تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 2 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هرگز زمين باقى نمى ماند مگر آن كه در آن دانشمندى وجود دارد كه حق را از باطل مى شن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1832230013




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

به مناسبت میلاد نورچشم امام رضا(ع) ماجرای بخشش پیراهن امام رضا(ع) توسط جواد الائمه(ع)


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: به مناسبت میلاد نورچشم امام رضا(ع)
ماجرای بخشش پیراهن امام رضا(ع) توسط جواد الائمه(ع)
محمّد بن فضیل صیرفى مى‌گوید: امام جواد(ع) نامه‌اى به من نوشت و فرمود: اسلحه رسول خدا(ص) نزد من است و آن در میان ما به منزله تابوت در میان بنى اسرائیل است، به هر کجا برویم آن را با خود مى‌بریم و این نزد هر امامى موجود است.

خبرگزاری فارس: ماجرای بخشش پیراهن امام رضا(ع) توسط جواد الائمه(ع)



به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، دهم رجب سال 195 هجری است و مدینه غرق در جشن و سرور از ولادت مولودی است که با برکت‌تر از او در اسلام به دنیا نیامده است، زیرا که عمر امام رضا(ع) به چهل و هفت سال رسیده بود و هنوز امام نهم متولد نشده بود، مسأله جانشینی امام رضا(ع) اصحاب و شیعیان حضرت(ع) را متأثر کرده بود، این اندوه زمانی به فزونی رفت که فرقه واقفیه که بنا به دلایل مادی و تصرف سهم امام  و عدم بازگرداندن آن به امام رضا(ع)، قائل به غیبت امام کاظم(ع) شده بودند و در تبلیغات خویش عدم داشتن فرزند پسر از سوی امام رضا(ع) را دلیل بر ادعای موهم خود می‌دانستند تا جایی که یکی از همین افراد در نامه‌ای خطاب به حضرت نوشت: چگونه امام هستی در حالی که فرزندی نداری !ثامن الحجج(ع) در پاسخ فرمودند: تو از کجا می‌دانی که فرزندی ندارم، به خدا سوگند روزها و شب‌ها سپری نمی‌شود مگر اینکه خداوند فرزند پسری را به من عنایت فرماید که حق و باطل را از هم جدا سازد.(1) در این رابطه على بن اسباط مى‌گوید: وقتى امام جواد(ع) بیرون آمد، من به قیافه و قد و قامت آن حضرت نگاه مى‌کردم تا وقتى که به مصر رسیدم، بتوانم او را توصیف کنم و هنگامى که حضرت نشست، فرمود: اى على! خداوند کما اینکه درباره نبوت، احتجاج و استدلال کرده، در مورد امامت نیز چنین کرده است. خداوند مى‌فرماید: «وَ آتَیْنٰاهُ اَلْحُکْمَ صَبِیًّا» و همچنین مى‌فرماید: «وَ لَمّٰا بَلَغَ أَشُدَّهُ» وَ «بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً» پس فرقى نمى‌کند ممکن است که خداوند به یکى در کودکى حکمت عطا کند و به دیگرى در چهل سالگى. ابن اسباط و عبّاد مى‌گویند: در منا خدمت امام رضا(ع) بودیم که امام جواد را-در حالى که خردسال بود- آوردند، عرض کردیم: این همان مولود مبارک است؟ فرمود: آرى! همان مولود مبارک است که در اسلام با برکت‌تر از او زاده نشده است.(2) در ادامه به برخی از کرامات جواد الائمه(ع) به مناسبت این روز فرخنده اشاره می‌شود: *اداى قرض‌هاى امام رضا(ع) 6-مطرفى مى‌گوید: هنگامى که امام رضا(ع) از دنیا رفت، چهار هزار درهم به من مقروض بود، با خودم گفتم: دیگر پول‌ها از کفم رفت! ابو جعفر(ع) به من سفارش داد که فردا پیش او بروم و با خود ترازو هم ببرم، پس خدمت آن جناب رسیدم، فرمود: ابوالحسن(ع) از دنیا رفت و چهار هزار درهم به تو بدهکار بود. پس حضرت جانمازى را که بر روى آن بود، بلند کرد و از زیر آن دینارهایى بیرون آورد و به من داد. دیدم به اندازه همان چهار هزار درهم است که به من بدهکار بود.