محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831386404
- طلاق عاطفی؛ عشق وارونه
واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: طلاق عاطفی؛ عشق وارونه تهران- ایرنا- روزنامه آرمان در صفحه گزارش اجتماعی نوشت: تقریبا همه ازدواج ها با عشق و علاقه صورت می گیرد در حالی که در اغلب طلاق ها اگر بیزاری و نفرتی وجود نداشته باشد باز هم نمی توان رد پایی از آن عشق و علاقه روزهای اول پیدا کرد.
در این گزارش که روز پنجشنبه هفدهم اردیبهشت 1394 خورشیدی،با قلم صباالسادات حسینی منتشر شده، می خوانیم: طلاق عاطفی یعنی وضعیتی که در زندگی مشترک عشق مرده است اما زوج ها به دلایل مختلف اعم از حفظ آبرو یا آرامش فرزندان کنار هم و زیر یک سقف زندگی می کنند بی آنکه احساسی به هم داشته باشند. حدود 400 زوج تهرانی به این سوال که آیا درگیر طلاق عاطفی بوده یا هستند پاسخ دادند و دلایل آن را عنوان کردند.
مرد: روی کاناپه مهربانم در آرامش کامل خوابیده ام که صدای زنگ آیفون تمرکزم را به هم می زند. نگاهی به مانیتور آیفون می اندازم، زنم است!... یک ماهی می شود که به مسافرت رفته اما چقدر زود یک ماه تمام شد! مثل همیشه آسانسور لعنتی خراب است و مجبورم چمدان های سنگینش را از پله ها بالا بیاورم. با او احوالپرسی می کنم. بوی عرق و دود گازوئیل می دهد... وقتی سرگرم کار شد، خانه را وارسی می کنم تا چیزی این گوشه کنارها پیدا نکند. وقتی آمد، روی کاناپه ام نشست. هزار باربه او گفته ام ! کاناپه مثل مسواک، یک وسیله شخصی است. می پرسم برایم چه سوغاتی آورده... مثل شعبده بازها از داخل چمدان ها خرت و پرت های رنگی درمی آورد و نشانم می دهد. به گمانم برای من خریده. وانمود می کنم که خیلی ذوق زده شده ام.
از مشکلات مالی تا خیانت
جلوی در یکی از بزرگ ترین پارک های پایتخت در روز تعطیل تعداد زیادی مرد جوان را می بینم که کودکانشان را به پارک آورده اند. وقتی از آنها می پرسم طلاق عاطفی را تا به حال تجربه کرده اند یا نه یکی از آنها می گوید: از همسرم جدا شدم و قبل از اینکه جدایی واقعی اتفاق بیفتد سال ها با هم قهر بودیم. درباره دلیل این سردی می گوید: مشکلات مالی داشتم و همسرم توقعات زیادی داشت. حالا راحتم و فقط بار خودم را می کشم. مرد دیگر که پسرش را سوار تاب می کند، می گوید: 10 سال است ازدواج کرده ام اما زندگی مسالمت آمیز به شکلی که هیچ تنوع و جذابیتی در آن نباشد را تازه یک سال است تجربه می کنم. من دیگر مثل سابق حوصله سر و کله زدن با همسرم را ندارم ولی او حاضر نیست این را بپذیرد و همیشه با هم بحث داریم. وقتی علت را از او می پرسم به فکر فرو می رود و می گوید چون شما را نمی شناسم و می دانم شما هم من و همسرم را نمی شناسید می گویم: ظاهرش را اصلا دوست ندارم. اوایل هم نداشتم اما تحمل می کردم اما مدتی است دیگر تحملش را ندارم! چند نفری از پاسخ دادن طفره می روند اما یک مرد سالخورده که موضوع سوالم را می شنود می گوید: زندگی اگر با عشق واقعی شروع شود هیچ وقت به نفرت نمی انجامد. من و همسرم پنجاه سال با هم زندگی کردیم و هر روز بیشتر عاشق هم شدیم با اینکه ظاهرا مشکلات زیادی داشتیم. یک دختر و پسر جوان که در پارک کنار هم نشسته اند می گویند: هر زندگی بالاخره به تکرار می رسد و هیچ کس نمی تواند منکر شود. رابطه ای که بعد از بیست سال با یک آدم دارد و هر روز او را می بیند برایت تکراری است اما این به این معنی نیست که دیگر باید فاتحه عشق را در زندگی مشترک بخوانند و فقط کنار هم زندگی کنند. بعضی وقت ها عشق تبدیل به حمایت می شود.
واقعا حیف من!
زن: چقدر زود تمام شد... دوباره مجبورم برگردم... مجبورم خودم را ذوق زده نشان بدهم. وقتی مثل بچه ها حرص کاناپه بدترکیبش را می خورد، قیافه اش حسابی دیدنی است. دلم برایش می سوزد و می روم تا سوغاتش را نشانش دهم... نگاه کن! کدام کسی است که وقتی ببیند بعد از یک ماه برایش یک جفت جوراب پشمی سوغات آورده اند اینقدر ذوق کند؟! واقعاً حیف من.
بچه هایم انگ فرزند طلاق نخورند
وارد یک سالن آرایش زنانه می شوم. زنان متاهل زیادی اینجا هستند که می توانند تجربه طلاق عاطفی خودشان را بازگو کنند. یکی از آنها که صاحب سالن است می گوید: سال هاست با شوهرم در یک خانه زندگی می کنم اما فقط با هم سلام و خداحافظی می کنیم و حرف های ضروری می زنیم بی آنکه هیچ احساسی بین ما باشد. درباره علت این جدایی عاطفی می گوید: پنج سال پیش شوهرم برای نخستین بار به من خیانت کرد و من مچ او را گرفتم. بعد از این اتفاق دیگر نتوانستم او را دوست داشته باشم واو هم روزبه روز بدتر شد تا جایی که علنا رابطه دارد و تلاشی برای مخفی کردن این قضیه نمی کند. همکارانش که گویا همه داستان زندگی اش را می دانند در تایید حرف های او وارد بحث می شوند و یکی از آنها می گوید: خیانت از همه چیز بدتر است. من تا زمانی که شوهرم خیانت نکرده بود با همه چیزش حتی دست بزن و بی پولی او ساختم ولی وقتی فهمیدم سرش جای دیگری گرم است بی خیال همه چیز شدم و جالب بود که عشقم ناگهان تبدیل به نفرت شد. اگر طلاق نگرفته ام برای این است که به بچه هایم انگ فرزند طلاق نخورد. یکی دیگر از زنانی که در آرایشگاه کار می کند، می گوید: شوهر من هم سال هاست به من خرجی نمی دهد و این باعث شده همیشه با هم دعوا کنیم یا قهر باشیم. بچه ها اوایل ناراحت بودند اما حالا که بزرگ تر شده اند دنبال زندگی خودشان رفته اند و دیگر کاری با ما ندارند.
طلاق، عاطفی و غیرعاطفی ندارد!
جلوی در دادگاه خانواده ایستاده ام. اینجا افرادی رفت وآمد می کنند که طلاقشان دیگر عاطفی و صوری نیست بلکه رسمی و واقعی است. مردی که با عجله با تلفنش حرف می زند و از پله های دادگاه بالا می رود، می گوید: طلاق عاطفی و غیرعاطفی ندارد. وقتی در یک رابطه یکی از دو طرف به هر دلیلی مایل به ادامه نباشد این رابطه خود به خود از بین می رود. زن جوانی که با چند زن سالخورده مشاجره می کند و حرف های زشتی بین شان رد و بدل می شود درباره طلاق عاطفی می گوید: کمتر زندگی در این دوره زمانه پیدا می شود که زن و مرد در آن تا آخر خط پای هم بایستند و مثل روزهای اول عاشق هم باشند. من برای اینکه با شوهرم ازدواج کنم سال ها با خانواده خودم و خانواده همسرم (به آن دو زنی که تا لحظاتی پیش با آنها مشاجره می کرده اشاره می کند) دعوا داشتیم تا بالاخره راضی شدند و ما ازدواج کردیم. اما بعد از ازدواج با فاصله کمی فهمیدم همسرم معتاد است و بعد از آن بیکار شد. دیگر هر روز دعوا داشتیم تا اینکه راضی شد طلاقم بدهد و حالا خانواده اش مرا متهم به خیانت کرده اند. یک زن جوان که شاهد این صحبت ها و ناسزاهایی که مادرشوهر این زن به او می گفته بوده، می گوید: اول رابطه همه نجیب، خوش قیافه، باکلاس و باشخصیت اند اما وقتی همان دو تا آدم کارشان به طلاق می کشد تهمت همه چیز را به هم می زنند تا خودشان را بی تقصیر نشان دهند. کاش یاد می گرفتیم منطقی با طلاق برخورد کنیم.
مشکلات مالی و خیانت، مهم ترین دلیل طلاق عاطفی
فصل مشترک همه افرادی که می گویند طلاق عاطفی را درک کرده و با آن درگیر بوده اند مردن عشق است. عشقی که روزگاری با دستان خودشان آن را کاشته اند و هر روز به آن آب داده اند در اثر یک اشتباه یا سوءتفاهم به نفرتی عمیق تبدیل شده است مثل زخمی عمیق که روز به روز بدتر می شود تا بالاخره سر باز می کند. از 440 نفری که با آنها مصاحبه کردم، 236 نفر عنوان می کردند طلاق عاطفی را درک کرده اند و از این تعداد، 124 نفر به دلیل مشکلات مالی، 75 نفر خیانت و بقیه دلایلی مانند اعتیاد و دخالت خانواده ها را دلیل طلاق غیررسمی و زندگی مسالمت آمیز بدون عشق می دانستند و همه این 236نفرعنوان می کردند به دو دلیل حفظ آبرو نزد دیگران یا به خاطر فرزندانشان با هم زندگی می کنند. یک روانشناس درباره پدیده طلاق عاطفی به «آرمان» می گوید: در حالی که مشکلات مالی و خیانت می تواند عامل طلاق احساسی و عاطفی بین زوجین باشد؛ این موضوع تا حدی ریشه در این دارد که ما در ابراز هیجانات و احساسات خود ضعیف عمل می کنیم. فرید براتی سده ادامه می دهد: اگر عاطفه به صورت کلامی و غیرکلامی بین والدین با هم و با فرزندان بروز نیابد خاموشی پاسخ ها از طرف مقابل ایجاد می شود. این یک فرآیند است و یک دفعه ایجاد نمی شود؛ در مرحله اول گسست عاطفی ایجاد می شود و بعد عمیق تر شده و بی احساسی والدین یا حتی بیگانگی والدین ایجاد می شود که یک سندروم مرضی است. این روانشناس درتوضیح بیگانگی والدین می گوید: یکی از والدین با فرزند یا فرزندان بر ضد همسر ائتلاف تشکیل می دهند که این کار اثری بد و مخرب بر سلامت روانی نوجوانان دارد و آن شرایطی است که پدر و مادر به بیگانگی از هم رسیده اند. براتی در ادامه اصطلاح «تله های اجتماعی» را مطرح می کند و می گوید: دام های اجتماعی خود را در آسیب های اجتماعی نشان می دهند. تله یا دام اجتماعی وضعیتی است که در آن فرد فقط به خودش و نیازهایش اهمیت می دهد و خانواده و اجتماع برایش اهمیتی ندارد. طلاق عاطفی نوعی دام اجتماعی است که باعث می شود افراد نارسیست و خودشیفته شوند و به هم بی اعتنایی کنند.
*منبع:روزنامه آرمان
**پژوهش**9348**9131
17/02/1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 132]
-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها