واضح آرشیو وب فارسی:الف: رونمایی از «چارگوش» در نمایشگاه کتاب
«چارگوش» به نویسندگی داوود آجرلو برای اولین بار در بیست و هشتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران رونمایی شد.
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۲۹
به گزارش تسنیم، داوود آجرلو بعد از سالها تجربه نویسندگی داستان و شعر برای نخستین بار کتابی از نوشتههای خود را با عنوان «چارگوش» منتشر کرده است. نویسنده این کتاب معتقد است «چارگوش» بازتاب تمام تجربههای او تا امروز است.کتاب «چارگوش» داستانی دارد که گوشهای یک و دو و سه و چار میگویند و داستانهایی که در گوشهای مختلف میخوانیم. در گوش یک، ۹ داستان میخوانیم که هم در زبان و هم در روایت به عینیتِ ادبیات داستانی پایبندند. در گوش دو اما، ۱۳ داستان میخوانیم که در آنها زبان هنوز در ادبیت است ولی روایت به سطحی از انتزاع فروکاست شده است. در گوش سه، تعداد داستانهایی که میخوانیم ۳ تاست. ۳ داستان که هم در روایت و هم در زبان عاری از ادبیتاند. در گوش چار، داستانی نمیخوانیم. گوش چار سفید است. آجرلو درباره «چارگوش» میگوید: چارگوش تعدادی شبهداستان است که سرگرم هم میکند، چارگوش را سهبار بیشتر نمیشود خواند، بار دوم که میخوانی شباهتی به چارگوش اول ندارد، و بار سوم دومی نیست، و بارِ چارمی در کار نیست.وی درباره این کتاب میافزاید: «چارگوش داستانِ فرآیندِ انتزاع در داستان است. زبان و زمان زاینده بسیار چیزها و گویی بستر پدیداریِ امر هنری نیز هستند. ادبیات یعنی شعر و داستان و غیره هم بهعنوان قسمی از هنر زاییدههای زبان و زماناند. و زبان و زمان اموری انتزاعیاند. چارگوش گمان میکند به تلافیِ تاریخ ادبیات که از انتزاعِ محض به عینیت واقع میل کرده، تلاشی است معکوس برای رسیدن به انتزاع، چارگوش، چارگوش نیست.در متن پشت جلد کتاب «چارگوش» آمده است: «فکر کن اُفقی گیر کنی وسطِ یک راه باریک و گوشتی که هی گشاد و تنگ هم میشود. دریچهای آن بالاست. باز و بسته میشود گاهبهگاه و باز شدن روشن میکند همهجا را. چیزی نمیفهمی از صدای بیرون. اهمیتی هم ندارد. مهم این است که آنبیرون، صدا هست. پس بیرون هست: کاش میرسیدم به دریچه و میپریدم بیرون. فکر کن سالهاست دریچه بیرون که باز میشود، گوشتوخونهایی دوروبرت هست که میبینی و میترسی. تارهایی که میلرزند و تو هم میلرزی: ترسولرز دارم، با هم. فکر کن عادت میکنی به ترسولرز و با صدای بیرون بازی میکنی. هر صدایی را نشانه حرفی میکنی. اینصدا یعنی این و آنصدا یعنی آن. کمکم بهگمانت حرف بیرون را میفهمی. بعد هم با فشار به دیوارهی گوشتیِ این راهِ باریک، اشارههایی میکنی که گمانت بیرون میبیند و میفهمد حرفهای تو را. حرف میزنید با هم: بهمن شک داری؟: نه: پس چرا نمیآیی؟: گیر کردهام اینجا بین گوشتوخونها: مثل اُستخوان؟: مثل اُستخوانِ لای زخم: اما تو اُستخوان نیستی و آنجا زخم نیست: پس من اُستخوان نیستم و اینجا زخم نیست: ... فکر کن.»«چارگوش» در ۸۸ صفحه و در تیراژ ۱۱۰۰ نسخه توسط نشر افراز به چاپ رسیده است و برای اولین بار در بیست و هشتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران رونمایی میشود، علاقهمندان میتوانند جهت تهیه کتاب به غرفه این انتشارات در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران مراجعه فرمایند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 73]