واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
حضوري سالم و فعال با آموزشي صحيح نويسنده: دکتر ابراهيم فتح اللهي مقدمه: انسان ذاتا موجودي اجتماعي است و نيازهاي او در پرتو اجتماع تأمين مي شود. آماده شدن براي حضور سالم و مفيد در جامعه تحت تربيت خانواده و مدرسه پايه ريزي مي شود و سپس براساس قواعد مرسوم در نظام هاي اجتماعي رشد يافته و شکوفا مي شود. در اين ميان نقش نظام هاي آموزشي در تربيت سالم نسل جديد از اهميت به سزايي برخوردار است. منظور از نظام آموزشي کليه مؤسسات و سازمان هايي هستند که به نحوي در آماده کردن نسل جديد براي حضور فعال در زندگي اجتماعي برنامه هاي خاصي را با استانداردهاي معيني به کار مي برند. نظام هاي آموزشي اعم از مدارس و دانشگاه ها و ساير مؤسسات فرهنگي هستند که سعي مي کنند از طريق ارائه آموزش هاي لازم به افراد جامعه، نگاه علمي نسبت به مسائل را در آنها ايجاد کنند، و مي کوشند در پرتو نگاه علمي و تحليل عالمانه مسائل تغييرات لازم را در نوع رفتار آدميان به وجود آورند و در نتيجه سلامت بنيان هاي اجتماع را تضمين نمايند. نقش نظام هاي آموزشي و تربيتي در سلامت اجتماع نظام آموزشي و تربيتي اعم از مدارس و دانشگاه ها براي نيل به اهداف زير شکل مي گيرند: 1- يافتن نگاه علمي نسبت به مسائل اجتماعي2- به وجود آوردن قدرت تحليل در افراد نسبت به مسائل اجتماعي3- يادگيري تعامل اجتماعي و تقويت ميل دروني آدمي نسبت به برقراري ارتباط با ديگران4- ايجاد حس جامعه گرايي و خروج از مرحله من گرايي و عضويت در گروه هاي اجتماعي 5- يادگيري الگوهاي عملي در هنجارهاي اجتماعي 6- يادگيري ارزش هاي اجتماعي و پايبندي به آنها7- آموزش قانون گرايي به عنوان راه حل در مقام تعارض بين گروه هاي اجتماعي 8- ايجاد آمادگي براي يافتن شخصيت متکي به خود در نوجواني و آغاز جواني 9- ايجاد زمينه هاي لازم براي يافتن نقش از طريق آشنايي با تکاليف و حقوق فردي10- دروني کردن ارزش ها و پايبندي به آنها در عرصه اجتماع راه حل ها کدامند؟ براي رسيدن به هر يک از اهداف فوق برنامه هاي عملي خاصي بايد تدارک ديد که بدون پرداختن به آنها وصول به اهداف مذکور ميسر نخواهد شد. برخي از اين راه حل ها چنين هستند:1- مشارکت دادن نسل دانش آموخته در تصميم گيري هاي کلان جامعه نسل دانش آموخته و فرهيخته اجتماع بايد احساس کند جامعه اي که در آن زندگي مي کند و نظام اجتماعي حاکم بر زندگي او، دوستدار و پشتيبان اوست. تا در نتيجه به جامعه خود عشق بورزد و به پيشرفت و ترقي آن اميدوار باشد، مشارکت ندادن نسل تحصيل کرده در تصميم گيري هاي کلان جامعه زمينه احساس دوگانگي و حتي بيگانگي نسبت به جامعه مي شود. بايد گفت نسل روشنفکر و دانش آموخته براي اجتماعي شدن نيازمند مشارکت همه جانبه هستند تا از طريق تجربه عملي بتوانند جامعه پذير باشند. و بهترين راه حل براي هدايت اين نسل، ايجاد فرهنگ مشارکت و حضور در نهادهاي اجتماعي است تا با نظام اجتماعي احساس صميميت و همدلي نمايند. 2- صداقت و هماهنگي در گفتار و عمل نسل دانش آموخته که ديدگاه هاي علمي را از طريق حضور در مدارس و دانشگاه ها به دست مي آورد انتظار دارد آنها را در ميدان عمل نيز تجربه کند. به عبارت ديگر اين نسل بيش از اينکه نياز به نصيحت اخلاقي داشته باشد به الگوهاي سالم زندگي نياز دارد. اين نسل مي خواهد اصول علمي و تئوري هاي مديريت و اقتصاد سالم و اخلاق اجتماعي شايسته را علاوه بر صفحات کتاب ها در زندگي عملي و روزمره خود نيز ببيند. يکي از عواملي که مي تواند به جامعه گرايي و احساس تعلق خاطر نسل تحصيلکرده به سرنوشت آينده اجتماع کمک کند صداقت و هماهنگي درگفتار و عمل از سوي مديران و متوليان امور اجتماعي است. 3- همکاري فعال نهاد خانواده با نظام آموزشي برخي چنين مي پندارند که اگر بتوانند هزينه تحصيل فرزندان خود را فراهم کرده و نيازهاي اقتصادي آنها را تأمين نمايند به وظيفه خود عمل کرده اند و مي توانند آينده اي زيبا و پر از اميد و آرزوها براي نسل جديد به ارمغان بياورند. به رغم اين ديدگاه بايد گفت امروزه دانشمندان تعليم و تربيت، آموزش و تربيت را يک جريان پيوسته و فعال مي دانند که از بدو تولد و از نخستين لحظه هاي حضور در دامان خانواده شروع مي شود و سپس در تعامل با اجتماع و حضور در مدرسه و در نهايت با برخورداري از تحصيلات عاليه دانشگاهي به سير تکاملي خود ادامه مي دهد. هيچ يک از اين عرصه ها منفک از يکديگر و به صورت جزيره اي مستقل نمي توانند موفق شوند. نظام اجتماعي کل با تعيين استراتژي و اهداف کلي مي تواند جايگاه هر يک از نهادهاي خانواده، مدرسه و دانشگاه را تعيين و نحوه تعامل آنها را با يکديگر مشخص سازد. آموزه هاي نظام خانواده و نظام هاي آموزشي بايد به صورت سيستميک يکديگر را پوشش داده و از بروز هرگونه تعارض و در نتيجه اختلاف نظر در مسير آموزش و تربيت پرهيز نمايند. دوگانگي ارزشي و متفاوت بودن طرز تربيت خانواده ها با آموزه هاي مدرسه و دانشگاه يکي از آسيب هاي جدي در پيشرفت حرکت هاي تربيتي و اصلاحي است.وجود تعارض بين ديدگاه هاي خانواده و تئوري هاي حاکم بر نظام آموزشي کشور در نحوه تربيت افراد مؤثر بوده و در صورت عدم مشارکت فعال اين دو نهاد با يکديگر فرد دچار تعارض شخصيتي شده و گاه با روي آوردن به فرهنگ ريا و تزوير، در هر محيطي به رنگ آن محيط درآمده و بدون اعتقاد به بسياري از مباني، صرفا از طريق ظاهرسازي به فريب افکار مي پردازد، و يا اينکه گرفتار نوعي انزوا و بي تفاوتي نسبت به سرنوشت اجتماع شده و دنبال منافع فردي مي رود، که در هر دو صورت نظام اجتماعي دچار آسيب هاي جدي مي شود. تعامل و همسويي نظام خانواده با نظام آموزشي در جوامع بشري امري حياتي و ضروري است و در پرتو اين همکاري فعال مي توان شاهد پيشرفت هاي جدي تر نيز شد. منبع: برگرفته از مجله دنياي سلامت شماره 27/س
#اجتماعی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 182]