تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):وقتى جبرئيل با وحى به نزدم مى‏آمد، نخستين چيزى كه به من القا مى‏كرد، بسم اللّه‏...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846444999




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمت رين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد. جام جم: چرا اوباما برآشفت؟«چرا اوباما برآشفت؟» عنوان سرمقاله‌ روزنامه‌ جام جم به قلم بيژن مقدم است كه در آن مي‌خوانيد؛ سخنان احمدي‌نژاد در سازمان ملل حاوي نكات مهمي بود، اما چرا بيش از هر چيز اين بخش از سخنان او كه سازمان ملل را به تشكيل يك گروه حقيقت‌ياب مستقل درباره وقايع 11 سپتامبر فراخواند، مورد توجه و واكنش رسانه‌هاي غربي و حتي رئيس‌جمهور آمريكا قرار گرفت؟احمدي‌نژاد مگر چه گفت؟ آيا حادثه 11 سپتامبر را انكار كرد؟ نه. اما او سوالات كليدي را مطرح كرد كه مي‌توانست به كشف حقايق بيشتري بينجامد؛ حقيقتي كه سران آمريكا از آن گريزانند. آنان مي‌خواهند 11 سپتامبر را همچون هولوكاست (كشتار يهوديان در جنگ جهاني دوم) تبديل به اصل مسلمي نمايند كه هيچ‌كس حق نداشته باشد امروز، فردا و صدها سال ديگر سوال، پرسش و ترديدي درباره چگونگي و عوامل آن مطرح نمايد.اوباما در گفتگو با تلويزيون بي.‌بي.‌سي به اظهارات احمدي‌نژاد درباره اين واقعه اشاره كرد و آن را توهين‌آميز دانست، اما حتي يك جمله هم درباره حادثه 11 سپتامبر و عوامل آن و اين‌كه پس از 10 سال ابرقدرت جهان! در مقابل مهاجمان فرضي و ادعايي چه كرده است، بر زبان جاري نكرد. طراحي شتابزده براي حضور اوباما در شبكه تلويزيوني بي.‌بي.‌سي فارسي كه مخاطبان ايراني را هدف قرار داده بود، حكايت از ميزان اثرگذاري سخنان احمدي‌نژاد در واكاوي حادثه 11 سپتامبر داشت.هرچند سخنان و ترديدهاي احمدي‌نژاد از جهت محتوايي جديد نبود چرا كه بلافاصله پس از حادثه حمله به برج‌هاي دوقلو در سال 2001 نيز سوالات و ابهامات جدي در خصوص اين حادثه توسط پژوهشگران و محققان آمريكايي و... مطرح و فيلم‌هايي نيز براي اثبات دخالت آمريكا در اين حادثه ساخته و پخش شد،اما نكته مهم سخنان رئيس‌جمهور ايران در انتخاب محل بيان اين بحث يعني سازمان ملل بود، جايي كه نمايندگان حدود 200 كشور جهان در آن گرد هم مي‌آيند و رسانه‌هاي گروهي جهان به پوشش خبري آن مي‌پردازند.استفاده از فرصت‌ها براي انتقال پيام‌ها و ديدگاه‌هاي انقلاب و ايران از ويژگي‌هاي احمدي‌نژاد در ديپلماسي خارجي است كه معمولا تحسين همگان را برانگيخته است.نظرسنجي راديو دويچه‌وله آلمان درباره دخالت يا عدم دخالت آمريكا در حادثه 11 سپتامبر كه پس از سخنان رئيس‌جمهور ايران انجام شد، نشان مي‌دهد كه 55 درصد پاسخگويان معتقدند دولت آمريكا به نحوي در حادثه حمله به برج‌هاي دوقلو دست داشته و اين پاسخي است شايسته براي رئيس‌جمهور آمريكا.مردم سالاري:من مي خواهم با آقاي احمدي نژاد مصاحبه کنم«من مي خواهم با آقاي احمدي نژاد مصاحبه کنم»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم حميدرضا شکوهي است كه در آن مي‌خوانيد؛روز گذشته محمود احمدي نژاد از سفر به نيويورک بازگشت تا طولا ني ترين سفر او به مقر سازمان ملل به پايان برسد. احمدي نژاد که تنها رئيس جمهور ايراني است که هر سال براي شرکت در مجمع عمومي سازمان ملل به نيويورک رفته، امسال بيش از سالهاي گذشته در نيويورک ماند. او در اين سفر، در 12 گفت وگوي خبري به ويژه با رسانه هاي آمريکايي شرکت کرد و به پرسش هاي متعدد آنها پاسخ گفت. اما چرا آقاي احمدي نژاد که هيچگاه گفت وگو با رسانه هاي بيگانه مخالف را رد نمي کند به غير از صداوسيما و روزنامه ارگان دولت با ساير رسانه هاي ايراني گفت وگو نمي کند؟ نزديکان آقاي احمدي نژاد همواره کمبود وقت وفشردگي برنامه هاي رئيس جمهور را بهانه مي کنند اما وقتي ايشان مي تواند يک هفته در آمريکا باشد و با بيش از 10 رسانه خارجي گفت وگوي اختصاصي انجام دهد، چرا در طول اين پنج سالي که از رياست جمهوري او مي گذرد حتي يکبار با رسانه هاي داخلي گفت وگوي اختصاصي انجام نداده است؟البته همگان مي دانيم که آقاي احمدي نژاد در طول سال نيز دهها مصاحبه اختصاصي ديگر با رسانه هاي خارجي انجام مي دهد اما در طول 5 سال اخير به غير از نشست هاي خبري عمومي، هيچگاه با رسانه هاي داخلي گفت وگوي اختصاصي نداشته است. گفت وگو با صداوسيما و روزنامه ايران هم گفت وگويي چالشي محسوب نمي شود و تفاوتي با سخنراني يا ارائه گزارش عملکرد دولت ندارد.پس رسانه هاي داخلي، چه زماني بايد پاسخ پرسش هاي  خود را از رئيس جمهور بگيرند و بتوانند گفت وگويي اختصاصي و چهره به چهره با او داشته باشند؟ قطعا اين موضوع قابل پذيرش نيست که آقاي احمدي نژاد در طول سال، دهها گفت وگوي اختصاصي با رسانه هاي خارجي، حتي از نوع رسانه هايي که برخي اصولگرايان، آن را رسانه هاي استعماري و استکباري مي دانند، انجام دهد اما حتي يک گفت وگوي اختصاصي با هيچ روزنامه منتقد داخلي در کارنامه خود نداشته باشد. به هرحال ابهامات و پرسش هاي فراواني در ذهن جست وجو گر خبرنگاران ايراني وجود دارد که پاسخ آن را تنها در گفت وگويي اختصاصي با آقاي احمدي نژاد مي توانند بگيرند.پس اگر آقاي احمدي نژاد با گفت وگو با روزنامه هاي منتقد داخلي مخالفتي ندارد و از اين لحاظ تبعيضي بين رسانه هاي ايراني و آمريکايي قائل نيست فرصتي براي گفت وگوي اختصاصي با يک روزنامه منتقد داخلي فراهم سازد. من به عنوان يک روزنامه نگار ايراني دلسوز کشور و نظام که در روزنامه اي منتقد فعاليت مي کنم تمايل دارم گفت وگويي اختصاصي با آقاي احمدي نژاد انجام دهم. دراين صورت ديگر هيچ شائبه اي در ذهن برخي افراد مبني بر تمايل احمدي نژاد براي گفت وگو با رسانه هاي خارجي و عدم انجام گفت وگوي اختصاصي با خبرنگاران و روزنامه نگاران ايراني وجود نخواهد داشت.رسالت:آنها كه خود تمام شده‌اند«آنها كه خود تمام شده‌اند»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي است كه در آن مي‌خوانيد؛ آسيب شناسي انقلاب از ابعاد گوناگون بويژه نيروي انساني كه به عنوان موتور  حركت انقلاب عمل مي‌كند خيلي مهم است. اينكه آيا انقلاب فرزندان خود را مي‌خورد يا برخي فرزندان انقلاب قصدخوردن خود انقلاب رادارند از منظر آسيب شناسي انقلاب نيز مهم است. رهبر معظم انقلاب در ديدار جوانان پرشور و انقلابي اعضاي بسيج سازندگي نوعي آسيب شناسي از اين منظر را مطرح فرمودند كه شايسته دقت و تامل است. برخي انقلابيون خود را ملاك ومعيار حدوث و بقاي انقلاب مي‌دانند همين جماعت  وقتي به خود نگاه مي‌كنند و مي‌بينند رمقي از ايمان به اسلام  و انقلاب در وجود خود و فرزندان و يا حواريون خود نمي‌بينند لذا انقلاب را تمام شده و اسلام را پايان يافته اعلام مي‌كنند. يك لحظه غفلت از خدا  و حساب و كتاب قيامت، يك لحظه غفلت از ماموريتي كه خداوند برعهده اهل حق نهاده كه با ستمگران بجنگند و ياور محرومان وستمديدگان باشند انسان را به وادي تسليم در برابر جور وستم وحتي همراهي و همگامي با ستمكاران مي‌كشاند. عشق به قدرت ، تسليم جاذبه‌هاي مادي و دنيوي شدن، زانو زدن در برابرشهوات، مايه‌هاي ايماني وانقلابي را در يك انسان مي‌كشد و او را تا حد يك حيوان وحشي فرو مي‌كاهد. انقلاب اسلامي چيست؟ وجه تمايز آن با انقلابات ديگر كدام است؟ علت حدوث و بقاي آن چيست؟ ما انقلاب و جنبش در صد سال اخير زياد داشته‌ايم. اما دوام آنها به اندازه انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني (ره) نبوده است . ما بايد به اين پرسش پاسخ دهيم كه "سرّ" مانايي انقلاب چيست؟ تا با مراقبت از آن انقلاب را تا ظهور صاحب اصلي آن يعني حضرت بقيه الله الاعظم روحي له الفدا حفظ كنيم. واقعيت آن است كه پايه هاي انقلاب از اول روي شانه هاي لرزان عناصر كم ايمان و بي‌باور نبوده است. اين انقلاب بر بال ملائك مسير سه دهه خود را تاكنون طي كرده است. ان الذين قالو ربنا الله ثم استقموا تتنزل عليهم الملائكه ..... كساني كه گفتند پروردگار ما خداي يكتاست و بر اين ايمان پايدار ماندند فرشتگان رحمت برآنها نازل مي‌شوند ومژده مي‌دهند كه ديگر هيچ ترسي از حوادث آينده و اندوهي از گذشته نداشته باشند. شما را به بهشتي كه انبياء وعده داده‌اند بشارت مي‌دهيم ( فصلت آيه 30) اين انقلاب توسط كسي به پا شد كه در بيان اين معنا كه پروردگار ما خداست صادق بود.ياران او اعم از عالمان و مجاهدان و عابدان روزگار در اين بيان صادق بودند و توانستند ازگردنه‌هاي صعب العبوري طي سه دهه گذشته با خطر كردن و فداكاري عبور كنند. تنها كساني كه رب آنها هواي و هوس و شهوات بود از راه باز ماندند وفكر  كردند بقيه هم راه را ادامه نمي‌دهند. سوخت اصلي موتور انقلاب ايمان، تقوا، اخلاص ، فداكاري ، ايثارگري، علم،تدبير، شجاعت  و عدالت است.ملت ما بيش از هزار سال است در مكتب اهل بيت عصمت و طهارت اين سوخت را غني سازي كرده و مودب به آداب الهي و قرآني شده است. رويشهاي ايماني وانقلابي در سراسر كشور موج مي زند. ريزشهاي كساني كه خود تمام شده‌اند و انقلاب راتمام شده مي‌پندارند در برابر رويشهاي عظيم و انبوه عددي نيستند.آن هنگام كه امام عظيم الشان جهان اسلام در دهه چهل پس از جنايات استكبار در حادثه 15 خرداد و ماجراي كاپيتولاسيون خطاب به آمريكا و شاه ستمگر فرمود: "من قلبم را آماده كرده‌ام كه بر سر نيزه‌هاي شما بزنم "به اين سئوال پاسخ داد كه سپاه و سربازان او كجا هستند!او بارها به اين سخن تفوه فرمود؛ ما كه خدا را داريم به او توكل مي‌كنيم ضمن اينكه سربازان ما درگهواره‌ها هستند.همان سربازان در گاهواره‌ها سالهاي 56 و57 با مشت گره كرده در شهرهاو روستاها به ميدان آمدند واسلام را فرياد زدند و با صداي بلند گفتند " پروردگار ما خداست" ما اسلام را مي‌خواهيم ما جمهوري اسلامي را مي‌خواهيم ما نمي‌خواهيم ننگ زندگي زير پرچم كفار را بپذيريم، ما ولايت آمريكا و اسرائيل را ولايت كفر مي‌دانيم. ما ولايت فقيه را مي‌خواهيم. همين سربازان در 8 سال دفاع مقدس صادقانه جهاد كردند و انقلاب و كشور را با خون خود پاسداري نمودند. اهل معنا خوب مي‌دانند رزمندگان اسلام همپاي بال ملائكه حركت مي‌كردند و به نويد‌هايي كه آنها درمورد آينده مي‌دادند خوب آشنا بودند. انقلاب از اين منظر به يك منبع لايزال متكي است و هيچ‌گاه تمام شدني نيست . مقام معظم رهبري با واكاوي اين معنا كه چه كساني اكنون خود وانقلاب را تمام شده مي‌دانند در ديدار با اعضاي بسيج سازندگي چهار شنبه گذشته فرمودند: "كساني كه اكنون ادعاي كهنه شدن و تمام شدن انقلاب و فراموش شدن امام را دارند ... كم آوردند واسير وسوسه رياست و قدرت شدند. اين بلا آنها را از درون تهي و تمام كرد لذا فكر مي‌كنند كه انقلاب تمام شده اما اين ادعا فقط يك خيال و توهم است". امام (ره) چه هوشمندانه اين جماعت را شناسايي كرده و فرموده‌اند ؛ "ميزان حال فعلي افراد است". بايد ديد افرادي كه روزگاري خوش درخشيدند در انقلاب و خدماتي هم كردند آيا حالا هم همين روحيه وتفكر را دارند يا تمام شده‌اند.برخي فكر مي‌كنند مردم اينها را طرد مي‌كنند اما درواقع اينها هستند كه مردم را ترك مي‌كنند و هر چقدر از مفاهيم اسلامي و انقلابي فاصله مي‌گيرند با مردم هم فاصله پيدا مي‌كنند . بعد فرياد مي‌زنند انقلاب فرزندان خود را مي‌خورد. حال آنكه خودشان مي‌خواهند انقلاب را وقيحانه بخورند و انتظار دارند صداي كسي هم در نيايد! اينها مزد خدمات خود را در انقلاب به هنگام تصدي مقامات عاليه گرفته و طلبي از مردم و خدا ندارند. آنها در آزمونهاي سخت الهي مردود شدند تنها وقتي به نمرات و كارنامه مردودي خود علم پيدا مي‌كنند كه در محضر خداوند تبارك وتعالي حاضرشوند. خوردن پيشاني آنها به سنگ قبر در اولين شب وفات براي آنها لحظه حضور در محضر الهي است كه مفري هم بر آن نيست . به هر حال ملت ايران كه پرچم‌ رهايي  امت اسلامي را بر دوش دارد بدون اعتنا به ريزشهاي انقلاب با سرعت نور به پيش مي‌رود تا مو قعي  كه ما در ميثاق خود با خداوند صادقانه عمل مي‌كنيم هيچ چيز نمي‌تواند حركت پر رويش انقلاب را متوقف كند.سياست روز:گفت‌وگوي شتاب‌زده اوباما«گفت‌وگوي شتاب‌زده اوباما»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي سياست روز به قلم محمد صفري است كه در آن مي‌خوانيد؛مصاحبه اختصاصي «بي‌بي‌سي» فارسي با «باراک اوباما» نشان از شتابزدگي رئيس‌جمهور آمريکا در پاسخگويي به سخنان محمود احمدي‌نژاد رئيس‌جمهوري کشورمان بود.اين گفت‌وگوي اختصاصي که با محوريت ايران انجام شد در واقع پس از آن صورت گرفت که رئيس‌جمهوري کشورمان در سخنان خود در سازمان ملل، 11 سپتامبر را زير سوال برد و خواستار تشکيل کميته حقيقت‌ياب در اين باره شد.احمدي‌نژاد براي نخستين بار با استفاده بهينه و هوشمندانه از تريبون رسمي و بين‌المللي دنيا مطرح کرد که 11 سپتامبر کار دولت آمريکا بوده است. دلايلي هم که رئيس‌جمهوري ايران در اثبات خود‌زني آمريکا در ماجراي 11 سپتامبر مطرح کرد، دلايلي روشن و قاطع بود که پس از گذشت حدود 10 سال هنوز به آنها پاسخ داده نشده است.واکنش تند «اوباما» نيز دور از انتظار نبود، اين واکنش نشان دهنده تاثيرگذاري ادعايي بود که آقاي احمدي‌نژاد درباره ماجراي 11 سپتامبر مطرح کرد.ابهامات 11 سپتامبر بسيار است. از مسائل امنيتي گرفته تا اطلاعاتي اين اتفاق مبهم است و هر فردي که کمي در اين باره انديشه کند، نمي‌تواند بپذيرد با آن همه سيستم‌هاي حفاظتي و امنيتي پيشرفته، چنين فاجعه‌اي رخ دهد.ايالات متحده آمريکا در گذشته نيز دست به اقدامات مشابه زده بود. در يک فيلم آمريکايي به نام «منطقه صفر» مشاهده مي‌کنيد که در يک رزمايش سربازان به منطقه‌اي اعزام مي‌شوند که قرار است يک بمب اتم آزمايش شود و سپس تاثيرات تشعشات اتمي بر روي سربازان نيز مورد آزمايش قرار گيرد.و يا در فيلم عمليات مرداب مي‌بينيد چگونه سربازان باقي مانده و معترض جنگ ويتنام کشته مي‌شوند.دستگاه حکومتي آمريکا از هر وسيله‌اي براي رسيدن به اهداف خود استفاده مي‌کند و اين امري است اثبات شده. در آمريکا هدف وسيله را توجيه مي‌کند و هيچ مسئله‌اي نمي‌تواند سياست‌مداران آمريکا را براي رسيدن به هدف خود مانع شود.اما «بي‌بي‌سي» فارسي هم با يک خوشحالي زايد‌الوصفي از اين گفت‌وگوي اختصاصي گزارش پخش مي‌کرد که انگار اتفاق بسيار مهمي افتاده است. آقاي اوباما در مقابل پرسش‌هايي قرار گرفت که پاسخ آنها از پيش مشخص بود. رئيس‌جمهور آمريکا ا گر قصد دارد گفت‌وگويي داشته باشد، بهتر است در مقابل يک خبرنگار رسمي جمهوري اسلامي ايران قرار گيرد آنگاه متوجه خواهد شد که پرسش‌ها چگونه مطرح خواهد شد.كيهان:ماجراي يك گمراهي اطلاعاتي«ماجراي يك گمراهي اطلاعاتي»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم محمد ايماني است كه در آن مي‌خوانيد؛3 ماه از صدور چهارمين قطعنامه تحريمي عليه ايران در شوراي امنيت گذشت. نمايندگان آمريكا انگليس و فرانسه در جمع بندي اين 3 ماه اعلام كردند ايران تحريم ها را دور زده و اعضاي سازمان ملل نيز اهتمام چنداني به اين موضوع ندارند. چند روز ديگر (اول اكتبر) هم سالگرد مذاكرات گروه وين با ايران در ژنو است كه به خاطر بدقلقي هاي طرف غربي و زياده خواهي آنها به سرانجامي نرسيد. آمريكا چند ماه پيش به جاي استقبال از بيانيه سه جانبه تهران ترجيح داد قطعنامه اي متضمن تهديد و ارعاب و تحريم از سوي شوراي امنيت صادر شود و به جاي تأمين سوخت مورد نياز را آكتور تهران، بسته تنك مايه تحريم را روي ميز بگذارد. ايران يك سال پس ازمذاكرات اكتبر 2009 و 3 ماه و نيم پس از صدور قطعنامه 1929، به جاي 1200 كيلوگرم اورانيوم، بيش از 2800 كيلوگرم اورانيوم 5/3 درصد غني سازي شده در اختيار دارد و اگر 120 كيلوگرم اورانيوم 20 درصدي مورد نياز را از او دريغ كرده اند، اكنون در حال غني سازي 20 درصدي براي تامين نيازهاي خود است و 25 كيلوگرم از اين اورانيوم را توليد كرده است.چهارشنبه گذشته وقتي نمايندگان گروه از معنا تهي شده 1+5 خواستند دور هم بنشينند و نتايج قطعنامه 1929 را بررسي كنند، پيشاپيش سوزان رايس نماينده آمريكا در سازمان ملل اعلام كرد «نبايد انتظار زيادي از اين نشست داشته باشيم» و ايلان برمن نايب رئيس شوراي سياست خارجي آمريكا، تصوير شفاف تري به ارزيابي دولت آمريكا از روند پروژه تحريم داد آنجا كه گفت «فعلا مسير تحريم ها يك روند شكست خورده است و احتمال ناچيزي براي وقوع تغيير وجود دارد.» همزمان استيون چو وزير انرژي آمريكا معتقد بود «شرايط از مذاكرات اكتبر سال گذشته تغيير كرده» و معاون وي- دانيل پونمن- توضيح مي داد «مذاكرات هسته اي با ايران بايد در حد وسيع تري صورت بگيرد. شرايط نسبت به سال گذشته كه بحث تبادل سوخت با ايران مطرح شد تغيير كرده و ايران مشغول غني سازي در سطوح بالاتر است. ديگر نمي توان فقط به گفت وگو درباره مبادله سوخت بسنده كرد». اكنون جرج فريدمن مدير مؤسسه پژوهش هاي اطلاعاتي و امنيتي استراتفور مي گويد «هدف تهديد و فشار، مرعوب ساختن ايران بود اما طرح هاي حمله و تحريم قبلا شكست خورده اند... ما قبلا چندين بار اين تجربه را داشته ايم كه اسرائيل نقش يك سگ هار و ديوانه را بازي مي كند كه يك آمريكاي هوشيار مهارش مي كند و در عين حال مصرانه از ايران مي خواهد براي جلوگيري از جنگ سازش كند. ما از اين بازي چند باره كه قبلا هم داشته ايم هيچ نتيجه اي نگرفته ايم». در پايان انبوه اين جمع بندي ها آقاي اوباما مجبور است بگويد درهاي ديپلماسي به روي ايران گشوده است! ديوار كشيدن در برابر ديپلماسي با خشت تحريم و سپس گشوده خواندن باب آن؟! سياست سازان دولت آمريكا در كدام دستگاه فكري محاسبه مي كنند كه با چيدن ديوار تحريم، كار را بر خويش سخت مي كنند؟ آيا حكايت آنها حكايت همان نابغه اي است كه وسط خيابان ديواركشيده و چراغ چشمك زن هشدار را نيز بر فراز آن گذاشته بود تا خودروهاي عبوري چراغ را ببينند و به ديوار اصابت نكنند؟ با اين تفاوت كه آمريكا بر گرد ديپلماسي خود ديوار مي كشد و قدرت مانور خود را محدود مي سازد.كجاي محاسبه آمريكا ايراد دارد كه نمي تواند ضربه اي مؤثر بر ايران وارد كند؟ چرا ابرقدرت قرن به ويژه در برابر ايران قدرت «غافلگيري» و «ارعاب» را از دست داده و نه مي تواند مدل محاسبه ملت- دولت ايران را بفهمد و نه بر آن اثر بگذارد؟ آيا مشكل در ديدبان هاي اطلاعاتي و امنيتي آمريكاست كه از درختان از درون پوسيده و تهي شده نردبان صعود به برج ديدباني ساخته اند و مدام سقوط مي كنند؟ آيا با طناب «پوسيده» جريان هايي در ايران به چاه رفتند كه آدرس ها و گراهاي غلط درباره ملت- دولت ايران مي دهند؟ آيا اين جريان ها بدون اينكه بفهمند بازيچه سيستم اطلاعاتي- امنيتي ايران شده و سالهاست اطلاعات و تحليل هاي غلط به اتاق فكرهاي سياسي- اطلاعاتي آمريكا مي دهند و بدين ترتيب «فرصت» يك دهه طلايي و پرقيمت را به ايران دوره پيشرفت و عدالت براي «تيك آف» نهايي و پريدن از دسترس قدرت ها تقديم كرده اند؟ اگر سخن نتانياهو درست باشد كه ايران با سرعت قطاري تندرو به پيش مي تازد و ما مانند يك ماشين قراضه سعي مي كنيم خود را به پاي اين كشور برسانيم، جريان مورد اشاره چه قدر آمريكا و اسرائيل و انگليس (مثلث صهيونيسم مسيحي) را معطل كرده و طعمه اطلاعاتي ايران براي فريب رژيم هاي سه گانه مذكور شده است؟اينها پرسش هاي تند و زهرآگيني است كه قطعاً ذهن محاسبه گران صهيونيسم بين الملل را درگير خود ساخته است. با عنايت به اين گفته درست و دقيق رهبري ايران كه «كساني كه تمام و تهي شده بودند، انقلاب را تمام شده پنداشتند»، بايد نتيجه گرفت سرويس هاي اطلاعاتي و تصميم سازان سياسي در غرب دست كم به مدت يك دهه، پايه نردبان تحليل و تصميم سازي خود را «پندار پوسيده» و «حباب وهم» نهادند وگرنه، عقل حسابگر داراي اطلاعات صحيح و آدرس درست، امضا نمي كرد كه غرب مبادله اورانيوم 5/3 درصد با سوخت 20 درصد را نپذيرد و به جاي آن دل به صدور قطعنامه تحريمي 1929 دو روز پيش از سالگرد انتخابات رياست جمهوري(20 خرداد 1388) ببندد شايد كه از درياي دروغ «جريان پندار» بتوان دوغي درست كرد و ترش كام شد!اما بازي خوردن آمريكايي ها از «جريان پندار» در ايران يك مصيبت است و اينكه دولت- ملت ايران دست قدرت ها را خوانده، مصيبتي بزرگ تر. مسئله اين است كه ايراني ها دست طرف مقابل را خوانده اند و اين صرفاً به اين معنا نيست كه يقين كرده اند دست آمريكا و اسرائيل و انگليس خالي است. ايراني ها هم مي دانند دست دشمن از انواع گزينه ها خالي است و هم ترسشان از دشمن ريخته است. ملت ايران صرفا بر مبناي اينكه آمريكا ناتوان از حمله و تعرض و درگيري جدي است، هم مصاف با كاخ سفيد نشده اند بلكه حتي اگر دست آمريكا از گزينه هاي تهديد هم پر بود، از اين مصاف شانه خالي نمي كردند. و كدام مصيبت براي آمريكا و اسرائيل از اين بزرگ تر و بي علاج تر كه طرف مقابل-برخلاف عرف گذشته- جا نزند و استراتژي بازدارندگي و باج خواهي مبتني بر ارعاب ديگر تهي مايه و بي معنا شود؟ كه اساسا همه چيدمان زورگويان بر اين بازدارندگي مؤثر مبتني بوده است.اكنون نه ايران سلحشور و نترس كه حتي عروس خاورميانه- لبنان- هم سيماي مقاومت و رزمندگي به خود گرفته است. اكنون «رمز33» رمزي است امتداد يافته از ايران تا لبنان. اگر روزگاري خرمشهر بي دفاع، در برابر سگ هار و قلاده گشوده آمريكا، 33 روز مقاومت كرد تا درخت استواري سبز و ستبر و تركه هاي مجازات بر تن متجاوز نواخته شد و سرنوشت نكبت را براي صدام نگاشت، اكنون ريشه هاي اين مقاومت رازآلود تا جنوب لبنان دويده و مقاومت پيروز در جنگ 33 روزه را در سال 6200 و سپس 22 روزه در سال 8200(غزه) را به رخ كشيده است. يعني كه آغاز جنگ نيابتي در 22 سپتامبر 0198 (13 شهريور 9135) با آمريكا بود اما پايان آن با آمريكا نيست. يعني كه جنگ در 72 تير 7136 (81 ژوئن 8198) تمام نشد و تازه راه خود را به عمق عراق و لبنان و فلسطين و تركيه و مصر و بحرين و يمن و افغانستان باز كرد و سپس تا بيخ گوش كاخ سفيد در آمريكاي لاتين زبانه كشيد. حالا ترس از آمريكا در خيلي از كشورها ريخته است.آري ملت ايران سابقه جنگي چنين را در حافظه و تجربه خود نداشت. ملت ما كجا و گلاويز شدن با قدرت ها كجا؟ از 020 سال پيش، بي كفايتي حاكميت قاجار و سپس پهلوي كار را به جايي رساند كه ايران با مشاهده چند لشكر يا ناوجنگي دشمن، پاره اي از تن خود را- از هرات تا بحرين- تقديم بيگانه كند. آري جنگ توأم با كراهت است و ايران تازه از انقلاب درآمده، هيچ مهياي جنگ نبود اما شيطان بزرگ آن روز بي آنكه بخواهد پاي در دام در مكر الهي گذاشت و پادزهر ترس از جنگيدن و مقاومت را تقديم ملت ايران كرد. آن جنگ پرماجرا و هيجان، ما را به خود آورد. مجبور كرد حالا كه در فشار و محاصره و تحريم و تنگنا و تهديد بوديم، به راه بيفتيم و حركت كنيم. جنگ كليد گشاينده خزانه هاي بزرگ شد و شد «مفاتيح الغيب». فتح باب شد براي پيدا كردن دفينه هاي بزرگ و ناشناخته «ظرفيت»ها و «توانمندي»هاي خود. راه هاي ميان بر و فرمول هايي طلايي را پيش پا و چشم مي گشود تا شهادت دهيم به حقيقت كلام اميرمؤمنان كه «انّ الجهاد باب من ابواب الجنه ... جهاد دري از درهاي بهشت است كه خداوند براي برگزيدگان از اولياي خويش مي گشايد و آن لباس تقوا و سپر استوار و زره محكم خداوندي است. پس هر كس از سر اعراض آن را ترك كند، خداوند لباس ذلت و بلا بر او بپوشاند و در پستي و حقارت غوطه ور سازد و پرده هاي بي عقلي بر دل او زند و چنين كسي از حق خود به خاطر ضايع كردن جهاد محروم ماند» (خطبه 27 نهج البلاغه). ملت ما با دفاع 8 ساله باور كرد كه جهاد، هم بسط و گشايش در توانايي ها، و هم استحكام و نفوذناپذيري در دفاع از خويش است. از اين تجربه موفق مقاومت (سينه سپر كردن و پيش رفتن نه درجا زدن) بود كه خوشه ها و شاخه هاي پربار جهاد سازندگي، علمي و فناوري، فرهنگي و معرفتي، و دفاعي و نظامي به ثمر نشست و رشته تمام محاسبات قدرت هاي زورگو را پنبه كرد. ملت ما به بركت دفاع مقدس راه هاي گشوده بسياري يافت تا معنا شود اين آيت الهي كه «الذين جاهدوا فينا لنهدينّهم سبلنا».براي چنين دولت- ملتي دعوت به از سرگيري مذاكرات اكتبر همان قدر تنك مايه و كم بهاست كه نشان دادن چنگ و دندان تحريم. اكنون به طرف مذاكره كننده اي كه برگ آخر را اول به ميز كوبيده بايد گفت تمام هنر خويش را خرج كرده ايد، پس نوبت حريف شماست كه عجله اي در رو كردن برگ برنده و جابجايي مهره آخر براي اعلام پايان بازي ندارد و اساسا بساط اين بازي كاملا جدي حيف است كه به اين زودي جمع شود.اين بازي بزرگ پر از سود و فايده براي ايران بوده است. ما پاي همين بازي بزرگ مذاكره بود كه به استانداردهاي عزت و آقايي و اقتدار دست يافتيم. همين چالش و مذاكرات هسته اي بود كه بهانه و تريبوني پرمخاطب براي گفتن و شنواندن پيام هاي گيرا و نافذ به افكار عمومي دنيا و دولت ها و ملت ها شد.جا دارد آمريكايي ها بنشينند و دوباره بررسي كنند كه با ملت ايران چه كردند تا اين گونه در ديپلماسي زبردست و در پنجه افكني قدرتمند شد. اگر بررسي كردند شهادت خواهند داد به حقانيت اين كلام امام خميني در منشور روحانيت كه «... هر روز ما در جنگ بركتي داشته ايم كه در همه صحنه ها از آن بهره جسته ايم. ما انقلابمان را در جنگ صادر نموده ايم... ما در جنگ پرده از چهره تزوير جهانخواران كنار زديم. ما در جنگ دوستان و دشمنانمان را شناختيم. ما در جنگ به اين نتيجه رسيديم كه بايد روي پاي خودمان بايستيم. ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شكستيم. ما در جنگ ريشه هاي انقلاب پربار اسلامي مان را محكم كرديم. ما در جنگ حس برادري و وطن دوستي را در نهاد يكايك مردمانمان بارور كرديم». و بايد خاطرنشان كرد كه هنوز هزار باده ناخورده در رگ جنگ (تاك) است.ابتكار:دوئل احمدي نژاد و اوباما«دوئل احمدي نژاد و اوباما»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار به قلم محمدعلي وکيلي است كه در آن مي‌خوانيد؛ششمين سفر دکتر احمدي نژاد به مجمع عمومي سازمان ملل همچون پنج سفر گذشته، اجلاس سالانه را تحت شعاع خود قرار داد. اين سفر در شرايط حساسي صورت پذيرفت.افزايش تحريم‌ها عليه کشورمان،سوزاندن قرآن توسط کشيش افراطي امريکايي،افزايش تهديدات زباني مقامات آمريکا و اسرائيل عيله ايران تمرکز افکار عمومي غرب بر پرونده سکينه آشتياني،شرايط سفر اخير را بسيار پيچيده و حساس کرد.مواضع گذشته احمدي نژاد،مسائل مربوط به انتخابات دهم، همه و همه بر حساسيت اين سفر افزود. در نقطه مقابل اوباما که همچون احمدي نژاد با شعار تغيير در آمريکا بر سر کار آمده است،تلاش دارد مسير متفاوت از اسلاف خويش بپيمايد.او تمام توان خودرا به منظور پيشبرد صلح خاورميانه مصروف داشته و فشار بي حد و حصر را بر طرفين مذاکره( محمود عباس و نتانياهو) گذاشته است.اوباما که اکنون گرفتار شمارش معکوس انتخابات کنگره است و عملکردش چندان رضايت آور نبوده است، قصد دارد در مدت باقي مانده،گامي در جهت شعارها و وعده‌ها بردارد. او در جبهه‌هاي افغانستان و عراق با ناکامي روبروست .نکته جالب اينکه آمريکا تمام ناکامي خود در نا ممکن شدن صلح خاورميانه و بن بست افغانستان و عراق را به ايران نسبت مي‌دهد .مجمع عمومي سازمان ملل،فرصتي فراهم آورد که برفراز هياهوهاي رسانه‌اي،صداي اين دو (احمدي نژاد و اوباما)شنيده شود. اگرچه بارها دکتر احمدي نژاد آمادگي خود جهت مناظره با آقاي اوباما را مطرح کرد اما صحبت ايشان در مجمع سازمان ملل و اشاره ايشان به نظريه دست داشتن بخشي از دولت مردان آمريکا در حادثه 11سپتامبر واکنش همه جانبه آمريکايي‌ها را به دنبال داشت.مصاحبه اختصاصي آقاي اوباما با شبکه فارسي بي بي سي که در حقيقت تلاش ايشان براي پاسخ گفتن به سخنراني آقاي احمدي نژاد بود،نوعي مناظره غير رسمي بين آن دو را شکل داد .احمدي نژاد هم در مصاحبه‌ها و ديدارها و همچنين در صحن علني مجمع عمومي، محورهايي را انتخاب کرد که در برگيرنده مجموع اتهاماتي بود که در طول يک سال اخير عليه ايران مطرح و تبليغ شده است.او با طرح پرونده يک زن گمنام آمريکايي به نام ترزا لو يسيس (که اتفاقا دو روز پيش مطابق حکم دادگاه اعدام شد )برگ برنده غرب در موضوع سکينه آشتياني را ستاند و موج ايجاد شده را معکوس کرد. احمدي نژاد با گرفتن کتاب مقدس در يک دست و قرآن در دست ديگر،پاسخ عاطفي،انساني خوبي به اهانت کنندگان به قرآن داد و موجي از رضايت را در کشورهاي اسلامي ايجاد کرد.رئيس جمهور کشورمان همچنين به ساختار ناکارآمد سازمان ملل تاخت و بر پيشنهاد تغيير ساختار نهادهاي بين المللي تاکيد مکرر کرد اما بمب خبري احمدي نژاد در حقيقت آنجا بود که او با اشاره به 11سپتامبر به فرضيه‌اي اشاره کرد که همواره در مجامع کارشناسي مورد گمانه زني بود اما تاکنون هيچ کدام از روساي کشورها آنرا به زبان نياورده بودند و آن احتمال دست داشتن حاکمان آمريکا در واقعه 11سپتامبر بود.طرح اين موضوع همچون مسئله انکار هولوکاست تا سالها در محافل خبري و تحليلي روي آنتن خواهد ماند همين مسئله اوباما را قانع کرد تا براي اولين بار جلوي دوربين‌هاي بي بي سي فارسي حاضر شود و تلاش کند به آن پاسخ دهد .اوباما در مقاطع مختلف مصاحبه، اصرار داشت بين دولتمردان ايران و مردم تفاوت قايل شود و آنجا که به گفته مجري برنامه، دود تحريم‌ها به چشم مردم خواهد رفت، مجبور شد که تقصير را بر گردن دولتمردان بگذارد .رئيس جمهور آمريکا که معلوم بود از صحبت‌هاي احمدي نژاد بسيار عصباني است بر تراژدي بودن حادثه 11سپتامبر تاکيد داشت و سخنان احمدي نژاد را نفرت انگيز خواند .به هر حال مناظره غير همزمان احمدي نژاد و اوباما به دوئلي شبيه بود که به نظر مي‌رسد به دليل رفتارهاي غير منطقي دنياي غرب برنده اين دوئل احمدي نژاد است.واقعيت اينست که نقش رسانه‌ها در مهندسي افکار عمومي قابل انکار نيست و قدرت آمريکا بيش از آنکه مبتني بر واقعيات باشد،ساخته رسانه هاست بنابراين سفرهاي هرساله احمدي نژاد به آمريکا و مصاحبه با رسانه‌هاي مختلف و استفاده از تريبون سازمان ملل گام مهمي در مهندسي افکار عمومي است و توانسته است بخش مهمي از هجمه رسانه‌اي غرب را خنثي سازد البته کاش رئيس جمهور محترم آنچنانکه به اهميت و کار ويژه رسانه در غرب توجه دارند و اينچنين سخاوتمندانه حاضر با مصاحبه اختصاصي به آنان مي‌باشد در داخل نيز اين امکان را براي رسانه‌هاي غير دولتي جهت مصاحبه‌هاي چالشي فراهم آورند.  جمهوري اسلامي:تبعات سنگين تاخير در تشكيل دولت عراق«تبعات سنگين تاخير در تشكيل دولت عراق»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛آيت الله سيستاني مرجع عالي شيعيان عراق روز گذشته بار ديگر نسبت به پيامدهاي ناشي از تاخير در تشكيل دولت در عراق هشدار داد و خواستار عمل كردن گروههاي سياسي به مسئوليت خود در روند تشكيل دولت جديد شد.عراق نزديك به هفت ماه است به دليل وجود اختلاف نظر بين گروههاي سياسي، رسما فاقد دولت است و همين مسئله ابهامات و نابساماني هاي اين كشور بحران زده را دو چندان كرده است.تازه ترين گزارش ها ازتحولات سياسي اين كشور حاكي از آن است كه جريانات سياسي براي انتخاب نخست وزير جديد به اجماع نزديك شده اند و به گفته منابع مطلع عراقي اين اجماع به احتمال قوي بر روي نوري مالكي خواهد بود، هرچند در اين باره نمي توان اميدواري قطعي داشت چراكه جريانات سياسي در مدت هفت ماه پس از انتخابات، بارها از دستيابي به توافق سخن گفته‌اند ولي درعمل، اتفاقي رخ نداده و دولت تشكيل نشده است.تازه ترين گزارشها حاكي از آن است كه شماري از اعضاي حزب اتحاد ملي، متشكل از دو فهرست شيعه "دولت قانون" و "ائتلاف ملي" با شروطي با ادامه نخست وزيري مالكي موافقت كرده اند ولي سيدعمارحكيم، رهبر جريان "ائتلاف ملي" كماكان با انتخاب مجدد مالكي مخالف است.فهرست "ائتلاف ملي" به رياست حكيم اخيرا عادل عبدالمهدي، معاون رئيس جمهور عراق را به نامزدي نخست وزيري عراق معرفي كرده است.در اين باره، حكيم هفته گذشته دردفاع از انتخاب عبدالمهدي، وي را سياستمداري بامنطق سياسي و اقتصادي توصيف كرد كه با همه طرف هاي سياسي عراق داراي روابط مستحكمي است.شخص عادل عبدالمهدي نيز هفته گذشته امكان چشم پوشي از نخست وزيري به نفع مالكي را رد كرد.مشكل سياسي جاري عراق به همين جا محدود نمي شود و گروه "العراقيه" وابسته به اياد علاوي، سياستمدار شيعه ولي سكولار عراق نيز به عنوان ضلع سوم ساختار سياسي كنوني اين كشور، ساز خود را مي زند و به دنبال اهداف جناحي خود مي باشد."العراقيه" كه در انتخابات اسفندماه گذشته، توانست با برخورداري از حمايت هاي گسترده تبليغاتي و حتي مالي آمريكا و عربستان 91 كرسي مجلس را تصاحب كند به دليل اينكه دو كرسي از ائتلاف "دولت قانون" وابسته به مالكي بيشتر كسب كرده تشكيل دولت راحق خود مي داند. با اينحال، مانع اصلي العراقيه براي تشكيل دولت آن است كه اين گروه اگرچه اكثريت راكسب كرده است ولي از تامين حدنصاب لازم كرسي ها براي تشكيل دولت عاجز است چرا كه اكثريت كماكان در اختيار دو تشكل شيعه وابسته به حكيم و مالكي مي باشدكه بر روي هم 150 كرسي در اختيار دارند.ميان گروه‌هاي حكيم و مالكي در طول ماههاي گذشته رايزني‌هاي گسترده‌اي براي رسيدن به وحدت اين دو گروه صورت گرفت و حتي با اعلام ادغام دو گروه در حزب موسوم به "اتحاد ملي"، خوش بيني در شكستن بن بست عراق قوت گرفت ولي اين خوش بيني به مرور زمان و به دليل بروز اختلافات جديد رنگ باخت.عمده اختلافات دو تشكل سياسي شيعه عراق كه عامل اصلي بروز انشعاب در جناح حاكم "يكپارچه شيعيان" نيز بود، سياست هاي نوري مالكي بوده است. گروه وابسته به حكيم، مالكي را به ديكتاتوري متهم كرده است. درروزهاي اخير نيز گروه حكيم به عنوان راه‌حلي براي اين مسئله، خواستار بازنگري در اختيارات نخست وزير شده و معادله جديدي در اين باره ارائه داده است كه اختيارات، به طور كامل در انحصار شخص نخست وزير نباشد. مالكي كه از فروردين 1385 نخست وزير عراق است در طول ماههاي گذشته نشان داده است كه به هيچ وجه حاضر به كناره گيري نيست.امروز، يكشنبه آخرين روز مهلت پنج روزه اي است كه اعضاي دو جناح شيعه براي معرفي نخست وزير تعيين كرده اند با اينحال با توجه به شواهد، دستيابي به توافق نهايي همچنان بعيد به نظر مي رسد.ادامه اختلافات ميان گروه‌هاي سياسي و بلاتكليفي در تشكيل دولت جديد، همچنانكه مرجعيت شيعه عراق نيز در طول هفت ماه گذشته بارها آن را گوشزد كرده است تبعات منفي و خسارات سنگيني در برداشته كه بارزترين آن، گستاخ تر شدن اشغالگران در اعمال نفوذ خود درامور داخلي ملت عراق و همچنين يكه تازي گروههاي تكفيري و بعثي براي تشديد ناامني و خشونت ها بوده است.در طول هفت ماه گذشته، مقامات آمريكايي يكي پس از ديگري وارد عراق شده اند و به بهانه كمك به تشكيل دولت با اظهارات مداخله جويانه، اعمال نفوذ غيرقانوني خوددر عراق را تشديد كرده اند.اين مقامات، با گستاخي گفته اند به دليل بي كفايتي مسئولان عراقي در انسجام بخشيدن به امور و بهبود شرايط امنيتي، عقب نشيني از عراق را ممكن است به تعويق بياندازند و حتي برخي از آنها از ادامه حضور تا 10 سال آينده در عراق سخن رانده اند.آمريكائي‌ها با شيطنت ادعا مي كنند اگر آنها ازعراق خارج شوند اين كشوردچار هرج و از هم پاشيدگي مي شود. اين گونه اظهارنظرها مفهومي جز تهديد غيرمستقيم عراقي ها به پذيرش و تحمل حضور طولاني مدت اشغالگران ندارد. البته تاثير تداوم تفرقه ميان جريانات سياسي عراق، در جري‌تر شدن اشغالگران به خوبي آشكار است.از سوي ديگر گروههاي تروريست نيز كه از ابتداي روي كار آمدن جناح شيعه از هيچ جنايتي براي رسيدن به اهداف زياده خواهانه خود فروگذار نكرده اند، بيشترين بهره را از وضعيت بلاتكليف عراق برده اند و طي ماههاي گذشته، با انجام حملات انفجاري متعدد و خونبار سايه مرگ و نااميدي را بر سر ملت عراق گسترده اند تا بلكه بتوانند به اهداف خود برسند.بديهي است سردمداران گروههاي تروريستي كه با اشغالگران همدست مي باشند به هيچ وجه تمايل ندارند كه شرايط سياسي عراق روال طبيعي بگيرد و دولت و كابينه جديد تشكيل شود و اين واقعيتي است كه مسئولان عراقي و متوليان سياسي در عراق نمي توانند به آن بي توجه باشند.گروههاي سياسي به خصوص جناح شيعه كه در اكثريت مي باشد بايد براي تشكيل دولت از برخي خواسته هاي خود صرفنظر كنند و با تشكيل دولت در اسرع وقت، راه را براي نفوذ بيگانگان سد كرده و فرصت را از جريانات فرصت‌طلب هرج و مرج‌خواه بگيرند. سران گروه‌هاي سياسي نبايد نسبت به توصيه‌هاي مشفقانه مرجعيت شيعه كه مبتني بر خواست ملت عراق است، بي‌توجه باشند، زيرا اين بي‌‌توجهي ضربات جبران ناپذيري را بر مقدرات ملت عراق و سرنوشت اين كشور وارد خواهد ساخت.   تهران امروز:رونمايي از دست چدني«رونمايي از دست چدني»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي تهران امروز به قلم سيدجواد سادات‌رضوي است كه در آن مي‌خوانيد؛مواضع اصولگرايانه رئيس‌جمهور در سازمان ملل و طرح پرسش جدي در برابر حادثه يازده سپتامبر ولوله‌اي در كاخ سفيد ايجاد كرد به‌طوري كه رئيس‌جمهور ايالات‌متحده در اقدامي كم‌سابقه با حضور در يك شبكه خبري به موضع‌گيري در اين باره پرداخت.اوباما نتوانست خشم و ناراحتي خود را از طرح سوال درباره حقيقت يازده سپتامبر پنهان كند و به اين بهانه سخناني بر زبان راند كه سويه‌اي ديگر از اهداف پنهان ايالات‌متحده را آشكار ساخت. سويه‌اي كه پيش از آن رهبر معظم انقلاب بسيار هوشمندانه آن‌را «دستكش مخملين بر دست چدني» نام نهاده بودند. دست چدني ايالات‌متحده در گفت‌وگوي اوباما با شبكه بي‌بي‌سي رونمايي شد تا مشخص شود واقعيت‌ها و حقايق را نمي‌توان در پس كلمات زيبا پنهان ساخت.او البته روشن نساخته كه به چه سبب از طرح كميته حقيقت‌ياب درباره يازده سپتامبر تا بدين پايه آشفته شده است؟ اكنون بسياري از خود مي‌پرسند چطور ايالات‌متحده به خود اجازه مي‌دهد در اقصي نقاط دنيا و در همه اركان سياسي، اجتماعي و اقتصادي كشورهاي مستقل وارد شود و دست به هر اقدامي بزند و از به هم ريختن هنجارهاي اجتماعي و واقعيت‌هاي تاريخي ملل ديگر هيچ واهمه‌اي به خود راه ندهد ولي با طرح يك درخواست ساده زبان به درشت‌گويي مي‌گشايد و خوي استكباري را با بددهني آمريكايي درهم مي‌آميزد و زشت و سخيف به هم مي‌بافد تا آسمان و ريسمان ديگر بنا نهد.رفتار رئيس‌جمهور ايالات‌متحده نشان داد كه آمريكا آبستن چالش‌هاي جدي است به شرط آنكه كسي بتواند ضربه چالش‌پذير مناسبي به آنها وارد كند. بحث پيرامون حقيقت‌ يازده سپتامبر درست همان نقطه آسيب‌پذير سياست ايالات‌متحده است كه پيش از هركس در جمهوري اسلامي اين رهبر فرزانه انقلاب بودند كه با هوشمندي بر آن تاكيد فرمودند.آفرينش:عراق و  مسئله غرامت به ايران«عراق و  مسئله غرامت به ايران»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفرينش است كه در آن مي‌خوانيد؛اين روزها براي ايرانيان  ياد آور جنگ تحميلي هشت ساله اي  است که رژيم بعث  عراق به رهبري صدام حسين کشور ما را مورد هدف قرار داد که موجب بروز پيامد هاي  متعددو زيانبار بر کشور گرديد پيامد هايي که امروزه نيز همچنان ادامه داشته و  دهه ها طول خواهد کشيد که ثمرات وپيامد هاي ناگوار انساني، اقتصادي ،اجتماعي و سياسي حمله  عراق به ايران ازبين برود پيامد هايي که فقط در بخش انساني آن همراه با  شهادت وجانبازي حدود يک ميليون  شهروند ايراني و  آوارگي ميليون ها  شهروند ديگر عجين بوده است  .در اين بين خساراتي که  سياست حزب بعث به ايران وارد کرد در واقع تا دهه ها تداوم دارد اما  در حال حاضر مسئله اي که مطرح است  پيگيري  دريافت خسارت از اين کشور  در برابر اين خسارت هاست .  در واقع از آنجا که يکي از بندهاي قطعنامه 598 شورا ي امنيت الزام عراق به پرداخت غرامت جنگي به ايران بوده است اين قضيه در طول 22 سال گذشته  بنا به دلايل سياسي و بين المللي مختلف  چندان مورد توجه  نبوده است بويژه اينکه  تداوم بحران زايي صدام در حمله به کويت   و تحريم هاو حمله امريکا  در کنار عدم  پيگيري جدي مقامات ايراني باعث شده است تا امروزه اين موضوع در صدر خواسته  هاي کارشناسان  مسائل سياسي از دولت در قبال عراق باشد. در اين بين مساله در خواست غرامت از عراق با توجه به آغاز گر دانسته شدن عراق توسط سازمان ملل  و دهها دليل  حقوقي ديگر مي تواند اين کشور را مکلف به پرداخت غرامت به ايران کند.در اين بين سقوط صدام و روي کار آمدن دولت جديد در عراق بايد به مثابه فرصتي تلقي گردد که کشور مان به پيگيري در خواست غرامت جنگي دست يازد .در اين راستا هر چند در ماه مي 2005 وزراي خارجه ايران و عراق با صدور بيانيه اي، صدام حسين را مسئول آغاز جنگ دانسته اند اما امروزه در بين محافل عراقي نگاههايي متفاوت نسبت به پرداخت غرامت به ايران وجود دارد چنانچه در چند سال گذشته رئيس جمهور و برخي ديگر از مقامات اين کشور خواستار بخشيده شدن پرداخت غرامت به ايران شده اند  دراين بين آنچه جالب توجه است روند پرداخت غرامت اين کشور به کويت وايالات متحده در قبال سياست هاي   صدام است  دراين راستا اينک  عراق   با  قرار داشتن در شمول بند 7  منشور سازمان  ملل 30 ميليارد از غرامت کويت را پرداخت کرده و 22 ميليارد و سه ميليون دلار از مجموع غرامت هاي  حمله دوماه  صدام به کويت نيز باقي مانده است .   به راستي کشوري همانند کويت  چگونه توانسته با ديپلماسي کارامدي در قبال دو ماه اشغال ميلياردها دلار از بغدادخسارت طلب کند و جايگاه ما در  دريافت خسارت هاي جنگ 8 سال  کجاست ؟ آنچه مشخص است بايد توجه داشت که رويکرد فعلي در نگاه به دريافت خسارت هاي کشور از عراق تا کنون نتيجه ويژه در برنداشته است  دراين راستا بايد در نظر داشت که  دريافت خسارت ها نه مسئله اي قابل بخشش است چراکه امري ملي و  مربوط به ميليون ها شهروند خسارت ديده است و از طرف ديگر نيز نمي توان آن را به فردا سپرد  چه اينکه  مرور زمان ممکن است روند احقاق حق   را با مشکلاتي ديگر روبرو کند .در اين راستا  اينک بيش از هر زماني  دولت بايد با  رايزني با سازمان ملل و کشور عراق  و تشکيل کميته  مشترک به پيگيري جدي اين حق کشور بپردازد در اين بين بايد به ياد داشت که در دنياي ديپلماسي امروز، هيچ پيوندي ميان روابط دوستانه دو کشور و مطالبه حقوق وجود نداشته و اقدامات ما در اين زمينه نمي بايست به هيچ وجه غيردوستانه يا خصمانه تلقي شود.آرمان:بانک‌ها و رنج دارايي‌هاي سمي«بانک‌ها و رنج دارايي‌هاي سمي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آرمان به قلم محمود رضا خاوري‌ است كه در آن مي‌خوانيد؛ يکي از عوامل موثر بر ورشکستگي بانک‌ها ريسک اعتباري است که منجر به ريسک نقدينگي و عدم تطابق جريان‌هاي ورودي و خروجي منابع خواهد شد. تموج در متغيرهاي کلان اقتصادي در طول زمان، عدم يکپارچگي در سياستگذاري و مقررات احتياطي ارگان‌هاي نظارتي، عدم تناسب حجم فعاليت‌ها با زير ساخت‌هاي موجود، عدمبه کارگيري فناوري اطلاعات و نظام‌هاي اطلاعاتي يکپارچه در ميان سازمان‌هاي ذي نفع، نبود فرايندهاي رتبه بندي اعتبار کافي و کارآمد،فقدان کنترل‌هاي داخلي مبتني بر فناوري اطلاعات ازجمله عوامل موثر بر افزايش مطالبات سمي است. از طرفي، نبود سياست گذاري درست در قيمت‌هاي نسبي متغيرهاي کلان اقتصادي از جمله عوامل موثر بر افزايش دارايي‌هاي سمي بانک‌هاي ايراني است.مي‌توان با استفاده از بررسي‌هاي تطبيقي متغيرهاي کلان اقتصادي کشورهاي مختلف، آثار و تبعات عدم سياست گذاري يکپارچه و درست در تعيين قيمت‌هاي نسبي متغير‌هاي اقتصادي از جمله نرخ تورم و سود مورد انتظار تسهيلات را بر دارايي‌هاي سمي بانک‌هاي ايراني مورد مطالعه قرار دهد. هر چند ايجاد دارايي‌هاي سمي بانک‌هاي ايراني را نميِ‌توان فقط به متغيرهاي کلان اقتصادي محدود کرد، ليکن به طور قطع ايجاد اين نوع از دارايي‌ها يکي از تبعات ناشي از تموجات د�




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 405]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن