واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: معراج؛ مقدس ترین سفرمسئله معراج طبق آیه اول سوره اسراء
سُبْحانَ الَّذِی أَسْرى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بارَكْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ (اسراء - 1)پاك و منزّه است آن (خدایى) كه بندهاش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصى كه اطرافش را بركت دادهایم شبانه بُرد، تا از نشانههاى خود به او نشان دهیم. همانا او شنوا و بیناست.بعضى از مفسران گفتهاند كه تسبیح در این جا به معنى تعجب است، یعنى شگفتا، چگونه خدا شبانه بنده خویش را از مكه به بیت المقدس و از آنجا به آسمان عروج داد و بالا برد كه این درست است، ولى این پرسش باقى مىماند كه تسبیح با تعجب چه ارتباطى دارد؟ در واقع هنگامى كه ما از چیزى و امرى تعجب مىكنیم، شیطان و نفس فرمان دهنده به بدى ما را به این وسوسه مىاندازد كه آن چیز یا امر تا حد الوهیت بزرگ است، و براى آن كه از شر چنین شركى خلاص شویم بر ما لازم است كه به تسبیح و تنزیه خدا بپردازیم و به یاد خود بیاوریم كه او از هر چیز عجیبى كه ما را به بهت و حیرت مىاندازد بزرگتر است.به همین سبب است كه در آن هنگام كه خدا پیامبر (ص) را از مسجد حرام به مسجد اقصى سیر داد و سپس او را به آسمان بالا برد، امكان آن وجود دارد كه بعضى چنان معتقد شوند كه پیغمبر خدا است و براى رفع همین شبهه است كه داستان با «سبحان اللَّه» آغاز شده است.معراج، مقدّسترین سفر در طول تاریخ است، مسافرش پیامبر اسلام (صلى اللَّه علیه و آله)، فرودگاهش مسجد الحرام، گذرگاهش مسجد الاقصى، میزبانش خدا، هدف آن دیدن آیات الهى، سوغاتىاش اخبار آسمانها و ملكوت و بالا بردن سطح فهم بشر از این دنیاى مادّى بوده است. (در تفسیر فرقان آمده است: شب میلاد، شب معراج، شب بعثت، شب هجرت، شب ورود به مدینه و شب رحلت پیامبر، همه، شب دوشنبه بوده است.)بر اساس روایات، پیامبر یك سال قبل از هجرت، پس از نماز مغرب در مسجد الحرام، از طریق مسجد الاقصى به وسیلهى «بُراق» (تفسیر نور الثقلین) به آسمانها رفت و چون بازگشت، نماز صبح را در مسجدالحرام خواند. (بحارالانوار، ج 18، ص 389)معراج پیامبر، جسمانى و در بیدارى بوده، نه در خواب و با روح! و اصل آن از ضروریات دین و مورد اتّفاق همهى فرقههاى اسلامى است.(این آیه و آیات 8 تا 18 سورهى نجم، بر این مطلب دلالت دارد.)روایات متواتر (متواتر، به روایاتى مىگویند كه افراد بسیارى آن را نقل كرده باشند و جایى براى شبهه نباشد) و برخى دعاها و زیارتنامهها هم به این مسأله اشاره دارد و در برخى احادیث، منكر آن كافر معرّفى شده است.خداوند، حضرت آدم را از آسمان به زمین آورد، ولى حضرت رسول (صلى اللَّه علیه و آله) را از زمین به آسمان برد. (تفسیر كشف الاسرار ) پیامبر در آن شب، عوالم بالا، ملكوت آسمانها و عجائب آفرینش را دیده (تفسیر نور الثقلین) و با انبیا ملاقات كردند. (كافى، ج 8، ص 121) و احادیث قدسى در این سفر بر آن حضرت وارد شده است،در آنجا رهبرى و ولایت على (علیه السلام) نیز مطرح شد.در این سفر، حضرت رسول، بهشت و جهنّم را دید، وضعیّت بهشتیان و نعمتهایشان و دوزخیان و عذابهایشان از مشاهدات دیگر پیامبر بود. وقتى پیامبر داستان معراج را بیان فرمود، بعضى مردم كمظرفیّت از دین برگشتند. (تفسیر طبرى)معراج، مقدّسترین سفر در طول تاریخ است، مسافرش پیامبر اسلام (صلى اللَّه علیه و آله)، فرودگاهش مسجد الحرام، گذرگاهش مسجد الاقصى، میزبانش خدا، هدف آن دیدن آیات الهى، سوغاتىاش اخبار آسمانها و ملكوت و بالا بردن سطح فهم بشر از این دنیاى مادّى بوده استاشكال و جواب:
بعضى در مورد معراج و سفر آسمانى پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) ، سؤالها یا شبهههایى را مطرح مىكنند، از قبیل اینكه: در فضاى بیرون جوّ، هوا نیست، گرماى سوزان و سرماى كشنده هست، مشكل بىوزنى وجود دارد، اشعّههاى كیهانى خطرناك است، یك شب براى سیر در آسمانها كوتاه است و اگر كسى بخواهد در فضا سیر كند، باید سرعتى شبیه سرعت نور یا بیشتر داشته باشد، براى فرار از جاذبه باید سرعتى معادل 40000 كیلومتر در ساعت داشت و امثال اینها.پاسخ اجمالى شبهات این است: اصل معراج در قرآن و روایات متواتر آمده (بحار، ج 18) و آنچه مهم است، ایمان به اصل آن است و ایمان به جزئیّاتش ضرورى نیست. (البتّه بعضى روایات، مجعول است، مثل مشاهدهى خدا در حال جسم بودن، و برخى قابل قبول است با توجیه و تأویل، مانند: دیدار اهل بهشت و جهنّم و برخى هم بدون تأویل، پذیرفتنى است.)از طرفى معجزه باید عقلًا محال نباشد و چون معراج از معجزات پیامبر اسلام (صلى اللَّه علیه و آله) است، مشمول قواعد كلّى همهى معجزات مىشود.بقیّهى مشكلات و شبهات نیز با توجّه به قدرت الهى قابل حلّ است. علاوه بر آنكه امروزه كه انسان، هواپیما و قمر مصنوعى و سفینههاى فضایى به كرات دیگر مىفرستد، پذیرفتن معراج آسان است.چنان كه قرآن، جابهجایى تخت بلقیس را از كشورى به كشور دیگر در یك چشم به هم زدن مطرح مىكند كه این مسأله، مشكل طىّ مسافت را حلّ مىكند.خداوند، حضرت آدم را از آسمان به زمین آورد، ولى حضرت رسول (صلى اللَّه علیه و آله) را از زمین به آسمان برد. پیامبر در آن شب، عوالم بالا، ملكوت آسمانها و عجائب آفرینش را دیده و با انبیا ملاقات كردند. و احادیث قدسى در این سفر بر آن حضرت وارد شده است،در آنجا رهبرى و ولایت على (علیه السلام) نیز مطرح شدنكات آیه:1ـ معراج، لغو نیست، بلكه اسرارى قابل توجّه دارد. «سُبْحانَ الَّذِی أَسْرى» ...2ـ معراج، اردوى خصوصى و بازدید علمى پیامبر بود، و گر نه خداوند بىمكان است. «سُبْحانَ الَّذِی أَسْرى» ...3ـ عبودیّت، مقدّمهى پرواز است و عروج، بىخروج از صفات رذیله، ممكن نیست. «أَسْرى بِعَبْدِهِ» 4ـ انسان اگر هم به معراج برود، باز «عبد» است. پس دربارهى اولیاى خدا غلوّ نكنیم. «أَسْرى بِعَبْدِهِ» 5ـ عبودیّت، از افتخارات پیامبر و زمینهى دریافتهاى الهى اوست. «بِعَبْدِهِ» 6ـ پیامبرى كه امّتش در آینده از فضانوردان نیز خواهند بود، لازم است به معراج و سفر آسمانى رفته باشد. «أَسْرى بِعَبْدِهِ»7ـ براى قرب به خدا، شب بهترین وقت است. («سُرى» به معناى سیر و حركت شبانه است) «أَسْرى ... لَیْلًا»8ـ شب معراج، شب بسیار مهمى است. «لَیْلًا» نكره آمده است.9ـ اگر استعداد و شایستگى باشد، پرواز یك شبه انجام مىگیرد. «أَسْرى بِعَبْدِهِ لَیْلًا» 10ـ مسجد، بهترین سكوى پرواز معنوى مؤمن است. «مِنَ الْمَسْجِدِ» 11ـ مسجد باید محور كارهاى ما باشد. «مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى» 12ـ حركتهاى مقدّس، باید از راههاى مقدّس باشد. «أَسْرى ... مِنَ الْمَسْجِدِ» 13ـ سرسبزى و بركات، باید بر محور مسجد باشد. «الْمَسْجِدِ ... بارَكْنا حَوْلَهُ» 14ـ بیت المقدّس و حوالى آن، محلّ نزول بركات آسمانى، مقرّ پیامبران و فرودگاه فرشتگان در تاریخ بوده است. «بارَكْنا حَوْلَهُ» 15ـ ظرفیّت علمى انسان، از دانستنىهاى زمین بیشتر و شگفتىهاى آسمان نیز از زمین بیشتر است. «أَسْرى ... لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا» 16ـ هدف معراج، كسب معرفت و رشد معنوى بود. «لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا» 17ـ آیات الهى آن قدر بىانتهاست كه رسول خدا نیز توان دستیابى به همهى آنها را ندارد. «مِنْ آیاتِنا» (در جاى دیگر آمده است: «لقد رأى من آیات ربّه الكبرى» نجم، 18) 18ـ خداوند، به مخالفان هشدار مىدهد كه آنان را مىبیند و سخنانشان را مىشنود. «السَّمِیعُ الْبَصِیرُ» نوشته آمنه اسفندیاری – گروه دین و اندیشه تبیانمنابع:1- تفسیر نور ج 72- تفسیر هدایت ج 63- بحارالانوار ج 184- تفسیر الاسرار5- تفسیرنورالثقلین 6- تفسیر طبری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 345]