واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: دوشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۵:۰۸
نادر مشایخی با پرفورمنس «آفتابه لگن هفدس» در دو اجرا توانست علاقهمندان به هنر را با تجربهای متفاوت روبهرو کند. به گزارش خبرنگار بخش هنرهای تجسمی ایسنا، نخستین اجرای این پرفورمنس با رونمایی از نتهای مشایخی، نقاشیهای هما ارکانی و نمایش ویدئوآرت افروز وزیرپور، 11 اردیبهشتماه در گالری «بوم» رقم خورد. همنشینی هنرهای مختلف در کنار یکدیگر و سوژههایی که برای این پرفورمنس در نظر گرفته شده بود باعث شد دیدن و شنیدن آن برای علاقهمندان با دشواری همراه شود. در این پرفورمنس 10 تابلو که نادر مشایخی به روش مشق خوشنویسی با رنگهای قرمز و سیاه روی زمینهی کرم رنگ آنها را نوشته شد برای نواختن به نمایش درآمد. نمایش نتهای موسیقی بهصورت تابلوهای خوشنویسی فضای گالری بوم را تغییر داد. استفاده نوازندگان از آفتابه و لگنهای مسی در کنار سازهایی مانند فلوت، ویولن، درامز و سنج برای خلق موسیقی، از نکات جالب توجه این پرفورمنس بود. عنوان «آفتابه لگن هفدس» به نظر میرسد که به نوعی روزمرگی اشاره دارد و ابزار انتخابشده برای خلق موسیقی و نقاشی نیز در همین راستا برگزیده شده است. ابزاری دم دستی که قرار است به کار آفرینش هنری بیاید. شاید بتوان این انتخاب را نفی اهمیت ابزار از سوی هنرمندان برای کار هنری تلقی کرد، یا شاید هنرمند بهعنوان خالق یک اثر میکوشد به مخاطب خود بگوید که او خالق است و توانایی خلق را به هر شکل ممکن، با ابزاری متفاوت و چشمانی بسته نیز دارد. مشایخی در دومین اجرای این پرفورمنس تأکید کرد که اگر 100 بار به یک موسیقی گوش دهیم بهطور حتم هر بار برداشتی نو خواهیم داشت و این روح معنای پرفورمنس «آفتابه لگن هفدس» است. پس از پایان اجرای دوم، جلسه پرسش و پاسخی برای حاضران برگزار شد. مشایخی اجرای دوم این پرفورمنس را بسیار کاملتر و متفاوتتر دانست و گفت: در این اجرا آنچه برایم اهمیت داشت این بود که نتوانم نقاش را پیشبینی کنم. نقاش نسبت به تمام صداهایی که میشنید بدون اینکه از قبل دربارهشان فکر کرده باشد واکنش نشان میداد. از سوی دیگر مخاطبان با توجه به وجود این صداها و کاری که نقاش انجام میداد دریافتهای مختلفی داشتند که این همان کنش اصلی پرفورمنس آفتابه لگن است. او افزود: هیچوقت نتوانستم ترجمهای از یک هنر را در هنر دیگر پیاده کنم و این غیرقابل لمس است، زیرا بسیاری از قوانین موجود در واقع یک قرارداد است نه واقعیت. بنابراین نمیتوان هنری را به هنر دیگر ترجمه کرد. نکتهای که در این اجرا وجود دارد تکرار است و تکرار. اگر 100 بار به یک موسیقی گوش دهیم به طور حتم هر بار برداشتی نو خواهیم داشت و این یعنی تکرار. کامبیز روشنروان - آهنگساز و مدیرعامل خانه موسیقی - از مهمانان ویژه جلسه پرسش و پاسخ پرفورمنس بود. او در سخنانی دربارهی این اجرا، گفت: موسیقیای که در این اجرا به کار گرفته شد، موسیقی گرافیکی نام دارد، نوعی موسیقی که به نیمه دوم قرن بیستم متعلق است. در این نوع موسیقی هر المانی یک مفهوم دارد. آهنگساز این مفهوم را برای نوازنده تعریف میکند و نوازندگان بهشکل دلخواه به اجرا میپردازند. به همین دلیل است که این اثر موسیقی در هر بار اجرا، شکل متفاوتی پیدا میکند. او ادامه داد: نقاشی هم دقیقا آزاد است و نقاش بهصورت بداهه به شنیدن صدای موسیقی و دریافتش، کار را دنبال میکند. ارتباط بین این نوع موسیقی با این نوع نقاشی کاملا درست است، چون هر دو کار، بداهه و گرافیکی است برای همین این سبک از آثار به آثار گرافیکی معروفاند و هیچوقت تکرار نمیشوند و هر بار، اجرا نو به نو میشود. انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]