محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1852632443
جادوي صحنه
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
جادوي صحنه زندگي تئاتري عزتالله انتظامي كتاب«جادوي صحنه» اختصاص دارد به زندگي تئاتري«عزت الله انتظامي». «جادوي صحنه» نوشته اعظم كيانافراز است كه نشرافراز آن را چاپ كرده و به قيمت چهارهزارتومان در اختيار خوانندگان قرار داده است. اين كتاب در پنج بخش به بررسي زندگي تئاتري عزتالله انتظامي، چگونگي شروع كار تئاتر و پرداختن به آن ميپردازد.همچنين شامل گفتگوي مفصلي است كه با وي انجام شده به انضمام فصل «پيش پرده خواني در ايران» كه موضوع پاياننامه انتظامي بوده است.در حال حاضر چاپ دوم كتاب در دسترس خوانندگان قرار دارد كه در اين چاپ، 16صفحه عكس و اسناد منتشر نشدهاي از استاد به كتاب افزوده شده است. همچنين نشرافراز در مقدمه ويژه چاپ دوم اين كتاب توجه ويژه خوانندگان به كتاب جادوي صحنه را نشاندهنده دو نكته اميدواركننده ميداند: «يكي اينكه مردم بيش از گذشته به هنر تئاتر علاقهمندند و ديگر اينكه شخصيت هنري و جايگاه استاد عزتالله انتظامي بين مردم آنقدر والا و مانا است كه در اندك مدتي كتابي كه درباره زندگي تئاتري ايشان به رشته تحرير درآمده بود، به چاپ دوم رسيد.»(برگرفته از مقدمه چاپ دوم) بخش اول كتاب با عنوان «جادوي صحنه» به بررسي مفصل زندگي و چگونگي آغاز به كار عزتالله انتظامي اختصاص دارد و همچنين پيوستن او به تئاتر فردوسي زير نظر عبدالحسين نوشين به تفصيل شرح داده شده است. فصل اول از اين بخش با نام «از كنترلچي تا پيش پرده خواني» دوران ابتدايي و چگونگي جذب وي به سوي نمايش از سن پنجسالگي را شرح ميدهد و با يادداشتهايي از خاطراتش با قلم خود او ادامه مييابد. دومين فصل از اين بخش «دوران پيش پرده خواني» نام دارد و همانطور كه از نام آن برميآيد به معرفي و بررسي دوران ميپردازد كه انتظامي به عنوان پيش پرده خوان به فعاليت ميپرداخت. او در اصل كار خود را در سال1320 به عنوان پيش پرده خوان «در تماشاخانه كشور» آغاز كرد. پس از پيوستن او به تئاتر «پارس» انتظامي فقط پيشپرده ميخواند، اما يك حادثه او را تبديل به بازيگر اصلي يك اپرت كرد: «هنگام اجراي نمايش «آرشين مالالان» به كارگرداني صمد صباحي، كاظم تهرانچي- بازيگر نقش اول- در اسكي دچار حادثه شد و پايش شكست. نزديك بود نمايش تعطيل بشود كه انتظامي به حبيبي مدير تماشاخانه پيشنهاد كرد كه جاي تهرانچي بازي كند، با اين شرط كه اگر بازي او بهتر بود، اين نقش را به او بدهند...» (بخش1 جادوي صحنه، فصل دوم دوران پيش پرده خواني، صفحه 40). پس از اين اتفاق بازي انتظامي در اين نقش آن قدر موفق بود كه حتي پس از بهبودي تهرانچي هم كسي با بازي وي مخالفتي نكرد. در همين فصل بخشي از خاطرات آن ايام از زبان انتظامي مرور ميشود.فصلسوم كه «بازيگر تئاتر» نام دارد، پيوستن انتظامي به تئاتر فردوسي و كار زيرنظر عبدالحسين نوشين-كه در واقع شكل گيري تحدي بزرگ در تئاتر ايران نيز از همان زمان كار تئاتر فردوسي آغاز ميشود را شرح ميدهد. انتظامي در سال1326 وارد تئاتر فردوسي شد و در آنجا فن بيان را از عبدالحسين نوشين آموخت، حركت را از جانبازيان و ادبيات را از دكتر پرويز خانلري. از همين زمان بود كه او ديگر پيش پرده نخواند، هرچند پيش پرده خواني براي او به اندازه يك دوره آكادميك ارزشمند بود.»( بخشاول جادوي صحنه، فصلسوم بازيگر تئاتر، صفحه49) در پي ترور نافرجام محمدرضا شاه در سال1327 و حمله پليس به حزب توده و دستگيري نوشين، تئاتر فردوسي عملاً بسته شد و انتظامي و ديگر اعضاي گروه در سال1332 به «تئاتر سعدي» پيوستند كه آن نيز در مرداد1332 به آتش كشيده شد. فصل چهارم به خاطرات نوشين اختصاص دارد و در آن ابتدا خاطرات انتظامي را از آن دوران و سپس خاطرات چندتن ديگر از هنرمندان را از روزهاي كار با نوشين از زبان خود آنها ميخوانيم. هنرمنداني كه به بيان خاطراتشان در اين فصل پرداختهاند توران مهرزاد، ايران زازيانس(عاصمي)، فلور انتظامي(فاطمه روستا- همسر عزت الله انتظامي)، نصرت الله كريمي و مهدي اميني هستند. پايان بخش اين فصل مروري به شرح حال نوشين به قلم احسان طبري (برگرفته از مجله آرمان دوره دوم، سال اول، شماره12، 8 ارديبهشت 1358) است. فصل پنجم از بخش يكم «زنداني» نام دارد كه مرور خاطرات انتظامي از زمان كودتاي28 مرداد1332 تا دستگيري و زنداني شدنش و ملاقاتش با احمد شاملو در زندان تا زمان آزادي و خروج از مرزهاي ايران به قلم خود وي است. همچنان كه در كتاب آمده است انتظامي مدتها پيش از آنكه به زندان بيفتد، تصميم گرفته بود چند سال به اروپا برود تا معلوماتش را كامل كند.«همه اسباب كار مهيا شده بود، گذرنامه گرفته بود و مقداري هم پول جمع كرده بود. حتي مقصدش، آلمان را هم تعيين كرده بود، آن هم به دو علت يكي اينكه از طريق دوستانش، اطلاعات زيادي درباره آلمان پيدا كرده بود و ديگر اينكه در هنرستان صنعتي زبان آلماني ياد گرفته بود. به محض اينكه از زندان بيرون آمد، چمدانش را بست و ظرف ده روز، از راه زميني به طرف آلمان رفت.» (بخش يكم جادوي صحنه، فصل ششم سفر به آلمان، صفحه130) آنچه كه در فصل ششم با عنوان «سفر به آلمان» از بخش نخست كتاب ميآيد همين شرح سفر او به آلمان، اقامت گزيدنش در اين كشور و تحصيل در مدرسه شبانه «فولكس هوخ شوله» در رشته بازيگري تئاتر و سينما است. فصل بعدي با نام «بازگشت به وطن» به دوران بازگشت وي از آلمان و فعاليتهاي او در اين زمان اختصاص دارد. انتظامي پس از بازگشت از آلمان با مصطفي اسكويي در نمايش «هياهوي بسيار براي هيچ» همكاري داشت و پس از آن با خانم اسكويي آشنا شد و در نمايش «خانه عروسك» اثر «هنريك ايبسن» به ايفاي نقش پرداخت. پس از مدتي و با تأسيس اداره هنرهاي دراماتيك، انتظامي نيز به اين اداره منتقل شد. «پيش از آن انتظامي در بهداري مشغول به كار شده بود و با حبيب كسمايي، ديگر كارمند اين اداره نمايشي را با موضوع مالاريا نوشتند و اجرا كردند كه اين نمايش مورد توجه پهلبد قرار گرفته بود و باعث شد كه انتظامي براي كار به اداره هنرهاي زيبا (دراماتيك) دعوت شود. اين نقطه سرآغاز ورود انتظامي به هنرهاي زيبا و تئاتر تلويزيوني بود.» (بخش يكم جادوي صحنه، فصل هفتم بازگشت به وطن، صفحه138). فصل هشتم از بخش يكم «نمايش هايي براي ارتش» نام دارد كه به برنامههايي ميپردازد كه طبق دستوري كه به اداره هنرهاي دراماتيك داده شده بود براي ارتش ترتيب ميدادند. «اين برنامههاي نمايش در تمام پادگان هاي ارتش ايران اجرا ميشد كه سه گروه در مجموع تابستانها اين كار را ميكردند و ايران را ميگشتند. عزتالله انتظامي، علي نصيريان، پرويز فنيزاده، جميله شيخي، فخري خوروش، عصمت صفوي و فرزانه تائيدي اعضاي يكي از اين سه گروه بودند.» (بخش يكم جادوي صحنه، فصل هشتم نمايش هايي براي ارتش، صفحه142). فصل نهم و آخرين فصل از اين بخش «تئاتر25شهريور، سالهاي دانشگاه و...» نام دارد. در اين فصل چگونگي مراحل ساخت و شروع به كار تئاتر 25شهريور شرح داده شده است. «دوران طلايي اين تالار مربوط به زماني است كه ژانتي در رأس اداره هنرهاي دراماتيك قرار داشت و تا يكي دو سال قبل از انقلاب كه رياست اداره تئاترها به علي نصيريان واگذار شده بود، تغييري در مديريت ايجاد نشد. در زمان رياست ژانتي شوراي تئاتر تشكيل شد كه به تمام مسائل مربوط به اداره و همچنين به كار گروهي نظارت ميكرد.» (بخش يكم جادوي صحنه، فصلنهم تئاتر 25شهريور، سالهاي دانشگاه و... صفحه146). در سال1348 انتظامي تصميم گرفت به دانشگاه تهران برود و در رشته تئاتر درس بخواند. به همين دليل نزد دكتر مهدي نامدار رفت كه آن موقع عضو هيأت علمي دانشگاه و رئيس دپارتمان تئاتر بود. بخش دوم اين كتاب به يك گفتگو با وي اختصاص دارد و در آن به تفصيل و با جزئيات دقيق به اولين برخورد انتظامي با مقوله نمايش، بررسي نمايش تخت حوضي، نحوه برخورد و استقبال تماشاگران از نمايشهاي موجود در آن زمان، موقعيت فضايي و مكاني سالنهاي آن روز، تبليغات تئاتر، نقش سوفلور در آن هنگام،پيش پرده خواني و كار انتظامي به عنوان پيش پردهخوان، كار در تئاترهاي مختلف و ويژگيهاي تئاتر فردوسي و روند آن و ديگر فعاليتهاي اين هنرمند پس از بازگشت از آلمان چه در نمايشهاي صحنهاي و چه در نمايش هاي تلويزيوني و... ميپردازد. بخش سوم كتاب به پاياننامه تحصيلي دوره ليسانس عزتالله انتظامي در رشته هنرهاي نمايشي باعنوان «پيش پردهخواني در ايران» اختصاص دارد كه وي در بهار51 به راهنمايي دكتر پرويز ممنون به نگارش درآورده است. در بخش چهارم با عنوان «نگاه منتقدان» سه نقد از نقدهاي چاپ شده بر نمايشهاي وي- چه به عنوان كارگردان و چه به عنوان بازيگر- چاپ شده است. نقد نخست با عنوان «رؤيا، جنون و جنايت» نقدي بر نمايشنامه «بهترين باباي دنيا» نوشته رضا براهني است كه در مجلة فردوسي، صفحه18، شماره 575 به چاپ رسيده بود. در بخشي از اين نقد چنين آمده است: «انتظامي، نمايشنامه را به خوبي درك كرده است. اگر «بهترين باباي دنيا» به شكل موفق به روي صحنه آمده است، از انتظامي است. بين بازيگرها و صداها و دكور لباسها، مناسبت و هماهنگي كامل برپاست. در كارگرداني انتظامي آنقدر دقت هست كه نه حركتي كند اجرا ميشود و نه تند، همهچيز به جا، سر موقع و در لحظه رواني خاص هر حركت اتفاق ميافتد.» (بخشچهارم نگاه منتقدان، رويا، جنون و جنايت- رضا براهني، صفحه242) دومين نقد«صداقت بشري در نبردي مشكوك» نام دارد كه نقدي است نوشته شده بر نمايش «افول» به كارگرداني علي نصيريان كه در تالار 25شهريور اجرا شد. اين نقد نوشته جواد مجابي و چاپ شده در روزنامه اطلاعات، دوشنبه24 اسفند1349،شماره 13444 است. در نقد اين نمايش كه انتظامي به عنوان بازيگر در آن حضور دارد درباره بازي انتظامي آمده است: «انتظامي در نقش عماد فشخامي بسيار طبيعي ظاهر ميشود. لحن، حركات و برخوردها و عكسالعملهاي يك خرده مالك فحاش، محيل و عقبمانده را دارد. بدون شك انتظامي يكي از بهترين بازيگراني است كه ما براي پيسهاي ايراني داريم و انعطاف او از نقشهايي مختلف كه تاكنون داشته از قريحه سرشار و ايمانش به كار تئاتر، مايه ميگيرد. (بخش چهارم نگاه منتقدان، صداقت بشري در نبردي مشكوك- جواد مجابي، صفحه250) آخرين نقد چاپ شده در اين بخش «وزيليهاي بدون چوبدست» نام دارد و نقد نمايشنامه «آي باكلاه- آي بيكلاه» به كارگرداني جعفر والي است. اين نقد نوشته دكتر پرويز ممنون است كه در روزنامه آيندگان،شماره 1346/12/21 به چاپ رسيد. در بخشي از اين متن ميخوانيم: «از دو نقشي كه والي به اشتباه قهرمان ميسازد، يكي «مرد روي بالكن» (عزتالله انتظامي) است كه مردي بذلهگوست و همسايگانش را دست مياندازد، بين آنها وسوسه ميكند آنها را رسوا ميسازد و خودش هم ميترسد چون قهرمان نيست. اما والي به او صفات قهرماني ميدهد، او را واعظي روشنفكر و فهميده و پنددهنده معرفي ميكند و به اين ترتيب از يك نمايش «گروتسك» (كه به ظاهر كمدي و در باطن غمآور است) يك اثر سنگين ميسازد كه در آن بسياري از نقاط قوت كميك گم شدهاند. اينكه با اين وجود تماشاگران ميخندند، به علت قدرت مكالمهسازي گوهر مراد و تسلط بر صحنه داشتن انتظامي است به اضافه مقدار زيادي آشنايي قبلي تماشاگران كه انتظامي را به عنوان بازيگر كمدي ميشناسند.» (بخش چهارم نگاه منتقدان، ورزيليهاي بدون چوبدست- دكتر پرويز ممنون- صفحه257) پنجمين و آخرين بخش كتاب به معرفي نمايشهاي صحنهاي و تلويزيوني عزتالله انتظامي ميپردازد كه با يادداشتهايي از عزتالله انتظامي همراه است. همچنين در پايان كتاب عكسهايي از دوران كودكي و نمايشهايي كه وي در آنها بازي كرده و... ضميمه كتاب جادوي صحنه است. گفتني است مقدمه اين كتاب نوشته حميد سمندريان هنرمند و استاد بزرگ تئاتر است كه آن را به طور كامل ميخوانيد: به قلم حميد سمندريان بايد كلاه از سر برداري و به احترام بايستي... وقتي به زندگي بازيگر بزرگي چون عزتالله انتظامي فكر ميكني، به زندگي پر تب و تاب او، به آغاز راهش در وادي هنر، به شروع «پيش پرده خواني»، به بردباري و تحمل انواع سرزنشهاي اجتماعي-كه رايج مردم آن روز و نسل قبل از او بود- به قضاوتهاي بيرحمانه و بازدارنده اكثر مردمي كه آن روزها براي هنر بازيگري جز ابتذال و انحراف اخلاقي معناي ديگري قائل نبودند و به هنر به چشم ديگري جز وسيله تفريح نمينگريستند، و آن وقت نوجوان پرشوري را ميبيني كه يك تنه تمام ضربتهاي سنگين و متلاشي كننده را تحمل ميكند و بالأخره قدم در راهي ميگذارد كه او را به رشد و تعالي ميرساند، آن وقت احساس ميكني با انساني برخورد كردهاي كه بايد بيترديد او را جزء «استثناءها» بداني. در شمار كساني كه هر نوع فشار سنگين و هولناكي را تحمل ميكنند تا بتوانند ذره ذره به الماس تبديل شوند. انتظامي هنرمند سادهاي نيست كه بتوان دربارهاش ساده صحبت كرد. بضاعتهاي نهفته در او از تنوع و ابعاد فراواني برخوردارند. قدرت او در انواع گوناگون نمايش، از كلاسيك تا مدرن، از كمدي تا تراژدي، از ملودرام تا فارسي، در نقشهايي در قالب تيپ و كاراكتر، اينجايي يا جهاني، همگي اجرا شده، تجربه شده، و با موفقيتهايي كمتر يا بيشتر، اقبال عامه يافتهاند. هر نقشي را كه براي اجرا ميپذيرد، تا به تحليل عميق و درك كامل از آن نرسد راحت نميشود و دسته از سر كارگردان برنميدارد. اين تجربه را خود من در اجراي «كرگدن» با او داشتم. انتظامي در اجراي نقش چندان معتقد به روش «تكانهاي حسي الهامي» نيست. اين روش را انكار نميكند، بلكه فقط با شخص خودش منطبق نميداند. او بيشتر روش تحليل و گرايشهاي عقلاني را در راه رسيدن به نقش مؤثر ميداند.من هم در «كرگدن» همين روش دلخواهش را در پيش گرفتم. اما پس از مدتي تمرين با حيرت متوجه شدم كه او بياراده- بدون اينكه خودش متوجه باشد- از الهام احساسي نيز به موازات درك و انديشه استفاده ميكند. دريافتم كه اين تلفيق، انتخاب انتظامي نبود، اجبار او بود. او خود متوجه نبود كه بياختيار به غريزه و احساس اصيل هنرياش تسليم شده است. نتيجه اين شد كه اجراي «برانژه» در نمايش كرگدن با جذابيتي ويژه توأم شد و فضايي تقريباً جادويي به خود گرفت. من اينها را تا به امروز فاش نكردم حتي به خود او نيز نگفتم. از اينكه مبادا تشويش و ترديد را به بازي مسلطش راه دهد. و يك خاطره از انتظامي گريان: روزي در همين اجراي كرگدن در فاصله بين پرده اول و پرده دوم نمايش، انتظامي سراسيمه در پشت صحنه به سوي من آمد و با دستپاچگي گفت: تعطيلش كن!... پرسيدم- «چي گفتي؟»... جواب داد: «صدايم در نميآيد. سرما خوردهام. نميبيني خر و خر ميكنم؟ بگو يك نفر برود جلوي پرده به مردم بگويد انتظامي نميتواند بقيه نمايش را بازي كند. تعطيل!» (صدايش واقعاً گرفته بود) (كسي را به روي صحنه فرستادم و به مردم اعلام شد كه اگر به علت بيماري بازيگر نتوانستيم نمايش را تا پايان ادامه دهيم و چنانچه نمايش احتمالاً متوقف شد، ما را درك كنند و شب ديگر تشريف بياورند) انتظامي كه پشت صحنه ايستاده بود و اين اعلام را شنيد به سوي من آمد و گفت: «چطور شد؟ بايد ادامه بدهيم؟ نميبيني مريض هستم و نميتوانم حرف بزنم؟» شانههاي او را گرفتم، به چشمانش نگاه كردم و گفتم: - تو بازيگر چيرهدستي هستي. الآن ميروي روي صحنه... نمايش را ادامه ميدهي... صدايت هم اصلاً نگرفته است! انتظامي را به روي صحنه فرستادم. نمايش ادامه پيدا كرد. معجزه اتفاق افتاد. انتظامي متن را تا به آخر اجرا كرد. يك لحظه هم صدايش نگرفت. حتي شايد صدايش شفافتر از هميشه شده بود. پرده افتاد. نمايش تمام شد. رگبار كف و هوراي تماشاگران. انتظامي به پشت صحنه دويد. فرياد زد: «ديوانه! چطور جرأت كردي مرا با آن حال به روي صحنه بفرستي؟» گفتم: چون تو را ميشناختم. خود را به آغوش من پرت كرد. خواست چيزي بگويد، نتوانست... صدا در گلويش شكست... مرا رها كرد و به طرف رختكن و محل استراحت خودش كه زيرزميني بيست پله بود، دويد. نفهميدم چرا دويد. نگران شدم كه نكند با آن حال كه رفت، از پلهها پرت شود، يا بلايي سر خودش بياورد. به دنبال او دويدم و از پلههاي زيرزمين پايين رفتم... روي نيمكتي نشسته بود و سرش پايين بود. متوجه من شد، سرش را بلند كرد و ديدم زارزار گريه مي كند، مثل يك كودك... اشك شوق بود. كلام اينكه... من واقعاً نميدانم... ادامه اين قافله چگونه خواهد بود. نميدانم آيا هنرجويان كه قاعدتاً بايستي از پيشكسوتان خود درس بگيرند، آنان كه دانسته در اين راه جذاب ولي بسيار مشكل قدم گذاشتهاند، آيا ميدانند چه آيندهاي در انتظارشان است؟ آيا ميدانند هنرمنداني هم سنگ انتظامي تعدادشان در اين ديار حتي به انگشتان يك دست هم نميرسد؟ اگر ارزش آنها را واقعاً احساس ميكني، پس ميداني كه در مقابل اين پيكرههاي بزرگ عشق و استقامت، بايد كلاه از سر برداري و به احترام بايستي، همين. حميد سمندريان، خرداد1383 منبع: نشريه نقشآفرينان ، شماره 57
#سرگرمی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 272]
صفحات پیشنهادی
جادوي صحنه
جادوي صحنه زندگي تئاتري عزتالله انتظامي كتاب«جادوي صحنه» اختصاص دارد به ... «جادوي صحنه» نوشته اعظم كيانافراز است كه نشرافراز آن را چاپ كرده و به قيمت ...
جادوي صحنه زندگي تئاتري عزتالله انتظامي كتاب«جادوي صحنه» اختصاص دارد به ... «جادوي صحنه» نوشته اعظم كيانافراز است كه نشرافراز آن را چاپ كرده و به قيمت ...
جادوی «جادوگر شهر اُز» روی صحنه تئاتر
جادوی «جادوگر شهر اُز» روی صحنه تئاتر-فرهنگ > تئاتر - جام جم نوشت: اندرو لوید وبر آهنگساز 62 ساله بریتانیایی در زمینه ساخت تئاترهای موزیکال شهرت زیادی دارد.
جادوی «جادوگر شهر اُز» روی صحنه تئاتر-فرهنگ > تئاتر - جام جم نوشت: اندرو لوید وبر آهنگساز 62 ساله بریتانیایی در زمینه ساخت تئاترهای موزیکال شهرت زیادی دارد.
تئاتر - جادوي عروسكهاي واقعي
اتفاقي كه در نمايش ماكوندو ميافتد و ممكن است مخاطب بارها با نمونه داستاني آن روبهرو شده باشد همين است، اينكه گروه نمايش، نمايشگر اين جادو روي صحنه تئاتر هستند، نه ...
اتفاقي كه در نمايش ماكوندو ميافتد و ممكن است مخاطب بارها با نمونه داستاني آن روبهرو شده باشد همين است، اينكه گروه نمايش، نمايشگر اين جادو روي صحنه تئاتر هستند، نه ...
جادوي سينما؛ اين است سرگرمي
«جادوي صحنه» نوشته اعظم كيانافراز است كه نشرافراز آن را چاپ كرده و به قيمت ... اين كتاب در پنج بخش به بررسي زندگي تئاتري عزتالله انتظامي، چگونگي شروع .
«جادوي صحنه» نوشته اعظم كيانافراز است كه نشرافراز آن را چاپ كرده و به قيمت ... اين كتاب در پنج بخش به بررسي زندگي تئاتري عزتالله انتظامي، چگونگي شروع .
چه چیزی جادوی سینما را می سازد
چه چیزی جادوی سینما را می سازد-جلوه هاى ویژه در سینماى ایرانسینما به عنوان هنرى ... اصطلاح جلوه هاى ویژه به مجموعه اى از فنون ساخت صحنه هایى اطلاق مى شود كه تولید آنها از ...
چه چیزی جادوی سینما را می سازد-جلوه هاى ویژه در سینماى ایرانسینما به عنوان هنرى ... اصطلاح جلوه هاى ویژه به مجموعه اى از فنون ساخت صحنه هایى اطلاق مى شود كه تولید آنها از ...
نشست ماكاندو در مهر ـ 2/ماكاندو با جادوي ماركز كودك درون مخاطب را ...
نشست ماكاندو در مهر ـ 2/ماكاندو با جادوي ماركز كودك درون مخاطب را صدا ميزند-نشست ... كرديم در جهت دراماتيك كردن متن و اضافه كردن چيزهايي بود كه روي صحنه نشان دهيم.
نشست ماكاندو در مهر ـ 2/ماكاندو با جادوي ماركز كودك درون مخاطب را صدا ميزند-نشست ... كرديم در جهت دراماتيك كردن متن و اضافه كردن چيزهايي بود كه روي صحنه نشان دهيم.
جادوي تئاتر قصه گويي است
جادوي تئاتر قصه گويي است تئاتر با توجه به اصل مهم سرگرمي در آن و لذت بردن ... مهاجرت مانند موضوع نمايش "روياي يك عكس" كه حدود 5 سال پيش به صحنه بروم،از دل ...
جادوي تئاتر قصه گويي است تئاتر با توجه به اصل مهم سرگرمي در آن و لذت بردن ... مهاجرت مانند موضوع نمايش "روياي يك عكس" كه حدود 5 سال پيش به صحنه بروم،از دل ...
جادوی تئاتر كودك را دریابیم!
جادوی تئاتر كودك را دریابیم! گزارشی از وضعیت تئاتر كودك در گفتوگو با هنرمندانهر چند صحنه تئاتر همواره جادویی و فریبنده است، اما این جادو در ذهن كودكان همواره ...
جادوی تئاتر كودك را دریابیم! گزارشی از وضعیت تئاتر كودك در گفتوگو با هنرمندانهر چند صحنه تئاتر همواره جادویی و فریبنده است، اما این جادو در ذهن كودكان همواره ...
فیزیک در پس جادوی فیلمهای سه بعدی
فیزیک در پس جادوی فیلمهای سه بعدی-فيزيک در پس جادوي فيلمهاي سه ... اين معادلات در مقابل منجر به شکل گيري صحنه هايي به شدت واقع گرايانه خواهند شد، براي مثال ...
فیزیک در پس جادوی فیلمهای سه بعدی-فيزيک در پس جادوي فيلمهاي سه ... اين معادلات در مقابل منجر به شکل گيري صحنه هايي به شدت واقع گرايانه خواهند شد، براي مثال ...
پويا سرايي؛ جادوي سنتورنوازي معاصر
پويا سرايي؛ جادوي سنتورنوازي معاصر فرهنگسراي ارسبارن؛ شب گذشته(26 بهمن) ميزبان ... ايلنا: پويا سرايي در برنامه شب سنتور در بخش نسل ديگر روي صحنه رفت.
پويا سرايي؛ جادوي سنتورنوازي معاصر فرهنگسراي ارسبارن؛ شب گذشته(26 بهمن) ميزبان ... ايلنا: پويا سرايي در برنامه شب سنتور در بخش نسل ديگر روي صحنه رفت.
-
سرگرمی
پربازدیدترینها