واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: تمهيدات دولت براي جلوگيري از ارزاني مرغ
نویسنده : اولاد آدم
اولاد آدم به شما بشارت بدهد كه بلايي كه سر گوجهفرنگي آمد، با تدبير دولت سر مرغ نميآيد! ميگوييد كدام بلا؟ به شما ميگويم: ارزاني!
بله ارزاني بد بلايي است. مثلاً فكرش را بكنيد كه مرغ ارزان بشود. آن وقت مردم ميروند مرغ ميخرند. بعد روغن، بعد قابلمه. بعد اجاق گاز و بعد هم دور همي آشپزي ميكنند و بدتر آنكه، سر با شام زمين ميگذارند. شكمشان سير ميشود و قار و قور نميكند. ميبينيد؟ ارزاني يك عدد مرغ نفله، چقدر مكافات دارد. فرداست كه مردم به جاي يك مرغ، دو مرغ بخورند و زندگي تك مرغي به دو مرغي ارتقا پيدا كند. كلي جامعهشناس و روانشناس بايد بيايند و پروژه كلان تحقيقاتي بتراشند و بودجه مصوب كنند كه جلو اين آسيب اجتماعي را بگيرند. بعد سمينار و ناهار و سفر خارج و هتل و...
حالا دورتر نرويم و به همين گراني مرغ بچسبيم. اگر خداي نكرده ارزان شود و برگردد به قيمت يكي دو ماه پيش، آن وقت اقتصاد مملكت به هم ميخورد. مگر گوجه فرنگي نشد 10 هزار تومان و ما نتوانستيم املت بخوريم. مگر بعدش كه شد كيلويي 300 تومان، باز هم ما توانستيم املت بخوريم. چه كلاه به سر. چه سر بيكلاه! اين يعني اقتصاد بيحساب و كتاب. هيچوقت يك جوري نميشود كه بدانيم چه جوري ميشود!
سرتان را درد نياورم. لابد ميخواهيد براي ادعاهايم شاهد بياورم. عارضم به حضورتان، چيزي كه زياد است شاهد است. اين روزها در هر آستيني، يكي دو تا شاهد سر و كلهاش پيدا ميشود. مثلاً براي همين كه مرغ ارزان نشود، يك تمهيداتي انديشيدهاند كه نگو و نپرس! محمود حجتي وزير جهاد كشاورزي گفته است براي جلوگيري از كاهش زيان توليدكنندگان مرغ، روزانه بين 700 تا هزار تن مرغ مازاد توليد داخل توسط شركت پشتيباني امور دام خريداري و ذخيرهسازي ميشود. در شرايطي كه توليد مرغ بيش از نياز بازار است، مرغ مازاد از بازار جمعآوري ميشود تا قيمت آن بيش از حد كاهش نيابد.
تازه اين مرغش است. شما حساب كنيد كه يك وقت مردم فكر كنند تخممرغ ارزان شده و بخواهند بروند هفتهاي يكبار نيمرو بخورند. براي همين هم باز يك تصميماتي اتخاذ شده كه يك لقمه خوش از گلوي كسي پايين نرود. بله مديركل دفتر طيور وزارت جهاد كشاورزي هم از خريد و ذخيرهسازي تخم مرغ پاستوريزه تا سقف 10 هزار تن خبرداده است. با اين حساب كه همه چيز دارد ميرود به انبار، ديگر حكايت، حكايت خر بياور و باقالي بار كن ميشود. تا باشد كه چيزي ارزان نشود. ميگوييد اين حكايت ديگر كدام حكايت است؟
در گذشته دور مرد باقلافروشي گرفتار شخص قلدري ميشود كه از او ميخواهد مقداري به او باقالي دهد اما پولي به او نميدهد. باقالي فروش اعتراض ميكند. مرد او را تهديد ميكند. باقلافروش درمانده كه اوضاع را خطرناك ميبيند به او ميگويد: «خر بيار و باقالي بار كن.» يعني برو خري بياور و همه باقاليها را بار خر كن و ببر. اين مثل وقتي به كار ميرود كه حق خودت را ميخواهي از كسي بگيري اما گرفتار دردسري ميشوي كه ارزش گرفتن حقت را ندارد و از آن منصرف ميشوي.
بنابراين تا اطلاع ثانوي مرغ يك پا دارد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۶:۴۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]