واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: پايان فلسفه دولت شهري و آغاز انديشه جهان وطني در غرب
● نويسنده: کمال - پولادی
● منبع: سایت - باشگاه اندیشه - به نقل از كتاب تاريخ انديشه سياسي در غرب (از سقراط تاماكياولي) نوشته كمال پولادي
انديشه سياسي در يونان باستان و در دوره اي كه در غرب به دوره ي كلاسيك معروف است از هر حيث با زندگي دولت شهري، نظام دولت شهري و نهادهاي آن ارتباط داشت. انديشمندان يونان باستان و بزرگ ترين آن ها مثل افلاطون و ارسطو فلسفه سياسي خود را در رابطه با اساسي ترين مسايل دوران دولت شهري ارائه دادند. با آغاز جهان گشايي اسكندر دوران دولت شهري به پايان رسيد و زندگي تازه اي آغاز شد. فروريزي زندگي دولت شهري حاوي دگرگوني بزرگي در حيات سياسي و سلوك سياسي بود.
در دوران دولت شهري فضيلت مدني در اوج خود بود. فرد خود را از جمع جدا نمي دانست. بين اخلاق فردي و اخلاق سياسي جدايي نبود. براي يك يوناني عضو دولت شهر دو حالت بيش متصور نبود. يا اين كه قانون دولت با عالي ترين معيارهاي زندگي انساني مطابقت داشت كه در اين صورت اخلاق فردي سياسي يكي بود و يك منشاء بيش نداشت: قانون دولت شهر. در اين حالت قانون شهر با قانون طبيعي نيز در سازگاري كامل بود. حالت دوم اين بود كه قانون شهر با عالي ترين معيار زندگي و با نظام طبيعت سازگار نباشد. در اين حالت فرد از هر تكيه گاهي محروم مي مانده است. در نتيجه ورطه اي بين قانون طبيعت و قانون شهر از يك سو و فرد و جمع از سوي ديگر پديد مي آمد.
در دوران شكوفايي زندگي دولت شهري نگاه يوناني به دولت مبتني بر رابطه فرد و جماعت بود نه رابطه بين مردم و حاكم يا زمام دار، زيرا شهروند يوناني خودش را جزء جدايي نشدني از نظام شهر مي دانست. در نگاه يوناني اقتدار نهايي متعلق به قانون بود نه به اشخاص. و روابط بين افراد را نظم مبتني بر قانون طبيعي تعين مي كرد. اشكال مختلف حكومت نيز صورت هايي از نحوه ي اداره ي زندگي جماعت به شمار مي آمد.
در انديشه سياسي دوره دولت شهري گفته مي شد كه انسان جز در جامعه به هيچ صورت ديگري نمي تواند به كمال برسد. دولت شهر متناسب با توانايي طبيعي انسان براي كسب دانش و نيل به فضيلت محسوب مي شد. در دولت شهر كه همه يك ديگر را مي شناختند و متقابلاً يك ديگر را كنترل مي كردند حركت به سمت كسب فضايل ميسر بود. جز در دولت شهر چه بسا كه انسان نتواند در برابر خواست هاي جسم خود مقاومت كند. به همين ترتيب گفته مي شد كه تحقق كامل انسانيت فرد تنها با شهروندي فعال و مشاركت فعال در امور عمومي ممكن مي شود. شهروند خوب شهروند فعال است. سياست و امور عمومي نيز عرصه ايست كه در آن تعالي انسان در عالي ترين وجه صورت مي گيرد. به همين ترتيب متقابلاً براي اين كه انسان بتواند به عالي ترين درجه كمال برسد بايد در بهترين نوع جامعه كه او را به سوي تعالي هدايت كند زندگي كند.
با فروريزي نظام دولت شهري و پيدايش امپراتوري هاي جهان گير همه چيز دگرگون شد و اخلاق و انديشه اي رشد كرد كه درست در مقابل ارزش هاي فوق قرار گرفت.
ورود به عصر يوناني مآبي
با سقوط زندگي و تمدن دوره دولت شهري عصر تازه اي در حيات سياسي و فرهنگي غرب آغاز شد كه به عصر يوناني مآبي معروف است. عصري كه به عصر يوناني مآبي معروف است از مرگ اسكندر تا الحاق مصر به امپراتوري روم ادامه مي يابد. به اين ترتيب دوره اي كه از دهه سوم سده چهارم پيش از ميلاد شروع مي شود و تا سه دهه مانده به آغاز ميلاد مسيح پايان مي يابد به عصر يوناني مآبي معروف شده است. اين عصر به عنوان يك دوران گذرا از يونان باستان به دنياي مسيحيت شناخته مي شود. پژوهشگران براي اين عصر هويت خاصي قايل شده اند و براي آن نام دوران يوناني مآبي برگزيده اند. اين دوران از لحاظ انديشه سياسي نيز مشخصات خاص خود را دارد كه موضوع بحث اين فصل از كتاب است. دوره يوناني مآبي مصادف است با حكومت هاي تحت فرمان شاهان مقدوني، گسترش فرهنگ يونان به سمت شرق، آميزش فرهنگ غربي با عناصر فرهنگ شرقي و ظهور و شكوه و زوال دولت روم.
طي اين دوره در پهنه بزرگي از جهان از شرق تا غرب در ميان طبقات بالا وجوهي از فرهنگ يوناني و حتي گويشي از يكي از زبان هاي يوناني رواج داشت. فلسفه افلاطون و ارسطو براي فرد جدا افتاده از دنياي دولت شهر ديگر مفهوم چنداني نداشت. نياز به معيارهاي جديدي براي زندگي رشد كرده بود. فلسفه هايي پيدا شد كه در درجه اول بايد گفت فلسفه هاي اخلاقي بودند و به مردم تعليم مي دادند كه بيش از هر چيز درصدد جلب شادي، آرامش روح و حذر از رنج و درد باشند. يكي از اين مكاتب مكتب كلبي بود كه ديوژانوس بنيان گذاشته بود. ديوژانوس موعظه گر يك خودبسندگي بدوي به صورت وانهادن همه تجمل ها و تنعم هاي زندگي بود. از گرايش هاي افراطي اين مكتب جريان شك گرايي پيدا شد كه به همه چيز و به دانش ها شك كرد و به هيچ انگاري تمام عيار رسيد. دو مكتب فكري ديگر مكتب اپيكوري و مكتب رواقي بود كه آن ها نيز به جاي جستجو براي كشف حقيقت تعليم فرد براي رسيدن به سياسي مرتبط با اين دو مكتب بيش تر بحث خواهيم كرد. در كل از وجوه بارز دوره يوناني مآبي (درست در مقابل دوره دولت شهري) توجه به اخلاق فردي و سعادت فردي است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 215]