واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: دولت در تاريخ انديشه غرب
چاپاول- سيده صديقه فاطمي:
دولت از ديرباز، داراي ماهيتي دوگانه بوده كه گروهي آن را جنبه الهي انسان ميدانند و براي آن حقوق الهي قائلند و گروهي ديگر آن را ابزار سركوبي و ناشي از واگذاري اراده جمع، جهت برقراري امنيت ميدانند و به نوعي مسئول اصلي بردگي و اسارت انسان، كه بايد با آن مبارزه كرد. دولت داراي ماهيت مبهمي است.
دولت با انجام كارهايي ملازمه دارد از جمله حمايت از افراد، حفظ تماميت اجتماع، وضع مقررات درباره زندگي اجتماعي، دادرسي بزهكاريها، اعمال خلاف و تصميمگيري در امور همگاني و در نهايت صلاح همگاني. در واقع دولت مسئوليت اعمال خشونت مشروع و نيز مسئوليت امور امنيتي، قانونگذاري، اجرايي و قضايي را بهعهده دارد اما هميشه به آزادي مردم و افراد احترام نميگذارد و گاهي عليه منافع همگاني اقدام ميكند.
البته سعي دولتهاي مدرن بر جايگزيني قوانين روابط اجتماعي به جاي خشونت است. و بدينسان شرايط امكان همكاري اجتماعي ورشد افراد را فراهم آوردهاند. البته آن نيز مورد ترديد است بهطوريكه با بازيچه قرار دادن حقوق واراده مردم براي ترويج اصول يك حزب يا ارضاي جاه طلبيهاي خاص افراد سعي در ايفاي منافع خود دارند. به هر حال فلسفه كه امر واقعي و امر منطقي را يكجا مد نظر قرار ميدهد توجه دارد كه از لحاظ تاريخي و سياسي اين دو يكي نيستند ـ اگر دست كم تسليم اسطوره همساني آنها نشودـ بايد دولت را از هر دو جنبه اش يعني آنچه هست و ديگري آنچه بايد باشد در نظر گيرد و مفهوم آن را در افق آرمانشهري عملي جاي دهد.
از اين ديدگاه نخست بايد شرايط مشروعيت و سپس خواستهايي را كه دولت بايد پاسخگوي آنها باشد تا خودمختاري انسانها تامين شودتعيين كنيم و اين موكول به طرح 3 پرسش است: نخست؛ درباره نقشهايي كه دولت بايد بهعهده داشته باشد. دوم؛ درباره شكل و سازمانهاي آن. سوم؛ درباره رفتاري كه جامعه بايد در برابر آن پيش گيرد.كتاب دولت در تاريخ انديشه غرب با توجه به آنچه كه گفته شد، در 342 صفحه و در 5 فصل به خواننده عرضه شده است.فصل اول به تبيين دولت به مثابه دستگاه مديريت جامعه پرداخته و با ارائه نظرات؛ ارسطو، توماس هابز، منتسكيو، ماكس وبر، ا شميت، هانا آرنت، اريك ويل به اين سمت سوق داده ميشود كه چنانچه دولت درخصوصي شدن قلمرو عمومي به معناي پيوند قدرت سياسي به اصول و منافعي كه شكل فراگير و همگاني ندارد، باشد.
در نتيجه دولت با پذيرش منافع خصوصي و تقويت آن ديگر پشتيبان مناقع عمومي نخواهد بود و ضرورتا از افرادي حمايت خواهد كرد كه در مبارزه براي بقا و افزايش سرمايه خود طرف نزاعند. در نتيجه نقش آن برقراري امنيت و صلح و مراقبت از ساختارهاي توليد و مبادله است به اين ترتيب دولت با مصادره قدرت سياسي اجتماع و تحميل اراده اش به آن بهعنوان مدير امور اقتصادي و ادارهاي خواهد شد و به شكلي ديوان سالارانه اداره ميشود. در فصل دوم قراردادگرايي و جوهرگرايي مورد نظر است و نويسنده به تبيين نظرات باروخ، اسپينوزا، جان لاك، ژان ژاك روسو، هگل و انگلس ميپردازد.
فصل سوم با عنوان آزادي، عدالت توزيعي و دولت مددكار، دربرگيرنده نظرات؛ افلاطون، آلكسي توكويل، جان استوارت ميل، كارل پوپر و جان راولز است.فصل چهارم درباره ويژگيهاي دولت حقوقي است دولتي كه مخالف استبداد و خودكامگي است. و اقتدار فراگير قانون با هر شرايطي در آن بر قدرت خصوصي اشخاص تفوق دارد و قواعد حقوقي درباره حاكمان نيز مانند حكومت شوندگان به يكسان رعايت ميشود. كتاب دولت در تاريخ انديشه غرب، نوشته: آتيلا اوزر را عباس باقري ترجمه كرده و انتشارات فرزان روز آن را به زيور طبع آراسته است.
تاريخ درج: 29 ارديبهشت 1387 ساعت 09:07 تاريخ تاييد: 29 ارديبهشت 1387 ساعت 11:51 تاريخ به روز رساني: 29 ارديبهشت 1387 ساعت 11:41
يکشنبه 29 ارديبهشت 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 474]