(3) *طلای 16 مثقالی که جوادالائمه(ع) به نیازمند داد اسماعیل بن عباس هاشمى مى‌گوید: روز عیدى بود که خدمت امام جواد(ع) رسیدم و نزد آن حضرت درباره تنگى زندگى و معاش نالیدم، حضرت سجاده‌اش را بلند کرد و از خاک، تکه طلایى بیرون آورد و به من داد. آن را به بازار بردم به اندازه شانزده مثقال طلا بود.(4) *بخشش پیراهن امام رضا(ع) ١٢-حسن بن على وشّاء مى‌گوید: در قریه‌اى نزدیک مدینه به نام «صریا» با امام جواد(ع) در اتاقى نشسته بودیم که حضرت برخاست و به من فرمود: از جایت حرکت نکن. با خود گفتم: مى‌خواستم پیراهنى از لباس‌هاى امام رضا(ع) را از او بگیرم ولى موفق نشدم، اما وقتى که امام جواد(ع) برگشت از او آن را در خواست مى‌کنم. قبل از اینکه من طلبم را عرضه بدارم و امام برگردد. پیراهن را توسط شخصى برایم فرستاد و قاصد گفت؛ امام فرمود: این یکى از لباس‌هاى امام رضاست که در آن نماز مى‌گزارده است.(5) *سلاح رسول خدا(ص) محمّد بن فضیل صیرفى مى‌گوید: امام جواد(ع) نامه‌اى به من نوشت و در آن از من چیزهایى خواست و در آخر آن نامه مرقوم فرموده بود: «اسلحه رسول خدا(ص) نزد من است و آن در میان ما به منزله تابوت در میان بنى اسرائیل است، به هر کجا برویم آن را با خود مى‌بریم و این نزد هر امامى موجود است». من باز در مکه بودم و چیزهایى به فکرم رسید که جز خدا کسى از آن خبر نداشت. وقتى که به مدینه رفتم و به خدمت امام جواد(ع) رسیدم. حضرت نگاهى به من کرد و فرمود: از آن فکرها استغفار کن و دیگر به سوى آن‌ها مراجعت نکن. بکر بن صالح مى‌گوید: از محمد پرسیدم: آن فکرها چه بودند؟ گفت: به کسى نمى‌گویم. *دردی که سبب خیر است محمّد بن فضیل مى‌گوید: در یکى از پاهایم زخمى به وجود آمد و قبل از اینکه این زخم بیرون بیاید با آن حضرت خداحافظى کردم و آخرین سخنى که به من گفت، این بود که فرمود: به زودى به تو درد و ناراحتى مى‌رسد، در مقابل آن صبر کن و هر کدام از شیعیان ما از درد بنالد و صبر کند، خداوند اجر هزار شهید را براى او مى‌نویسد. وقتى که به «بطن مرّ» رسیدم از پایم دملى در آمد. چند ماه مرا عذاب مى‌داد و مى‌نالیدم، در سال دوم، حج به جا آوردم و خدمت آن حضرت رسیدم و گفتم: فدایت شوم! براى این پایم دعایى بفرما، چون خبر داده بودى که این ناراحتى به من خواهد رسید. فرمود: دیگر از این خوفى نیست. آن پاى سالمت را بیاور. پاى مرا دراز کرد و براى آن، تعویذ خواند، وقتى که از نزد ایشان برخاستم، از همان پایم دملى در آمد، پس به خودم برگشتم و فهمیدم که براى این دمل، تعویذ خوانده است و خداوند بعداً به من عافیت داد.(6)   *پی‌نوشت‌ها: 1- اصول کافی ج 1، ص320، مدینه المعاجز ج 7،ص 274، اثبات الهداه ج3، ص 247 – 342. 2- ارشاد مفید، ص ٣٢٧. 3- کافى:١/4٩٧، حدیث ١١. 4- بحار:5٠/4٩، حدیث ٢6. 5- بحار:5٠/5٢، حدیث ٢5. 6-بحار:5٠/5٣، حدیث ٢٧. انتهای پیام/

94/02/09 - 10:14





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 53]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن