تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 12 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):زكاتِ رفاه، نيكى با همسايگان و صله رحم است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803820031




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

وقتی معلم، برای دانش آموزان نابینایش از گل ها میگوید /خانم معلم، میشه بگین گل مریم چه رنگیه؟ /گل نرگس به رنگ صبح بهار


واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: وقتی معلم، برای دانش آموزان نابینایش از گل ها میگوید /خانم معلم، میشه بگین گل مریم چه رنگیه؟ /گل نرگس به رنگ صبح بهار
همهمه‌ای در کلاس پیچید و از هر طرف زمزمه‌هایی برخاست و دختران شوق‌زده به فریاد آمدند: - اوه... گل‌ها چه حرف‌های قشنگی هستند... چه شکوهی دارند...
به گزارش نامه نیوز محمد بلوری، روزنامه نگار پیشکسوت کشورمان در روزنامه ایران نوشت:


در آموزشگاه شبانه‌روزی نابینایان، جمعی از دختران نوجوان توی کارگاه دور میز درازی نشسته بودند و کار روزانه‌شان را انجام می‌دادند. مقابل هر دختر نابینا کپه‌ای از لنگه‌های قیچی مخصوص گل‌چپنی ریخته بود و آنها با دست کشیدن روی میز لنگه‌های نر و ماده قیچی‌ها را جفت‌جفت می‌یافتند و آنگاه هر جفت را زیر دستگاه پرس قرار می‌دادند و پرچ‌شان می‌کردند. این کار روزانه‌شان بود که در مقابل دستمزدی اندک انجام می‌دادند. بعد از کار هم عصازنان روانه کلاس درس می‌شدند و به انتظار معلم‌شان می‌نشستند.آن روز بهاری، خانم معلم با یک شاخه گل مریم وارد کلاس شد و با عطر گل که در فضای کلاس آکنده می‌شد، رؤیاهایی تلخ یا شیرین در چشم‌های بی‌فروغ دختران سایه انداخت و یکصدا گفتند: سلام خانم معلم.


دختری از آخرین ردیف پرسید: این عطر گل مریم نیست خانم معلم؟ و در چشم‌های نابینایش پرسشی همچون بال‌های پروانه‌ای پرپر زد.


- درسته دخترم، یک شاخه گل مریم در دست من است.
از میان جمع دختری پرسید:
- خانم معلم، گل‌ها چه رنگی هستند؟ هیچ‌کس از رنگ گل‌ها چیزی به ما نگفته.
معلم با سرگشتگی به فکر ماند. نمی‌دانست چه بگوید و رنگ گل‌ها را چگونه توصیف کند. پرسید:
- از شما دخترها کسی هست رنگ گل‌ها را دیده باشد؟


سکوت سنگین و غمناکی روی کلاس آوار شد. همه دختران با چهره‌های غمگین، خاموش مانده بودند و سایه گنگ و اندوهناکی بر چشم‌های بی‌فروغ‌شان می‌نشست.


دختری با اشتیاق سوزانی در نگاه کبود و مرده چشم‌هایش و با هیجان سوزانی گفت:
- شما توصیف کنید خانم، معلم. ما گل‌ها را نام می‌بریم و شما از رنگ‌هایشان بگویید.
و دختری از سوی دیگر کلاس بلند شد و پرسید:


- گل بنفشه؟ از رنگ بنفشه‌های بیشه‌زار که از زیر برگ‌های خشکیده سرک می‌کشند، بگویید خانم معلم.


اشک در چشم‌های معلم جوشید، لبخند محزونی بر لب‌های لرزانش نشست و با اشک و لبخند جواب داد:
- بنفشه‌های بیشه‌زار؟ به رنگ معصومیت.
دختر دیگری پرسید: گل مریم؟
معلم جواب داد: به رنگ صفای عشق!
و دیگری پرسید: گل یخ؟ چه رنگی است خانم معلم؟
- گل یخ! به رنگ تنهایی.
-و گل سرخ؟
- به رنگ عشق.
گل شقایق به چه رنگی است؟
- به رنگ فریاد.
-گل زرد؟
- به رنگ یک آه...
-گل نرگس؟
- به رنگ صبح بهار.
گل اطلسی؟
- به رنگ سلام.
و آخرین نفر پرسید: گل یاس؟
و معلم جواب داد: به صفای جانماز مادربزرگ.
... همهمه‌ای در کلاس پیچید و از هر طرف زمزمه‌هایی برخاست و دختران شوق‌زده به فریاد آمدند:
- اوه... گل‌ها چه حرف‌های قشنگی هستند... چه شکوهی دارند...
از روز بعد کارگاه تعطیل شده بود، چون دختران حاضر نمی‌شدند قیچی‌های مخصوص گل چینی را پرچ کنند. 






۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۰۷:۴۸





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نامه نیوز]
[مشاهده در: www.namehnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 108]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن