تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):چه بسیارند دانشمندانی که جهلشان آنها را کشته در حالی که علمشان با آنهاست، اما به حالش...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833218568




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

محمدا، بر ما مبعوث بمان


واضح آرشیو وب فارسی:الف: محمدا، بر ما مبعوث بمان
احمد جلالی*، 30 اردیبهشت 94

تاریخ انتشار : چهارشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۱۴:۴۳
نام احمد نام جمله انبياست. مرا در این مقام، نه بختِ سخن دانی است نه رای سخن رانی. پس سخن خوانی می کنم فقط برای عرض ادبی به این نام و این یاد که سلام بر او باد. از کلام مولانا می خوانم،خطبة شاهان بگردد وآن کیاجز کیا و خطبه های انبیااز درمها نام شاهان بر كنندنام احمد تا ابد بر مى‏زنندنام احمد نام جمله انبياستچون كه صد آمد نود هم پيش ماست******از آن روز که محمد (ص) به جهان ما آمد تا روزی که لب گشود و از توحید و رستگاری با ما سخن درانداخت چهل سال شد. گوئی چنین رفته بود که نای وجودش چله ای در آفتابِ سوزان خاموش بماند، از خود خالی شود، و آماده که از دَمِ نائی پر شود،خالی شو و خالی بِه، لب بر لبِ نائی نِهچون نی ز دَمش پر شو، وآنگاه شکر می خاو این دَم، باد نبود. آتش است این بانگ نای و نیست باد. می باید از هوای نطق برهد تا «ما ینطق عن الهوی» را بسزد، به هوای خود سخن نمی گفت،تو چو سرنای منی، بی لبِ من ناله مکنتا چو چنگت ننوازم، ز نوا هیچ مگو احوال چنین بود. تا آنکه «آمد سحری ندا ز میخانه ما». آن ندا در حرا در آمد. با لبِ دمسازِ حق جفت شد، زبان به گفتنی ها گشود و بر ما شکر ریزی گرفت،با لبِ دمساز خود گر جفتمیهمچو نی من گفتنی ها گفتمیگر نبودى با لبش نى را سمرنی جهان را پر نکردی از شکر خدا او را گفت «بخوان»، و او ما را گفت «بشنو». «و اذا قرئ القرآن فاستمعوا له و انصتوا، و چون قرآن خوانده شود گوش سپارید و خاموش باشید». با آن «بخوان»، همه ی هستیِ او گوش شد برای حق، و زبانِ حق شد برای همۀ ما،گر نمايد خواجه را اين دم غلطزاول و النجم بر خوان چند خطتا كه ما ينطق محمد عن هوىان هوَ الا بوحىٍ اِحتوى او زبان و ما گوش، «بخوان» با او بود، و «بشنو» با ما. بشنو از نی چون حکایت می کند،پس شما خاموش باشيد أنصتواتا زبان تان من شوم در گفت‏وگوچون تو گوشى او زبان، نى جنس توگوشها را حق بفرمود أَنْصِتُواكودك اول چون بزايد شير نوشمدتى خامش بود او جمله گوشبرای گوش بودن باید خاموش بود. هنرِ شنیدن می باید ورزید. در فضای همهمه درونی یا بیرونی، سخن حق هرز می رود، تلف می شود،انصتوا را گوش کن خاموش باشچون زبان حقِ نگشتی گوش باشانصتوا یعنی که آبت را به لاغهین تلف کم کن که لب خشک است باغ بشنو از نی چون حکایت می کند! تمامِ حکایت را از حکایتِ تمام می باید شنید. او را هم از او می باید شناخت. راه کمال از کامل می گذرد، «واتوا البيوت من ابوابها».لقمه و نكته ست كامل را حلالتو نه‏اى كامل، مخور مى‏باش لال‏ادخلوا الأبيات من أبوابهاو اطلبوا الأغراض في أسبابها******عارفان محمدی از محمد (ص) هستۀ مفهومی پیام او را حکایت جدائی ها گرفتند و شکایتِ عاشقانه ای از تب و تاب روحی که در هجرانِ دامانِ نیستان می نالد. با سینه ای شرحه شرحه از این فراق، به شرحِ دردِ اشتیاق زبان بگشاد، به هر جمعیتی نالان شد و جفتِ بد حالان و خوش حالان. هر کسی از ظن خود شد یار او، وز درون او نجست اسرار او. رنج او از این بود، که سرّش از ناله اش دور نبود. اهل نظر و منظر، او را شناختند، اما، جمعی دیگر در آن دیار می پنداشتند که از خود می گوید و می سراید. می گفتند ساحر است، مجنون، اساطیر گو! چه رنجها برد و چه زخم ها خورد در این پیام آوری. می گفت:دو دهان داريم گويا همچو نىيك دهان پنهانست در لبهاى وى‏يك دهان نالان شده سوى شما هاى و هويى در فكنده در سمادمدمه‏ى اين ناى از دمهاى اوستهاى و هوى روح از هيهاى اوستمگر نه این است که شنوندگانِ ناآشنا، می پندارند صدای نی از آن سرِ دور از لب نوازنده بیرون می آید، اما آشنایانِ راهِ نی و بانگِ نی، نیک می دانند که اگر صدائی هست، از همان سری است که با لبِ نوازنده جفت شده، سرِ دیگر صدائی ندارد،ليك داند هر كه او را منظر استكاین فغان اين سرى هم ز آن سر است*******آن خواندنیِ ماندنیِ آسمانی، قرآن، در قلبش جای گرفت. از دلش به زبانش راهی باز شد و از زبانش به دلش، از کنه ذات خدا نمی گفت اما از توحید می گفت اما، همان حکایتِ ها که از رازِ جلوه ها باز می نمود، سخنش را مست می کرد و دلِ عارفان را هم مست،سخنم مست شود از صفتی و صد باراز زبانم به دلم آید و از دل به زبانسخنم مست و دلم مست و خیالات تو مستهمه بر همدگر افتاده و در هم نگرانخدا با او می گفت تا او با ما بگوید. اما با این همه، گاه در میانه ی کلامِ وحی، به تصریح می آمد که «قل»، بگو، تا مگر نشانی باشد که در هراس نیفتد از دوری راه و کمی توشه، فریاد از این بیابان، وین راه بی نهایت،متصل شد چون دلت با آن عدنهین بگو مهراس از خالی شدنامر قل زین آمدش کای راستینکم نخواهد شد بگو دریاست اینتا بداند که دلش به دریا راه دارد و آسوده باشد که در سیراب کردن کویر تشنه جان های آدمیان کم نخواهد آورد. تا بیاساید از این شرب مدام،چون به دريا راه شد از جان خمخم با جيحون بر آورد اُشتُلُم‏ز آن سبب قُلْ گفته‏ى دريا بودهر چه نطق احمدى گويا بود******خدا به ایجاز تمام با او سخن می گفت. و ما تفصیلِ آن ایجاز را، از او، و در او، و با او می آموزیم. «لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ، تا آنچه را که برای مردمان فروفرستادیم روشن کنی، باشد که بیندیشند». و قرآن می گفت که رفتار او برای ما نیکو سرمشقی است، و لکم فی رسول الله اسوه حسنه. *****اما، راهبردِ وحی برای راهبری ما چه بود؟ این بود: «خذالعفو وأمر بالعرف و اعرض عن الجاهلین، عفو را بگیر، به نیکی امر کن و نیک امر کن ، و از جاهلان روی بگردان. گفت که با مردمان هماره مدارا کند و توان متوسط آنها را در نظر آورد و بیش از استعدادشان از آنها نخواهد، و آنان را به برآیندِ آنچه نزد خردمندان و صالحانِ جامعه پسندیده است امر کند، و شیوة همین امر به عرفِ خردمندان را هم خردمندانه برگزیند، و از بی خردان و نادانان روی بگرداند تا هم میداندار نشوند و هم توان جامعه در هیاهوی ستیز با آنان تباه نگردد.******از حضرت صادق (ع) نقل شده است كه در قرآن، در مکارم اخلاق، آيه اى جامع تر از این نيست. و هم از قول ایشان می خوانیم که «عفو» در این آیه به معنای مغفرت و بخشش نیست بلکه به معنای معیار گرفتنِ حد متوسط استعداد مردم است. یعنی انتظار نداشتنِ از مردم بیش از توانشان و اکتفا کردن به حدی که از آنان برمی آید. «اخذ به چيزى» به معناى همراهی دائمی و فرو نگذاشتنِ آن است. پس، «عفو را بگیر» یعنی این شیوه مستدام و ملکه رفتار تو باشد. در خبرها آمده است که پس از این دستور پیامبر فرمود: مامور شدم انتظار خود را از مردم با اخلاق متوسط آنان وفق دهم.اما، معنای« عرف»، سنن و روشهاي پسندیده است یعنی که عقلاء يك جامعه را پسند افتد؛ در مقابل «منكر»،كه اعمال ناپسند و غير مرسومي است كه عقل اجتماعي آنها را رد مي كند. معنای «عرف»، «هر آنچه رواج یافته» نیست بلکه سیره و شیوه خردمندان و صالحان است. و مراد از جاهلان در این آیه، بی سوادن نیست بلکه نابخردان است. خرد مساوی سواد نیست. در فرهنگ قرآن و و روايات، معمولاً جهل در برابر عقل است، چنانكه در کتاب اصول کافی باب «العقل و الجهل» داريم. از این دستور قرآنی، چند نکته مهم استنباط می شود: خوب بودن کافی نیست، باید خوبی ها را ترویج هم کرد. دیگر آنکه خودِ شیوۀ این ترویج هم باید پسندیده باشد. «وأمر بالعرف» یعنی به نیکی امر کن و نیک امر کن. نکتۀ دیگر آنکه، عفو، یعنی نادیده انگاشتن کاستی های مردمان و انتظار بیش از توان از آنها نداشتن، نباید موجب شود که جاهلان میدان دار شوند. باید از آنان روی برتافت، آنان را از حوزۀ تاثیر در امور عمومی منزوی کرد بی آنکه توان جامعه را به درگیر شدن و در پیچیدن با جهلِ و جمودِ آنان فرسوده ساخت. بنابراین، هرکدام از این سه دستو راهبردی، پشتوانۀ کارکرد درست دو بخش دیگر است. لحن آیه در بر دارنده لزوم استواری و ایستادگی بر این هر سه است. در خبر آمده است که پس از فرود این آيه، پيامبر فرمود: خدايا، با خشم خويش چه بايد كرد؟ یعنی امت من چه کنند؟ و آیه آمد كه: وَاِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ و هرگاه شيطان برای نَزغ، یعنی افساد و يا تحريک به انحراف از این دستور، تو را وسوسه كرد، به خدا پناه ببر تا ترا نگاه دارد. ******همین بیان ساده و کوتاه، هم راهبردِ رفتار او با مردمان را معین می کند، هم حکمتِ توجه به خرد جمعی خردمندان در جامعه را روشن می کند، و هم کم بها ترین راه را برای گریز از گزند نابخردان و نادانان را نشان می دهد. راهبرد های سه گانه «اَخذ» و «اَمر» و «اِعراض». یعنی آنچه را می باید با استواری گرفت، ترویج کرد، یا از آن روی برتافت. صمیمانه معتقدم اگر مسلمانان، در این چهارده قرنی که پیامبر(ص) از میانشان رفته، همین یک رهنمودِ قرآنی را، راهبردِ رفتار اجتماعی خود قرار داده بودند، محبوب و متبوع خردمندانِ نیک خواهِ جهان می بودند. افسوس که این راهِ تمام را به تمامی درنیافتیم و سر مشق نگرفتیم. این کجا، و آنچه امروز در سرزمین ها و جوامع مسلمان می گذرد کجا!******پیامبر – که سلام بر او باد - روزه ی وصال که امساک شب را به روز وصل می کند بر امت حرام و برخود حلال کرد. مرد مسلمانی از او پرسید که چرا خود تواصُل می کنی و شب را بی خوردن و آشامیدن به سر می بری؟ و تو گفتی: و أَيكم مِثلي؟ إني أبيتُ عندَ ربي يُطعِمُني و يَسقيني. شب را با خدای خویش به سر می برم و او مرا می خوراند و می نوشاند، کدامتان مرا می مانید؟ بعضی از ما این را به کنایت گرفتیم و تاویل آوردیم ‏که او را به وحی خود می خورانید و می نوشانید و می پرورانید. و بعضی، همچون مولانا، گفتیم که سلّمنا، این هم بجای خود، اما چرا فقط تاویل؟ مگر ذوقِ بی تاویل ممتنع است؟ فهمِ عطایِ حق بی تاویل گواراتر است، «خويش را تاويل كن نه اخبار را»،هيچ بى‏تاويل اين را در پذيرتا در آيد در گلو چون شهد و شيرز آن كه تاويل است وا داد عطاچون كه بيند آن حقيقت را خطامولانا چه می گفت؟ نمی دانم. «چه دانم های بسیار است لیکن من نمی دانم»، « این قدر هست که بانگ جرسی می آید»، این قدر هست که «فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُم» داریم و «يُطعِمُني و يَسقيني» هم. والله اعلم،چو این تبدیل ها آمد نه هامون ماند و نه دریاندانم چون دگر چون شد که چون غرق است در بی چون******محمدا، تو پیش از مرگ، به اختیار، از ساحت این جهان بیرون تاخته بودی، و همین بود که با ما از رازِ «مرگِ پیش از مرگ» می گفتی،بهر اين گفت آن رسول خوش پيامرمز موتوا قبل موتوا يا كرام‏همچنان كه مرده‏ام من قبل موتز آن طرف آورده‏ام اين صيت و صوت‏پس قيامت شو قيامت را ببينديدن هر چيز را شرط است اينقيامت شدی تا قيامت را دیدی، گوئی گوشَت چنان به راهِ خبرِ دوست بود، که چون بیامد، از همه چیز جز او بی خبر شدی، گفتی کزین جهان به جهان دگر شدی، چون شبنم اوفتاده بُدی پیش آفتاب، مِهرَت به جان رسید و به عیوق برشدی، از این خاک برآمدی و سماوات گرفتی، صبح و شام نامت بر مناره ها به آسمان بلند است،بمیرید بمیرید در این عشق بمیریددر این عشق چو مردید همه روح پذیریدبمیرید بمیرید و زین مرگ مترسیدکز این خاک برآیید سماوات بگیریدیکی تیشه بگیرید پی حفره زندانچو زندان بشکستید همه شاه و امیریدو همین بود که در همین جهان حشر را می دیدی، بل قیامت در تو عیان بود.پس محمد صد قيامت بود نقدز انكه حل شد در فناى حل و عقدزاده‏ى ثانى است احمد در جهانصد قيامت بود او اندر عيان‏اما مردمان نمی دیدند و می پرسیدند که قیامت کی خواهد آمد. نمی دانستند که رو در روی محشر ایستاده و وقتِ حشر می پرسند،زو قيامت را همى‏پرسيده‏اند:اى قيامت تا قيامت راه چند؟با زبان حال مى‏گفتى بسى:كی ز محشر حشر را پرسد كسى*****محمدا، در نمی گیرد نیاز و ناز ما با حسن دوست. پایِ لنگان در صحرا در نمی گیرد، و پای دوان در دریا!جهت گوهر فایق به تک بحر حقایقچو به سر باید رفتن، چه کنم پای دوان را ؟«هر کسي ماهي در دريا گيرد، اين جوانمردان بر خشک گيرند و ديگران کشت بر خشک کنند، اين طايفه بر دريا کنند». اجتهاد در این وادی سرگردان است! مگر عنایتی در رسد. محمدا، مدام بر ما مبعوث بمان،اين چنين سيرى است مستثنى ز جنسكان فزود از اجتهاد جن و انس‏یک عنایت به ز صدگون اجتهادجهد را خوفست در ره صد فساداين چنين جذبى است نى هر جذب عامكه نهادش فضل احمد و السلام* سفیر در یونسکو. این مقاله، متن سخنرانی احمد جلالی در سال ۱۳۸۷ به مناسبت میلاد پیامبر(ص) است که توسط خود ایشان پیراسته و ویراسته شده است.







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 63]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن