واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: تاریخ انتشار شنبه 17 مهر 1389 تعداد مشاهده : 128 داكاني: حافظ از مشكلات جامعه سخن ميگويد خبرگزاري فارس: يك حافظپژوه گفت: بايد چنين ديد كه حافظ از مسئلهاي سخن ميراند كه جامعه را دچار مشكل كرده است، بايد دانست حافظ كاري به دين و دينداري ندارد؛ اما با ديدن شخصيتهايي كه رياكارانه در جامعه به فعاليت ميپردازند؛ نقد را متوجه آنها ميكند. پرويز عباسي داكاني حافظپژوه، در گفتوگو با خبرنگار باشگاه خبري فارس «توانا» درباره حافظ گفت: كمدي با اخلاق پيوند ميخورد و كمدي نمايش بياخلاقي يك انسان و يك جامعه است اما طنز در ذات خود عصيانگر و انقلابي است. داكاني با اشاره به اثر ماندگار «بحر در كوزه» استاد زرينكوب ادامه داد: استاد زرين كوب در اين كتاب مبحثي با عنوان «هزل و تعليم» دارد، يعني هزل عرفا تعليمي است. وي با اشاره به اين نكته افزود: طنز تعليمي است؛ چرا كه بنا است طنز در نزد عرفا كاركردها داشته باشد؛ هم عبيد و هم مولانا از ما ميخواهد كه پرده كميك متن را كنار بگذاريم و با يك نمادشناسي خاص رهيافت به ژرفاي پشت هزلي كه در حال تعليم است، ببريم. وي خاطرنشان كرد: مولانا استاد هزل تعليمي است، گاهي شگفتآورانه مطلب طنز او مبدل به مطلبي جدي ميشود؛ عرفان با طنزش به تاريخ ايراني شكل دگر خنديدن را آموخته است؛ اما طنز حافظ با فلسفه وي پيوند دارد، طنز حافظ مبتني بر جهانبيني و طنز عبيد مبتني بر ايدئولوژيك است. اين محقق گفت: در تاريخ ادبيات ما و جهان عبيد ذاكاني يك نمونه بيبديل است و براي فهم طنز حافظ بايد به عبيد رجوع كرد. داكاني ادامه داد: عبيد در رساله خود بيان ميكند كه «دين چنان كه بود و چنان كه هست» كه اين مطلب از نمونههاي شگفتآور در اين باب است، در كار عبيد دو بخش هزل و طنز وجود دارد، هزل يعني شوخي ولي در برخي نقاط طنز هم وجود دارد. داكاني با تاكيد بر اينكه بايد زمان و زمانه حافظ را شناخت اضافه كرد: بايد به زمانه حافظ توجه داشت و اينكه حافظ در چه روزگاري سخن ميراند (روزگار پس از مغول و روزگار تيمور)؛ حافظ تمام ضربه خود را متمركز بر «ريا» كرده كه اين ريا يا فردي و يا جمعي است، اگر به زبان حافظ توجهي نكنيم دچار كج فهمي خواهيم شد و مهمترين مسئله اينكه بدانيم زبان حافظ زبان اشارت است. وي با اشاره به اين مطلب كه حافظ در واقع واژگوني جامعه را نقد كند، افزود: حافظ از اين طريق از عنصر دين بهره برده و به فهم ديني روزگار خود تلنگر ميزند. داكاني تاكيد كرد: بايد چنين ديد كه حافظ از مسئلهاي سخن ميراند كه جامعه را دچار مشكل كرده است، پيامبر (ص) فرمودند: فردي كه 40 روز براي خدا خلوص داشته باشد چشمههاي حكمت از دل او به زبانش جاري خواهد شد، پس بايد دانست حافظ كاري به دين و دينداري ندارد؛ اما با ديدن شخصيتهايي كه ريا كارانه در جامعه به فعاليت ميپردازند؛ نقد را متوجه انها ميكند. اين استاد دانشگاه در ادامه سخنان خود با اشاره به سعدي و قياسي ميان اين دو شاعر گفت: عمق ژرفاي تفكري حافظ را در سعدي نميبينيم و بايد دانست حافظ عميقتر از سعدي ميانديشد. داكاني در ادامه به تفاوت حافظانه سخن گفتن و سعديانه سخن گفتن اشاره كرد و گفت: گاهي اگر ما امضاي حافظ را برداريم به دشواري ميتوان تمايز ميان حافظ و سعدي قائل شد؛ اين كه قطعا حضرت خواجه وامدار سخن سعدي است در اين مبحث ترديدي نيست و ديگر اين كه كليت شعر فارسي متأثر از سعدي است. وي تأكيد كرد: ما بايد به دنبال وجوه تشابه و افتراق باشيم؛ چرا كه هم در فرم يعني هم در صورت و سيرت شعري مشابهتهايي وجود دارد و در عين حال بازگشت اين دو را به جهانبيني اين دو شاعر ميبينيم. وي اظهار داشت: بايد به شخصيت اين دو شاعر بزرگوار اهميت دهيم؛ سعدي به قول خود جهانديده مردي جهانگرد است، آدمي است كه از اين سو هند و تركستان و افغانستان و پاكستان و غيره و از سوي ديگر عراق و عربستان و سوريه و اسرائيل (بيتالمقدس) را گشته است، چرا كه سعدي اهل تجربههاي شخصي است؛ يعني هنگامي كه سعدي از مسئلهاي سخن ميگويد آن را تجربه كرده است. داكاني در اين راستا اضافه كرد: از شعر حافظ چنين برميآيد كه وي اهل جهانگردي و اهل سفر نيست؛ پس اين پويايي سعدي و ايستايي حافظ به نوعي در جهان و جهانبيني آنها تأثير خواهد گذاشت. اين استاد ادبيات فارسي بيان كرد: حافظ را با غزلها ميشناسيم، اما اگر با همين تفسير به سعدي بنگريم خواهيم دانست كه سعدي نه تنها استاد غزل است بلكه در قصيده و نثر هم استادي ماهر و چيده دست است، اما در مقابل عمق ژرفاي تفكر حافظ را در سعدي نميبينيم، حافظ عميقتر از سعدي ميانديشد. انتهاي پيام/و
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 848]