تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 14 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):اگـر بنـده‏اى... در ابتداى وضويش، بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم بگويد همه اعضايش از ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820766502




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

-ماشین پولشویی هفت کیلویی مدل مه‌آفرید


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:

روزنامه خندان ماشین پولشویی هفت کیلویی مدل مه‌آفرید طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند می‌زنند و آنها که روزنامه می‌خوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند. حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
 

سیاست روز : ماشین پولشویی هفت کیلویی مدل مه آفرید برادرمحسن رضایی: در انتخابات شرکت نمی کنم.
اظهارنظر فوق را در کدام یک از راستاهای زیر ارزیابی می کنید؟
الف) در راستای اخبار علمی - تخیلی
ب) در راستای اخبار سیاسی - تخیلی
ج) در راستای اخبار تکلیفی - تخیلی
د) در راستای اخبار کاملا تخیلی نقطه چین زیر را پر کنید.
یک عضو شورای شهر: مشکلی برای ... تهرانی ها نخواهیم داشت.
الف) تامین رفاه و امنیت
ب) وضعیت تنفسی
ج) امکان حمل و نقل درون شهری
د) دفن مردگان به اعتقاد من باید از هر اهرمی برای مسدود کردن مسیرهای انتقال پول های غیرشفاف به حساب کاندیداها استفاده کرد.
شما کدام یک از اهرم های زیر را پیشنهاد می کنید؟
الف) ماشین پولشویی سه کیلویی مدل خاور
ب) ماشین پولشویی پنج کیلویی مدل بابک
ج) ماشین پولشویی هفت کیلویی مدل مه آفرید
د) ماشین پولشویی دوازده کیلویی مدل رحیم شرق : کلم و کلمه دیروز صحبت آنلاین بودن، به روزبودن و کارآمدبودن و قابل اطمینان بودن سایت بهشت زهرا بود، دوستان گفتند برووو شوخی می کنی. برای همین داستان عجیبی دیروز در تحریریه اتفاق افتاد که بهتر است برای تان تمام وکمال تعریفش کنم تا ببینید چی بود و چی شد: دیروز اسم سعید برآبادی را سرچ کردم دیدم شش تا سعید برآبادی توی سایت بهشت زهرا ثبت شده و ثبت سایت بهشت زهرا با سند برابر است.
برای همین به سعید گفتم سعید داداش تو مُردی دیگه، پاشو برو نیاز نیست این گزارش رو تموم کنی. سعید زل زد توی چشمام و گفت مطمئنی؟ گفتم ایناهاش. بیا سرچ کن. سرچ کرد و دید تا حالا شش بار توی شش تا تاریخ در شش جای مختلف درازش کرده اند و قرین رحمت شده. سعید گفت کاملا درست و من حتما شش بار از دست رفتم. گفتم تو چندتا جون داری داداش؟ گفت من جون دارم؟ دماغم رو بگیرند جونم در رفته. بعد گفت خودت چی؟ اسم من را سرچ کرد و دید خبری نیست. ولی من تعجب کردم و گفتم عجیبه سعید. تو مُردی و اسمت شش بار توی سایت بهشت زهراست ولی هنوز زنده ای. من مردم ولی اسمم توی سایت نیست.
سعید گفت تو زنده ای رفیق. گفتم من مُردم داداش. گفت تو زنده ای زنده. عصبانی شدم و گفتم: یه چیزی میگی ها. به این کاری که من می کنم میگن زندگی، که به من بگن زنده؟ سعید گفت خودت رو بزن به مردن ببینم اسمت اینجا ثبت میشه یا نه. من خودم را کشتم که اسمم را سایت بهشت زهرا ثبت کند که نکرد. سعید گفت پاشو رفیق پا شو. حتما تو آدم نیستی که زنده و مرده ات به حساب نمیاد. گفتم اگه آدم نیستم پس چی ام؟ گفت هوووم به نظرم کلمی که از هر نظر بی ضرری. قبول کردم کلمم. تا قبول کردم کلم هستم، کردندم توی شیشه و ترشی م انداختند. گفت حیفی، شما جزء سرمایه های مملکتی، نباید بگذاریم فرار مغزها کنی باید ترشی ت بندازیم. سعید برآبادی هم که متأثر از فضا شده بود، آخر گزارشش یک شعر نوشت و عنوانش را گذاشت ارتباط کلم و کلمه و تقدیمش کرد به روح کلمی من که مرگ را به آن راهی نبود. پایان. کیهان : قرمز و آبی گفت: سایت «طوفان قاطعیت» که سایت رسمی رژیم آل سعود برای انتشار اخبار جنگ یمن است، از موضع بسیار تند وزیر دفاع عربستان علیه رهبران مصر و پاکستان خبر داده است.
گفتم: که چی؟ چرا؟
گفت: وزیر دفاع عربستان گفته است دست گدایی رهبران مصر و پاکستان همیشه به سوی عربستان دراز بوده است ولی در حمله به یمن پشت ما را خالی کردند!
گفتم: خب! نمی خواستند همراه آل سعود، پوزه شان به خاک مالیده شود.
گفت: وزیر دفاع آل سعود گفته است؛ مصر و پاکستان به ما قول همراهی در جنگ علیه یمن را داده بودند ولی حالا راه حل دیپلماتیک را پیشنهاد می کنند.
گفتم: عصبانیت او قابل درک است. می گویند گماشته یکی از خان ها روکش قرمز و آبی در شیر دستشویی را جابه جا کرده بود و خان که بدجوری از آب داغ آسیب دیده بود با عصبانیت او را دنبال کرد، یکی پرسید، حالا ولش کن! مگه چه اتفاقی افتاده که اینقدر عصبانی شده ای؟ و خان که خجالت می کشید به اصل ماجرا اشاره کند، با عصبانیت جواب داد؛ آخه شما چه می دونید که کجای آدم می سوزه!


 


دوشنبه 7 اردیبهشت 1394 ساعت 09:53





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سیاسی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن