تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 24 دی 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):هر که می خواهد که قویترین مردم باشد بر خدا توکل نماید .
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1852705085




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

آقای هاشمی! می‌‌ترسم که در تاریخ نوشته شود، دزدها امیرکبیر خوانده شدند!


واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
آقای هاشمی! می‌‌ترسم که در تاریخ نوشته شود، دزدها امیرکبیر خوانده شدند!
آقای هاشمی! می‌‌ترسم که در تاریخ نوشته شود، دزدها امیرکبیر خوانده شدند! من برای شما می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترسم که در تاریخ نوشته شود در این دوران، دزدها امیرکبیر خوانده شدند و امیرکبیرها به ربذه فرستاده شدند! من برای شما از این حیث می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترسم که بر اثر عملکرد و سبک‌سری برخی دوست‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نمایان، مردم بگویند یک شاه از این مملکت بیرون کردیم، هزاران آقازاده همان راه شاهان را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌روند.


 
به گزارش فرهنگ نیوز ، چندماه بیشتر به آغاز انتخابات ششمین دوره مجلس شورای اسلامی (۲۹بهمن۱۳۷۸) باقی نمانده بود. روزنامه‌های زنجیره‌ای که اغلب توسط حزب مشارکت و هم‌فکران آنها هدایت می‌شد، چندی بود که پروژه‌ی تخریب هاشمی را کلید زده بودند. حتی اکبر گنجی، هاشمی رفسنجانی را متهم قتل‌های زنجیره‌ای دانست. در چنین شرایطی هاشمی تلاش داشت با سخنرانی‌ها و مصاحبه‌هایی که ترتیب ‌می‌داد، مانع از شیوع این اتهامات شود و از برنامه‌ها و عملکرد دولت سازندگی تمام‌قد دفاع کند، اما در کمال ناباوری، در این انتخابات شکست سختی خورد و بعد از بازنگری صندوق‌های رای‌گیری، از رتبه سی‌ام به بیستم ارتقا یافت اما پس از مانور روزنامه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های اصلاح‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌طلب در القای شایعه تقلب به نفع هاشمی، وی از حضور در مجلس استعفا داد. در این میان، مسعود ده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نمکی، چهره سرشناس جریان حزب‌الله و مدیر مسئول هفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نامه جبهه که منتقد سیاست‌های دولت سازندگی بود، یک ماه پیش از انتخابات، در دی ماه ۱۳۷۸ طی نامه‌ای سرگشاده در شماره ۴۴ هفته‌نامه جبهه، به نقد سخنان هاشمی پرداخت. او حرف‌های ناگفته بسیاری در این نامه زد که در تاریخ ماندگار شد. ده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نمکی پس از نقد آماری و ارقامی سیاست‌های اقتصادی دولت هاشمی، اینگونه نوشت: «آقای هاشمی! من چگونه نگران شما نباشم و از آینده شما نترسم در حالی که فرزندان و خانواده شما به‌گونه‌‌ای عمل کردند که نام سمبل‌‌هایی چون سوپرا، کیش، دوو، دوچرخه‌‌سواری دختران و کت ‌‌و دامن و فروشگاه‌‌های رفاه و شهروند و ارگ بم را به صورت نام خانوادگی خود درآورده‌‌اند. وقتی در همان نماز جمعه‌‌ای که دوشادوش مردم بارهاوبارها شعار داده بودیم: «صلی علی‌محمد، یار خمینی آمد»، «مخالف هاشمی، چنین و چنان است» لب به اعتراض گشودم، شبانگاه چشم‌‌بسته و با لباس زندان خود را در سلول انفرادی نظام دوست‌‌داشتنی خودمان دیدم و آن‌‌جا با طنز با خود می‌گفتم: «آمریکا در چه فکریه، زندان پر از بسیجیه!» آقای هاشمی! من برای شما می‌‌ترسم که در تاریخ نوشته شود در این دوران، دزدها امیرکبیر خوانده شدند و امیرکبیرها به ربذه فرستاده شدند! من برای شما از این حیث می‌‌ترسم که بر اثر عملکرد و سبک‌سری برخی دوست‌‌نمایان، مردم بگویند یک شاه از این مملکت بیرون کردیم، هزاران آقازاده همان راه شاهان را می‌‌روند و مناصب دولتی میان فرزندان دختر و پسر آنها با سخاوت تقسیم می‌‌شود...»
 
****** 
حضرت حجت‌الإسلام‌والمسلمین هاشمی رفسنجانی! 
 
سلام علیکم 
 
برای بنده بسیار سنگین و سخت است که به نقادی شخصیتی بنشینم که زمانی اسطوره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای در ذهن من بود و شاید علی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رغم ترک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی که برداشته، هنوز هم بتواند باشد. اما مصاحبه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های اخیر جناب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عالی و تاکید بر این‌که: «این ادعا که عدالت اجتماعی در دوران ریاست‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌جمهوری من تضعیف شد نیز از آن تهمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های ناجوانمردانه است. من بر سر این موضوع جدی ایستاده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ام که اگر کسی حاضر باشد با عدد و رقم بحث کند، ادعا کنم که عدالت اجتماعی تنها در این دوران تکان خورد و حرکت کرد.» این حساس را در این‌جانب القا کرد که احتمالا حضرت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عالی در جریان روند واقعی امور کشور نیستید. البته شما همیشه از گزارش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی که امثال آقای نوربخش، عادلی، نجفی و طبیبیان از فرآیندهای اقتصادی برای‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تان تهیه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردند، ضربه خوردید. در همان دوران مسئولیت ریاست‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌جمهوری، کرارا به تکرار اداعاها و گزارش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی می‌پرداختید که بهره زیادی از واقعیت نداشت. 
 



 
جناب آقای هاشمی!
 
 حقیر به عنوان جوانی که در مقاطع مختلف هم شدیدا از شما حمایت و هم جداً با شما مخالفت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردم، به‌واقع درگیر این احساس واقعی هستم که به جِدّ باید نگران آینده شما و حفظ اصالت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های انقلابی و مبارزاتی شما باشم. 
 
استراتژی «تعدیل اقتصادی» که مشاوران و مدیران اجرایی نااهل، جناب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عالی را ترغیب و قانع به ستایش و حمایت از آن کردند، یک استراتژی وارداتی و به‌مثابه‌ی بخشی از برنامه «صندوق بین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌المللی پول» و «بانک جهانی» در چارچوب طرح «جهانی‌کردن اقتصاد سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌داری»، «سیاست مهار انقلاب اسلامی» و «حاکمیت مبانی و فروض بنیادین لیبرالیسم اقتصادی»، مورد حمایت غرب بود. علم اقتصاد دارای داده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های لغزنده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای است و آمار در آن چیزی شبیه ابزار دیالوگ و گفت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وگو است و اغلب آمارها و دعاوی مطروحه در بیانات حضرت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عالی، فاقد کارآمدی علمی است. من اقصاددان نیستم، اما دسترسی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ام به واقعیت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های اقتصادی کشور آن اندازه واقعی است که دعاوی مورد ادعای مدافعان سیاست شما را جداً نقادی کنم.
 
جناب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عالی در مصاحبه اخیر با روزنامه همشهری به تکرار مسائلی پرداختید که قابل تامل است. از جمله فرمودید: «... هیاهو راه افتاده است که ما کشور را با ۳۰ میلیارددلار بدهی خارجی تحویل دادیم. اشکال کار این است که افرادی که این حرف‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زنند، اطلاعی ندارند و حتی به خودشان زحمت نمی‌دهند که به آمارهای رسمی کشور مراجعه کنند. ما در برنامه اول اجازه داشتیم که ۱۳۵ میلیارددلار هزینه کنیم که حدود ۹۰ میلیارددلار هزینه کردیم. از این رقم ۶۰ میلیارددلار از منابع داخلی بود و بقیه از خارج تامین شد. از این هزینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها نیز بهترین استفاده را کردیم. بعد هم که دولت را تحویل دادیم، تقریبا مثل همان شرایطی بود که دولت را تحویل گرفته بودیم. اگر نگاه کنید، وقتی دولت من آمد، ما ۵/۱۲ میلیارددلار تعهد ارزی داشتیم، نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویم بدهی. البته تعهدات آن دوره عمدتا بدهی بود، زیرا خریدها معمولا کوتاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مدت بود و برای طرح نبود. مثلا سلاح خریده بودیم، غذا خریده بودیم و یک میلیارددلار هم گفته می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد که ذخیره داریم. البته ذخیره، همان پول‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی بود که به ما نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دادند و نقد نبود. وقتی من دولت را تحویل دادم حدود ۱۷ میلیارددلار بدهی داشتیم و به ما گزارش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دادند که ۱۲ میلیارددلار ذخیره داریم. من بارها گفتم اما کسی توجه نکرد، تا این که رئیس بانک مرکزی، هفته قبل رسما گفت که الان ۱۲ میلیارددلار بدهی داریم. اگر ۳۰ میلیارددلار بدهی ارزی داشتیم، دولت در دو سال گذشته چگونه ۱۸ میلیارددلار بازپرداخت کرده است، دولت که در دو سال گذشته کسری ارز داشت... اما مصرف ارز هم خیلی خوب بود؛ به این دلیل که سالانه حدود ۱۰ میلیارددلار کالا جایگزین واردات شده است. در سال ۱۳۶۸ حدود ۵ میلیون تن فولاد وارد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردیم، مواد پتروشیمی وارد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردیم، سیمان وارد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردیم، مواد پروتئینی مثل گوشت و مرغ و تخم مرغ وارد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد و همه اینها در سایه همین ارزی که گرفتیم صورت گرفت و مصرفی هم نبود بلکه تولید می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد. در حال حاضر خط‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های تولید صنعتی در رشته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مختلف راه افتاده است و ایران در اکثر نیازها خودکفا شده است. من می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویم این پول به بهترین وجه گرفته شد و به بهترین وجه مصرف شد. هنگامی که در سال گذشته، قیمت نفت به زیر ۱۰ دلار رسید، دولت با داشتن چنین زمینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های خودکفایی برای تهیه کالاها با مشکل مواجه نشد و انصافا از ارزی که گرفته شد، خیلی خوب استفاده کردیم و در زمان مدیریت خودم نیز پرداخت شد... اما انتقاد از خصوصی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سازی؛ اتفاقا اگر جلوی برنامه خصوصی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سازی گرفته نمی‌شد، خیلی راحت شده بودیم. ما براساس مصوبه مجلس، آئین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نامه نوشتیم. دکتر حبیبی آئین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نامه نوشت و با دقت کار انجام می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد. البته در آن موقع برخی توقع‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها وجود داشت که کارخانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها به کسانی داده شود که از عهده پرداخت برنمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آمدند، اما سیاست و قانون این بود که از درآمد حاصل از واگذاری، حلقه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مفقوده صنعت را تکمیل کنیم. خوب هم در حال اجرا بود و ۳۰ درصد سهام هم به کارگران داده می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد و اکثریت نزدیک به تمام، سالم و باضابطه بود. شاید جایی کارخانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای را گرفته بودند و سودی برده بودند که این مسئله تبدیل به یک هیاهوی رسانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای شد و پیامدهای منفی داشت. به نظر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسد امروز هم اگر قرار باشد خصوصی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سازی شود، همان آئین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نامه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و همان روش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها، کارساز است. در آئین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نامه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها پیش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینی شده بود ۳۰ درصد از سهام کارخانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها به کارگران واگذار شود که این مسئله، روحیه آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها را شاد کرده بود.»
 
 اجازه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهم که همین دعاوی مطروحه را ارزیابی کنیم. 
 
سقف ارزی برنامه ۵ ساله اول، ۱۳۵ میلیارد دلار بوده که تنها ۷۰ درصد برنامه تحقق یافته است. هر فرد عالم به معیارهای اقتصادی واقف است که تحقق ۷۰ درصد از یک برنامه ۵ ساله هم متضمن مفهوم شکست آن است و هم بدان معنا است که اجرا و شروع و پیش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های برنامه، مشتمل بر نگرش کارشناسانه نبوده است.
 
برنامه ۵ ساله اول اجازه داده بود که مبلغ ۱۳ درصد از سقف ارزی آن یعنی حدود ۵/۱۷ میلیارددلار از ۱۳۵ میلیلارد دلار از منابع خارجی تأمین شود. حال آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌که در دوران ریاست‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌جمهوری شما از مبلغ ۹۰ میلیارد دلار هزینه در برنامه اول، ۳۵ میلیارد دلار از منابع خارجی جذب شد. اولا شما به موجب قانون مصوب مجلس تنها اجازه ۵/۱۷ میلیارددلار جذب سرمایه فرامرزی را داشتید و جذب ۳۵ میلیارد دلار یک عمل غیرقانونی بود. ثانیا این تغییر، خود فی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نفسه متضمن و به‌منزله شکست و عدم تحقق برنامه است.
 
 بانک جهانی و I.M.F و مهار انقلابی اسلامی
 
 بانک جهانی و صندوق بین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌المللی پول به منظور استحاله تدریجی انقلاب اسلامی، پیش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان این بود که باید حداقل ۱۰۰ میلیارد دلار با شرایط خاص به اقتصاد ایران تزریق شود و برای این کار، استراتژی «سیاست تعدیل اقتصادی» که مشتمل بر خصوصی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سازی، اقتصادی‌کردن پروژه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها، کاهش خدمات و سوبسیدهای حمایتی دولت از بخش خصوصی و اقشار کم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌درآمد، و تضعیف کنترل دولت بر اقتصاد و کاهش هزینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها بود، برگزیده شد.
 
 ناگفته پیداست که این استراتژی مستلزم تغییر و تحولات سیاسی و ایدئولوژیکی بود که به مقتضای آن لازم بود تا انقلاب اسلامی در سیاست خارجی و داخلی، تنش با غرب، حمایت از مبارزات مسلمانان و مخالفت با روند خیانت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بار سازش موسوم به صلح خاورمیانه و در مقیاس داخلی نیز، فضای سیاسی و فرهنگی مبتنی بر رادیکالیسم دینی را کنار بگذارد و با عنوان دموکراتیزه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شدن و رعایت حقوق بشر، از اجرای آن بخش از قوانین و احکام دینی که مغایر لیبرالیزاسیون فرهنگی مورد نظر غرب است، چشم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پوشی کند. خصوصی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سازی صنایع در تمام کشورهای متقاضی وام‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های بانک جهانی، یکی از شروط محوری موافقت با پرداخت وام است!
 



 
 آیا سیاست دقیقا همان چیزی نیست که دولت شما با عنوان «سیاست تعدیل» مجری آن شد؟ آیا دولت شما ۳۵ میلیارد دلار از سرمایه خارجی در طول برنامه اول را به اقتصاد کشور تزریق نکرد؟ آیا جمهوری اسلامی ایران سالانه چیزی حدود ۷۰۰ میلیون دلار سود وام‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های دریافتی در دولت شما را نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پردازد و آیا این پول نزدیک به دو برابر بودجه آموزش و پروش کشور نیست؟
 
جناب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عالی از سیاست سدسازی، تولید پاره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای محصولات نظیر آهن، فولاد، سیمان و پتروشیمی یاد کرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ه‌اید.
 
 فعلا ترجیح می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهم که از این واقعیت طنزگونه صرف‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نظر کنم که سیاست سدسازی دولت شما، هم در مقیاس کارشناسی و هم در عرصه افکار عمومی به اسباب لطیفه و مزاح تبدیل شده است.
 
استراتژی سدسازی گسترده در کشوری با میزان بارندگی ایران، مبتنی بر کدام فرضیه علمی و اقتصادی است؟ آیا اگر اجرای سیاستی ایجاب نماید چند سد در کشور ساخته شود، آن فضیه مجوز افراط‌کاری در حد ساخت ده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها سد است؟ بخشی از سدهای ساخته شده در دولت جناب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عالی در کشور تبدیل به یک لجن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زار متروکه شده است و بهره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای از این سدها عاید کشاورزی و اقتصاد کشور نشده است. من قصد ندارم اطلاعات استراتژیک کشور را به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گونه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای در مرعای عامه بیان کنم که مورد استفاده دشمن قرار گیرد؛ لیکن هم حضرت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عالی و هم سایر آگاهان اقتصادی کشور به خوبی واقف هستید که سدهای ساخته شده، یک خسارت ملی بوده و متاسفانه در سال گذشته بیش از ۳۰ درصد تولیدات معمول سالانه کشاورزی، کاهش یافته و سدهای ساخته شده، آبی ذخیره نداشتند که کمکی به مزارع کشور کنند. بنده آماری دارم تا در نامه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای محرمانه به جناب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عالی، گزارش تأسف‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آور و تکان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهنده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای از وضعیت سدهای ساخته شده ارائه بدهم.
 
 در مورد پتروشیمی، فولاد، سیمان و آهن مسائلی مطرح ساخته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اید که قابل دفاع نیست.
 
 در چارچوب تقسیم نوین کار در مقیاس جهانی، غرب، تکنولوژی صنایع کم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بازده مکانیکی و دارای آثار تخریبی زیست‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌محیطی را به کشورهای عقب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ نگه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌داشته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شده منتقل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سازد. امروز عربستان سعودی محصولات پتروشیمی به ژاپن صادر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند!
 
 حضرت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عالی آیا خبر دارید که امروز هزینه تولید یک تن آهن برای ما، گران‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر از واردات آهن است؟ ما آهن را در تناژ هر تنی کمتر از ۱۹۰ دلار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فروشیم؛ اما هزینه تولید آن بیش از ۲۰۰ دلار است و این مسأله در مورد سیمان و فولاد نیز صادق است. یک تن سیمان را از ما کمتر از ۳۰ دلار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خرند اما تولید آن برای ما حدود ۳۵ دلار -با احتساب سود سالانه وام‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها- تمام می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. این صنایع چون تکنولوژی آن انحصاری نیست و همه کشورهای دنیا -اعم از عقب‌نگه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌داشته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شده و پیشرفته- قادر به تولید و فروش آن هستند، جزو صنایع استراتژیک نیست.
 
 بخشی از صادرات ما در این زمینه معلول فاجعه دیگری است و آن هم کاهش شدید ساخت‌وساز مسکن می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌باشد. اجازه فرمایید در این زمینه حقایقی را معروض دارم. در سال ۱۳۷۶ جمعا تعداد ۱۳۰ هزار پروانه ساختمانی توسط شهرداری‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های کشور صادر شده که ۵/۶ درصد نسبت به سال قبل کاهش داشته و این آمار در سطح شهرهای بزرگ حدود ۳۸ تا ۴۲ درصد از نظر تعداد و سطح زیربنا کاهش داشته است. طبیعی است هنگامی که هم تعداد ساخت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وساز و هم سطح زیربنا ۴۰ درصد کاهش یابد، تولید آهن و سیمان حتی اگر افزایش نیابد، باید متوجه صدور شود.
 
 در زمینه محصولات کشاورزی و دامی، ما سالانه حدود ۷ میلیارد دلار گندم، برنج، شکر، روغن، علوفه، گوشت، کود شیمیایی و سایر اقلام کالاهای اساسی را وارد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنیم و امروز ضریب وابستگی ما، در محصولات و غلات استراتژیک نسبت به زمان دولت مقام معظم رهبری نزدیک به ۲ برابر شده است. پیش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینی شده بود که تا پایان برنامه دوم تعداد ۳۲۰هزار شماره تلفن همراه توزیع شود در حالی که هنوز برنامه به پایان نرسیده است، هم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اکنون تعداد ۶۵۰هزار شماره تلفن همراه توزیع شده است. برنامه اول و دوم در محورهایی که به استقلال کشور و عدالت اجتماعی مربوط می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد، از تحقق هدف‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و ارقام پیش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شده برنامه، ناکام ماند اما هرجا همانند مسأله تلفن همراه، سدسازی، جلب سرمایه خارجی، نفی مبانی استقلال کشور را در آستین داشت، دقیقا ۲۰۰ درصد یعنی دو برابر هدف‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های پیش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شده را محقق ساخته است و اما در مورد خصوصی‌سازی نکات گفتنی زیاد است. نه جناب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عالی و نه هیچ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کس دیگر قادر به تردید و تشکیک در این نکته نیست که برنامه خصوصی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سازی جزو استراتژی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های انصراف‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ناپذیر صندوق بین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌المللی پول و بانک جهانی است و مضافا نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانید منکر انطباق و پیوند آن با منافع غرب باشید.
 
 پس از این «مقدمه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مانند» تاکید بر این واقعیت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم که بخش خصوصی در ایران و کشورهای مشابه، برای آن که بتواند در تملک صنایع و بخش دولتی اقتصاد شرکت کند، به سرمایه هنگفتی احتیاج دارد که چنین سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دار عمدتا در دست بخش نوکیسه و طبقه جدیدی است که به یمن تمتع از رانت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های حکومتی، به ثروت بادآورده دست‌یافته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند و این بخش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گونه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای وارد فعالیت خرید صنایع دولتی و سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاری شده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند که دامنه ریسک آن به حداقل برسد. لازمه این کار، استفاده و یا سوء استفاده حداکثر از نفوذ خود در خرید ارزان است و همین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌طور هم شد.
 
 جناب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عالی مُبلّغ سیاستی شدید که با عنوان «خودگردانی» و «خودکفایی مالی» همه دستگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های اقتصادی، خدماتی، رفاهی، بهداشتی و آموزشی و حتی وزارت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های سیاسی و امنیتی و مذهبی را نیز وارد مسابقه «درآمدزایی» کرد. به گونه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای که عرضه و شایستگی یک مدیر، با شاقول تولید پول اندازه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیری می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد و این علاوه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بر افزایش حیرت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌انگیز بهای خدمات دولتی، موجد فساد مالی و سیاسی شد که شأن همه سازمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های دولتی را در حد یک مغازه آبرومند کاهش داد و مضافا به بهانه خصوصی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سازی، شرکت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های صوری توزیع و خدمات‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسانی تشکیل شدند که تنها به ثرتمندتر شدن ثروتمندان و فقیرتر شدن فقرا انجامید.
 
  مدارس غیرانتفاعی که آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌همه جناب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عالی از تشکیل آن دفاع کردید، تنها ۲ درصد از بار مالی آموزش و پرورش را کاهش داد که حتی اگر هزینه نظارتی آموزش و پرورش و تاثیر جانبی مدارس غیرانتفاعی در فرآیند هزینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های آموزش و پرورش محاسبه شود، روایتی حاکی است که باعث افزایش ۸ درصد هزینه وزارت آموزش و پرورش کشور شده است و هیچ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کس نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند تاثیرات منفی مدارس غیرانتفاعی را در مجموعه سامانه سیاسی و فرهنگی و فکری کشور و طبقاتی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شدن امر مقدس آموزش عمومی شود. ما ارزش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و آرمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها را در ازای «هیچ» فدا کردیم.
 
 آقای هاشمی!
 
 شما خیلی از دانشگاه آزاد دفاع کردید. آیا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانید ما اگر دانشگاه آزاد را نداشتیم و یا اگر آن مکانیزم را به نوعی تحت کنترل وزارت فرهنگ و آموزش عالی به اجرا درمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آوردیم، با همان هزینه رسمی دولتی، قادر به جذب کلیه دانش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آموختگان دانشگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های آزاد بودیم. کارکرد دانشگاه آزاد نیز فقط گذشت از آرمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها، برای «هیچ» بود. این بحث دارای مبانی و دفاعیات کامل علمی است و بر سر آن حاضر به مناظره هستم. بنده تعجب می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم که حضرت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عالی با چه انگیزه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و حوصله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای از خصوصی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سازی دفاع می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنید؛ در حالی که این مقوله، تجسم واقعی شکست سیاست‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های شما است. فارغ از آن که فرآیند خصوصی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سازی نه به استناد واقعیت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های علمی و نه به لحاظ ارزش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های انقلابی قابل دفاع نیست.
 



 
 مسأله عدالت اجتماعی
 
 جناب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عاب فرموده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اید که: «این ادعا که عدالت اجتماعی در دوران ریاست‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌جمهوری من تضعیف شد نیز از آن تهمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های ناجوانمردانه است. من بر سر این موضوع جدی ایستاده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ام که اگر کسی حاضر باشد با عدد و رقم بحث کند، ادعا کنم که عدالت اجتماعی تنها در این دوران تکان خورد و حرکت کرد. در دروان سازندگی چه اقدام‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی در این باره انجام شده است! ما در کارها به روستاها توجه کردیم. روستاها یک عقب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ماندگی تاریخی دارند؛ اما در این دوران آب، برق، راه، مدرسه، تلفن و خانه بهداشت به روستاها داده شد و روستاها قابلیت زندگی پیدا کرد. مهاجرت از روستا به شهر معکوس شد. از طرف دیگر دفتر مناطق محروم تاسیس شد و بودجه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های سالانه به آن داده شد و طرح‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های عمرانی زیادی نیز در مناطق محروم اجرا شد.
 
 از نظر وضع زندگی مردم نیازمند، ما کمیته امداد امام خمینی را تقویت کردیم و پایه بودجه این نهاد و سازمان بهزیستی را ۳ برابر کردیم و رشد آن را -که سالیانه ۲۰ تا ۲۵ درصد بود- برای اولین بار در آن سال ۳۰۰ درصد افزایش دادیم. البته بعدا این روند ادامه یافت و الان بهترین بودجه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها را دارند که خیلی از مردم را پوشش دادند. مسأله تامین اجتماعی را جدی گرفتیم، بازنشسته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها که مدت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها بود فراموش شده بودند، مورد توجه قرار گرفتند.
 
 مسأله توزیع درآمد، عادلانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر شد و ضریب جینی بهبود یافت. در این سال‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها دو دهک پایین جدول که از فقیرترین افرادند، درآمدشان افزایش یافت و از درآمد دو دهک پردرآمدترین افراد کاسته شد. از طرف دیگر سهم کالاهای بادوام در سبد مصرفی خانوارها زیاد شده است. مردم امروز یخچال، تلویزیون، فرش، موتورسیکلت، فریزر و... خریداری می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند. در حالی که پیش از این سهم این کالاها در سبد مصرفی خانوارها کم و منحصر به نان، آب، کتاب و مدرسه بود. مشخصه سوم درباره عدالت اجتماعی را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توان خط فقر دانست. قبل از انقلاب ۴۷ درصد مردم زیر خط فقر بودند. در سال ۱۳۶۸ تعداد افراد زیرخط فقر، ۳۰ درصد کل جمعیت بود که در دوران ریاست‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌جمهوری من به ۱۷ درصد رسید. من به اینها قانع نبودم و طرح فقرزدایی را تدوین کردیم و آن را به صورت لایحه به دولت بردیم. به نظر من عملی و قابل اجراست. هدف دیگر، جدی گرفتن بیمه بیکاری با در نظر گرفتن حداقل زندگی یک کارمند است که برای خانواده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها در نظر گرفته و تامین می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نماییم و این طرح از نظر من خیلی روشن و عملی است. بنابراین این صحبت که عدالت اجتماعی تضعیف شد، واقعا پایه ندارد. این مسأله را نخستین بار گروه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های چپ مطرح کردند و بعدها گروه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های راست آن را از چنگ چپ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها درآوردند و شعار انتخاباتی کردند. این گروه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها در نظر و عمل درست نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویند.»
 
 اجازه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهم با عدد و رقم مدعیات جناب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عالی را ارزیابی کنم. اولا، این نوع دفاع رسمی از عدالت اجتماعی، درخور شأن و شایسته گزارش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهی به یک ملت قهرمان نیست. در ضد مردمی‌ترین حکومت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های سیاسی، ارگان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و موسسات خیریه ارائه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهنده خدمات حمایتی هم وجود دارند که مورد حمایت دولت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها هم هستند و این زشت است که چهره‌ی آرمان عدالت اجتماعی که مسأله اصلی انقلاب اسلامی است، با این‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گونه مدافعات که به درد گزارش به یک هیئت درجه چند بین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌المللی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خورد، مشوه گردد. این افتخار نیست که قشر عظیم از ملت ما، متکی به صدقات و اعانات کمیته امداد باشند!
 
 جناب آقای هاشمی!
 
 بنده استدعا دارم که از همان کارشناسان اقتصادی که در دسترس جناب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عالی هستند، پرسش فرمایید که آمار توزیع درآمد در میان دهک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های ده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گانه تا چه اندازه دارای وجه علمی است. درآمد در شرایطی که رو به تمرکز است، ممکن است در دهک فوقانی این واقعیت به نمایش درنیاید. مثلا در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، جمعیت ایران ۳۵ میلیون نفر و امروز نزدیک به ۶۵ میلیون نفر است. هر دهک برای ۳۵ میلیون نفر، ۵/۳ میلیون نفر و دهک ۶۵ میلیون نفر، ۵/۶ میلیون نفر است. اگر درآمد کشور میان ۲ یا ۳ میلیون نفر از پردرآمدترین افراد کشور رو به افزایش شدید بگذارد، هنگامی که دامنه این تمرکز در میان ۵/۶ میلیون نفر ارزیابی شود، طبعا تمرکز را به طور واقعی نشان نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد. هرچه جمعیت افزایش یابد، به طور طبیعی میزان درآمد دهک فوقانی جمعیت کشور کاهش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یابد؛ لیکن این بدان معنا نیست که توزیع ثروت عدلانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر بوده، ثروتمندان ثروتمندتر و فقرا فقیرتر نشده باشند. مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی در اردیبهشت ماه سال گذشته رسما اعلام کرد که:« «خط فقر» در ۵۰۰ شهر کشور برابر با ۸۵۰ هزار ریال و «خط بقا» ۴۵۰ هزار ریال دریافتی درآمد ماهانه است.» این در حالی است که میانگین درآمد اظهارشده سالانه خالص یک خانوار شهری در سال ۷۵، بالغ بر ۳۵۸/۸۷۹/۹ ریال بوده است که در ماه بالغ بر حدود ۸۳۰ هزار ریال می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود و درآمد سالانه خانوار روستایی در همان سال معادل ۰۲۷/۸۶۵/۵ ریال بوده است. دریافتی مستمری‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بگیران سازمان تامین اجتماعی که در حدود ۶۵۰ هزار نفر هستند در سال ۱۳۷۶ برابر با ۳۲۰ هزار ریال در ماه بوده است و درآمد گروه کثیری از بازنشستگان کشوری که فرموده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اید: «پس از فراموش شدن مورد توجه قرار گرفتند»(!) پس از سال‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مدید انجام خدمت حتی با تحصیلات عالی در حد بخورونمیر(!) معادل «خط بقا» یعنی حتی پایین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر از «خط فقر» می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌باشد. چناچه با احتساب نرخ تورم سالانه بخواهیم سقف خط قرمز و خط بقا را در سال جاری ترسیم نماییم، به ترتیب به ۰۰۰/۱۵۰/۱ ریال و ۰۰۰/۶۰۰ ریال افزایش یافته که با این وضعیت نزدیک به ۶۰ درصد خانوارها و ۶۵درصد جمعیت کشور زیر خط فقر هستند. چون بعد خانوار در خانوارهای فقیر بیشتر است.
 
 اگر ما هر دهک ده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گانه توزیع درآمدی را به چند قسمت و یا ده دهک جداگانه تقسیم کنیم، گزارش توزیع درآمد کشور، کاملا تغییر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند و مفاهیم مغایری می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یابد. تقسیم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بندی جمعیت به ده دهک توزیع درآمدی یک نوع بازی و سرگرمی آماری است اما بهره علمی قابل دفاعی ندارد. امروز بیش از ۲۰۰۰۰ میلیارد تومان نقدینگی یعنی معادل ۲۳ میلیارد دلار در دست بخش خصوصی است. اگر تنها ۳۰ درصد این مبلغ در دست ۲۰ یا ۳۰ هزار خانوار باشد، برای آنها موجد قدرت سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است. اما ۷۰ درصد بقیه، آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌چنان پخش است که هیچ‌گونه استفاده سیاسی و فرهنگی متمرکزی در آن میسر نیست.
 
 جناب آقای هاشمی!
 
 کشور ما هم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اکنون ۲۲ میلیارد دلار بدهی خارجی دارد و ما سالانه ۷۰۰ میلیارد دلار سود وام‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های خارجی را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پردازیم. امروز در همه دنیا از میخائیل گورباچف تا ماهاتیرمحمد و از کره جنوبی تا مصر از «شرایط سیاسی» وام‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های خارجی و اهداف سیاسی و ایدئولوژیک بانک جهانی و صندوق بین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌المللی پول سخن می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رانند. شما دقیقا به اجرای برنامه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی راضی شده بودید که بدون تردید متضمن تحقق اهداف سیاسی غرب بود. بانک جهانی و صندوق بین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌المللی پول دو ابزار مهم مالی و پولی مرحله نوین امپریالیسم جهانی هستند. البته شأن و سوابق شما اجل از آن است که شائبه همراهی با روند وابستگی بر آن نشیند. اما کسانی چون نوربخش، عادلی، طبیبیان، نجفی، غرضی، کرباسچی، مهاجرانی، کلانتری، زنگنه، فروزش، محلوجی، نعمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زاده که شاکله اصلی سیاست و مدیریت اقتصادی دولت شما و دولت کنونی را تشکیل دادند، عناصر خودباخته و مصادیق بارز مرعوبین در مقابل غرب هستند. نگاهی دیگر به این اسامی نشان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد که اینان کوچک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترین سابقه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای در مبارزه انقلابی در انقلاب اسلامی -به جز تاحدودی غرضی و کرباسچی- نداشته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند و مسافرینی هستند که هرکدام مدت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بر قطار انقلاب سوار شدند و از نقطه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نظر توانایی علمی، سیاسی و مدیریتی حتی در مرحله دانشجویی در عداد افرادی گیج و معمولی بوده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند و هیچ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گاه فرهیختگی و برجستگی خاص در فهم منازعه جهانی میان غرب و امپریالیسم از یک سو و مبارزات انقلابی ملت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های جهان از سوی دیگر از خود بروز نداده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. جناب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عالی نحوه پیوست و استخدام زنگنه را در وزارت جهاد و ورود کلانتری و نجفی را به دستگاه اجرایی کشور، بررسی فرمایید. یقینا به نکات مضحکی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسید؛ ازجمله بعضا توسط یک افغانی گزینش شده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. ماجرای اخیر سعید امامی نشان داد که حتی دستگاه اطلاعاتی ما نیز از این‌گونه گزینش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های تاسف‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بار مصون نبوده است. سایر دستگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها جای خود دارد. یادآوری نام سعید امامی برای بنده، یادآور پرسشی است که مدت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاست بر ذهنم سنگینی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند و آن این‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌که ضربه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای که سعید امامی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها بر حیثیت و وجهه نظام و انقلاب زدند، سنگین&





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[مشاهده در: www.farhangnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن