه های حبوبات وارد نشده بود. من شکر خدا را به جای آوردم که امانت رزمندگان سالم مانده است.این بانوی دزفولی می افزاید: من با بقیه خواهران ستاد نماز جمعه دزفول که اکثریت آنها یا مادر شهید یا همسر شهید بودند یا خواهر شهید و یا فرزند شهید بودند آنچنان با یکدیگر انس گرفته بودیم که انگار از یک خانواده هستیم.دایه با بیان اینکه هر کدام از این خواهران زندگیشان یک قصه طولانی و پر فراز و نشیب دارد، می گوید: در غم یکدیگر شریک و در شادی یکدیگر هم شریک بودیم. در اوج موشک باران ها و خاموشی شبانه شهر در تابستان و زمستان همه کنار یکدیگر بودیم و بدون هیچ توقع و ترس و واهمه‌ای هر هفته در نماز جمعه شرکت می کردیم. در آن سالهای جنگ تنها ماشینی که مسئول حمل و نقل خواهران از منزلشان تا مصلی و بر عکس بود یک وانت مزدا ۱۰۰۰ بود که شهرداری به همراه یکی از کارگران که خدا حفظش کند در خدمت نماز جمعه قرار داده بود. این وانت هیچگونه پوشش و سقفی نداشت و در گرمای ۵۰ درجه تابستان و یا سوز زمستان تنها وسلیه ی حمل و نقل ما بود.دایه با اشاره به اینکه بعد از جنگ هم سازمان اتوبوسرانی یک دستگاه مینی بوس و راننده‌ای در اختیار خواهران ستاد قرار داد، می افزاید: در اوج جنگ و موشک باران مادر شهیدان هاشمی (حاجیه بی بی هاشمی) برای خواهران ستاد جلسه قرآنی در مصلی دزفول برگزار کرد. کم کم جلسه گسترش پیدا کرد و خواهران زیادی جذب آن شدند. بعد از اتمام جنگ و تشکیل حوزه علمیه در مصلای نماز جمعه جلسه قرآن را به قاسمیه واقع درمحله مسجد جامع بردیم و با همکاری خواهران ستاد مراسم عزاداری ابا عبدالله الحسین(ع) را به مدت دو ماه در قاسمیه برگزار کردیم.دایه ناهید یادآور می شود: در ماه مبارک رمضان ختم قرآن داریم و در طول سال کلاس آموزش قرآن و روان خوانی و تفسیر قرآن، در روز عاشورا هم ختم زیارت عاشورا را با ۱۰۰ سلام به امام حسین(ع) و اهل بیتش و ۱۰۰ لعنت بر دشمنان امام حسین(ع) برگزار می کنیم که بسیار مورد استقبال خواهران قرار می گیرد.وی می گوید: اما در موقعی که جلسه قرآن را برای اولین بار در نماز جمعه شروع کردیم حاجیه بی بی هاشمی گفتند «اگر امام زمان(عج) با شما همکاری کرد جلسه قرآن ادامه پیدا می کند و اگر با شما همکاری نکرد جلسه قرآن ادامه پیدا نمی کند» که شکر خدا تا به حال امام زمان(عج) از جلسه ما پشتیبانی کرده و این جلسه ادامه دارد و انشاءالله ادامه خواهد داشت و ۳۰ سال است که این خدمات را انجام می دهیم و خواهیم داد.به گزارش مهر، شهرستان دزفول در شمال خوزستان یکی از شهرهایی بود که در هشت سال جنگ تحمیلی به شدت زیر آتش رژیم بعث قرار گرفت ولی جوانان این شهر مقاومت جانانه در برابر دشمن از خود نشان دادند.شاید وقتی نام جنگ می آید همگان به صورت ناخودآگاه یاد خرمشهر و آبادان می افتند زیرا این دو شهر در هشت سال جنگ تحمیلی کانون درگیری های رزمندگان اسلام و دشمن بعث بود ولی در کنار این دو شهر، مناطق دیگری هم بودند که طعم تلخ بمباران های ناجوانمردانه را چشیدند ولی شانه هایشان در مقابله با این جنگ نابرابر خم نشد.بی بی نجمه، از زنان سالخورده دزفولی به خاطرات دوران جنگ می پردازد. او در این باره می گوید: منزلمان در خیابان طالقانی بود. ناگهان صدای جنگنده ها را شنیدیم. صداهایی که انسان را به جنون می رساند.
 
بی بی به آسمان اشاره کرد و گفت: آسمان پر از جنگنده بود. آتش همه جا را سرخ کرده بود و همه دستپاچه بودیم. سکوت همه منطقه را فرا گرفت و بعد از آن فقط صدای فریاد و شیون زنان و کودکان به گوش می رسید.
 
این زن سالخورده دزفولی همچنین افزود: در همین روزهای اولیه جنگ بود که شنیدیم خمپاره به نزدیکی یکی از نانواهای خیابان آزادی برخورد کرد و بسیاری را مجروح کرده است.
 
دختران انتظارسرزندگی دوباره به دزفول بازگشته اما همچنان سایه غم بر خانه های شهر گسترده شده است. مادران امروز یا دختران دهه ۶۰ که چشم انتظار نامزد، همسر، برادر و پدرانشان بودند همچنان در خلوت خود برای هزاران شهیدی که جانشان را برای حفظ وطن از دست دادند اشک می ریزند. زنان و مردانی که در سخت ترین شرایط بدون آب، برق، گاز و در گرما و سرما ایستادند و الگویی برای مقاومت و پایداری را برای نسل جدید و سایر نسل ها رقم زدند.
    
قاسم منصور آل کثیر 









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن