واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مصالح و مفاسد یعنی چه؟ حسن و قبح ذاتی
در مقالات پیشین گفتیم تمایز اساسی میان اشاعره و عدلیه ذاتی و شرعی دانستن حسن و قبح است. عقلی دانستن حسن و قبح به معنای قبول ملاک های واقعی در خوب یا بد دانستن عمل است و انکار حسن و قبح به معنی انکار این ملاک هاست. به نظر عدلیه، عقل انسانی می تواند خوبی و بدی برخی از اعمال را درک کند. ذاتی بودن حسن و قبح افعال به معنای این نیست که عقل در شناخت خوبی و بدی افعال از هیچ ملاکی پیروی نمی کند چرا که عقل انسانی بدون ملاک هیچ حکمی نمی کند. به عبارت دیگر، عقل انسان با توجه به برخی ملاک های عقلی به خوب یا بدی افعال حکم می کند. در این مقاله به برخی از این ملاک ها اشاره ای کوتاه خواهیم داشت. 1. مصالح و مفاسد نوعی نظریه مشهور در میان متکلمان و حکمای اسلامی این است که ملاک عقل در حکم به خوبی یا بدی افعال مصالح و مفاسد نوعی آنهاست. مصلحت و مفسده عبارت است از فواید یا ضررهایى كه بر فعل مترتب مىشود. عقل راستگویی را به این دلیل خوب می داند که تامین کننده مصلحت نوع بشر است و دروغ از آن جهت بد است که برای نوع بشر مضر و مفسده آور است. در مورد افعالی چون ظلم و عدل، وفای به عهد و پیمان شکنی، امانتداری و خیانت و ... نیز ماجرا از همین قرار است. بنابر این نظر، تقسیم بندی احکام پنجگانه شرعی (وجوب، حرمت، استحباب، کراهت، اباحه) بر اساس همین مصالح و مفاسد است. بنابر نظر کسانی که ملاک حسن و قبح را مصالح و مفاسد نوعی می دانند، ملاک احکام خمسه شرعی نیز مصالح و منافع نوع بشر است. اگر یک فعل داراى مصلحت ملزمه باشد، واجب و اگر داراى مفسده ملزمه باشد حرام است. اگر فعل داراى مصلحت راجح و غیر ملزم باشد مستحب (انجامش ترجیح دارد ولى تركش مشتمل برضررى كه وجوب آن را ایجاب كند نیست) و اگر داراى مفسده غیرملزمه باشد مکروه است (یعنى تركش رجحان دارد ولى فعلش شامل ضررى كه موجب حرمت آن شود نیست). مباح نیز فعلى است كه انجام و تركش یكسان است. با وجود اینکه قطعاً هر حکم شرعی تابع مصالح و مفاسد است ولی نمی توان انتظار داشت عقل انسان مصالح و مفاسد همه احکام شرعی را کشف کند. بنابر نظر عدلیه، اوامر و نواهی شارع سه گونه اند؛ 1- مستقلات عقلیه، یعنى افعالى كه عقل مستقلا حسن یا قبح آنها رادرك مىكند اگر چه از سوى شرع حكمى درباره آنها نرسیده باشد مانند حسن احسان و قبح ظلم. 2- امورى كه عقل پس ازبیان شرع حسن یا قبح آنها را دركمىكند مانند قبح ربا.3- امور تعبدى، كه كاشف حسن و قبح آنها امر یا نهى شارع است مانند حسن روزه آخر ماه رمضان وقبح روزه اول ماه شوال (مقداد فاضل، شرح باب الحادى عشر، ص 127). عقل انسان، تنها در مورد مستقلات عقلیه (مثل عدل و ظلم، راست و دروغ و ...) می تواند به تنهایی حکم صادر کند. شیخ طوسی در این زمینه چنین می فرماید: «و منها ای المشهورات کونه مشتملاً علی مصلحة شاملة للعموم، کقولنا: العدل حسنٌ» (شرح اشارات، ج1، صص 221-220)انسان خواهان مصلحت عمومی است و کارهایی که تامین کننده این هدف باشند را مورد ستایش قرار می دهد و اعمالی که مصلحت عمومی را به خطر بیاندازند تقبیح می کند: «انّ حفظ النظام و بقاء النوع المشترک بین الجمیع محبوب للجمیع، و خلافه مکروهٌ للجمیع، و هو یدعوا العقلاء الی الحکم بمدح فاعل ما فیه المصلحة العامة و ذمّ فاعل ما فیه المفسدة العامة» (نهایة الدرایة، ج 2، ص 125)علامه طباطبایی (ره) نیز حسن و قبح عقلی را با توجه به همین ملاک تبیین می کنند: «فالعدل حسن، و الاحسان الی مستحقه حسن، و التعلیم و التربیة و النصح و ما اشبه ذالک فی مواردها حسنات، و الظلم و العدوان و ما اشبه ذلک سیئات قبیحة، لملائمة القبیل الاول لسعادة الانسان او لتمتعه التام فی ظرف اجتماعه، و عدم ملائمة القبیل الثانی لذلک» (المیزان، ج 5، ص 10) 1انسان خواهان مصلحت عمومی است و کارهایی که تامین کنند? این هدف باشند را مورد ستایش قرار می دهد و اعمالی که مصلحت عمومی را به خطر بیاندازند تقبیح می کند1. فطرت الهی انسان هستی انسان دارای دو جنبه و حیثیت است؛ 1- جنبه مادی 2- جنبه ملکوتی و روحانی. بنابراین هر انسانی از سویی دچار تمایلات حیوانی و شهوانی است و از سویی درگیر تمایلات به عوالم غیرمادی است. اموری چون راستی و صداقت، امانتداری، عدالت محوری، احسان و ... همه متعلق به سرشت روحانی وجود انسان و اموری چون ظلم، دروغ، خیانت و ... متعلق به تمایلات حیوانی است و انسان بر اساس فطرت خود خوبی افعال دسته نخست و بدی دسته دوم را تشخیص می دهد. افعال خوب متناسب با جنبه علوی روح انسان هستند و انسان می تواند این ملائمت را درک کند. یک اشکال مشهور و پاسخ عدلیه به آن: اشکال: اشاعره معتقدند اگر حسن و قبح عقلی را بپذیریم، لازم است خداوند را در برخی امور مثل عمل پاداش نیکوکاران و کیفر بدکاران، مجبور بدانیم. عدلیه معتقدند از آنجا که حسن و قبح افعال ذاتی است، لذا خداوند نمی تواند فعل قبیح مرتکب شود و لازم است افعال حسن انجام دهد. این اجبار و الزام از نظر اشاعره به معنای محدود و مجبور کردن خداوند است: «دلیل بر این که خداوند مى تواند هر چه خواست بکند این است که او مالک است و قاهر، نه مملوک کسى. فوق او کسى نیست که بخواهد کارى را مجاز کند. نه آمرى است، نه مانعى و نه رادعى و نه کسى که حدّ و رسمى برایش وضع کند. در این صورت، کارى بر او قبیح نیست. اگر کارى بر ما قبیح است از آن روست که از حدّ خود تجاوز کرده ایم و به کارى نابایست دست زده ایم، اما چون خداوند مملوک و تحت امر کسى نیست، کارى بر او قبیح نیست» (اشعرى، اللمع، ص117)پاسخ: عدلیه در پاسخ می گویند وقتی می گوییم انجام عمل حسن بر خداوند واجب است، این وجوب به معنای الزام خداوند نیست تا توهم شود که انسان خداوند را مجبور کرده است! مراد از وجوب انجام فعل حسن این است که؛ از آنجا که خداوند از هر گونه عیب و نقصی در مقام ذات و صفات منزه است، لازمه كمال ذاتی و صفاتی خداوند این است كه فعل او نیز از هرگونه عیب و نقصی منزه است. در واقع، میان كمال در ذات و صفات، با كمال در فعل ملازمه ای وجود دارد که عقل ما تنها به کشف این ملازمه نائل می شود. عقل، انجام كاری را بر خداوند واجب نمیكند، بلكه وجوب و بایستگی آن را درك میكند. در واقع، منشأ اشتباه اشاعره خلط میان وجوب كلامی و فقهی است. نوشته بهرام علیزاده – گروه دین و اندیشه تبیانمنابع:1. سیدمحمدحسین طباطبایی ،مجموعه رسائل، به اهتمام سیدهادی خسروشاهی، قم، انتشارات بوستان کتاب، خرداد، .13882. سیدمحمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوى همدانى، چاپ چهارم، نشر بنیاد علمى و فکرى علامه طباطبایى.3. مقداد فاضل: شرح باب الحادى عشر،ترجمه على اصغر حلمى ، تهران، اساطیر، چاپ اول ، ???? ه.ش. 4. ابن سینا، شرح اشارات و تنبیهات، ج 4، قم، نشر البلاغة. 5. اشعرى، اللمع فى الرد على اهل الزیغ و البدع، به كوشش ریچاد ژوزف مك كارتى، (بیروت:المطبقه الكاتولیكیه،1953)1- لازم است در همین جا اشاره ای به نظری? علامه طباطبایی درمورد حسن و قبح افعال داشته باشم. علامه طباطبایی معتقدند حسن و قبح افعال عقلی است؛ به این معنا که عقلا آنچه را خوب دانستند حسن و آنچه را بد دانستند قبیح است. بنابراین نمی توان از حسن قبح عقلی، ذاتی بودن آن را نیز نتیجه گرفت چرا که خوبی و بدی اعمال به اعتبار عقلا بستگی دارد و اعتبار عقلا با توجه به منافع و مصالح آ«ها قابلیت تغییر دارد. بنابراین حسن قبح عقلی و اعتباری است و نه ذاتی: «ما بنی علیه العقلا فان بنوا علی فعله کان حسناً و ان بنوا علی ترکه کان قبیحاً فان الحسن و القبح اعتباریان» (رسائل سبع، مقاله اعتباریات، فصل هفتم، ص135)
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2687]