واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: حسن و قبح ذاتی(1)
بنیان باور به مسئله عدل الهی، مسئله حسن و قبح عقلى است. این مسئله یکی از محوری ترین مباحث کلامی است که با مسئله عدل الهی ارتباط بسیار نزدیکی دارد. این مسئله نیز از موارد اختلافی میان عدلیه و غیرعدلیه است. قائلین به حسن و قبح عقلى معتقدند انسان مى تواند مستقلاً و با نظر به ذات برخى از افعال ـ از جمله افعال خداوند ـ درباره حسن یا قبح آنها داورى كند. به همین دلیل است که انسان می تواند عقلاً بفهمد که عدل حسَن و ظلم قبیح است. معنای حسن و قبحبرای درک بهتر مسئله نخست لازم است معنای «حسن و قبح» و «عقل» را روشن کنیم. حسن و قبح معمولاً در سه معنا به کار گرفته می شود: 1. کمال و نقص: بنابر این معنا، هر آنچه کمال محسوب می شود (مثل علم) حسن و هر آنچه نقص به حساب می آید (مثل جهل) قبیح است. 2. ملائمت و همسازی با طبع: بنابر این تعریف، هر چه ملایم و همساز با طبع باشد (مثل لذت) حسن و هر آنچه منافى و ناهمساز با طبع است (مثل درد و رنج) قبیح به حساب می آید. 3. استحقاق مدح و ذم یا ثواب و کیفر: مطابق این معنا، هر فعلى را كه فاعل مختار آنمستحق مدح و ستایش در دنیا ومستحق ثواب در آخرت باشد، حسنگویند و هر فعلى را كه فاعل مختار آن مستحق مذمت و نكوهش در دنیا و مستحق عذاب در آخرت باشد، قبیحنامند.در مسئله حسن و قبح ذاتی، آنچه بیشتر مورد نظر است معنای سوم است. یعنی عملی حسن است که فاعل آن مستحق مدح و ثواب است و عمل قبیح عملی است که فاعل آن مستحق ذم و کیفر است. معنای عقل در مسئله حسن و قبح عقلیبعد از روشن شدن معنای حسن و قبح، باید معلوم کنیم مراد از عقل در مسئله حسن و قبح ذاتی چیست. بطور کلی، دانسته های عقل بر دو گونه است؛ الف. گاهی آنچه عقل ما می شناسد خارج از حیطه اراده ماست؛ مانند دانسته های عقل از طبیعت اطراف. این گونه معارف از جمله معارف نظری بوده و عقلی که به درک آنها نائل می شود «عقل نظری» نامیده می شود. ب. گاهی دانسته های عقل در حیطه اراده انسانی قرار دارد. این معارف که تحت عنوان ایدئولوژی یا حکمت عملی نام دارند توسط عقل عملی دانسته می شوند. البته این تقسیم بندی نمی گوید که ما از دو قوه عاقله برخورداریم بلکه می گوید دانسته های عقلی بر دو گونه است. برخی تحت عنوان جهان بینی و برخی تحت عنوان ایدئولوژی قرار می گیرند. در مسئله حسن و قبح عقلی، مراد از عقل، عملی است. یعنی وقتی عدلیه می گویند عقل انسانی می تواند حسن و قبح برخی از امور را به تنهایی درک کند، مرادشان اموری است که تحت اختیار و اراده انسانی هستند و نه هر آنچیزی که در اطراف ما رخ می دهد. اشاعره معتقدند، حتی اگر خداوند پیامبرش را به جهنم ببرد، چون فعل خداوند است حسن و عادلانه است. عقل ما به تنهایی نمی تواند بفهمد چه عملی خوب است و چه عملی بد است چرا که افعال فی ذاته از صفت خوبی و بدی برخوردار نیستندبنابراین، مسئله حسن و قبح بطور خلاصه این است که: «آیا اعمال دارای صفت ذاتی حسن و یا صفت ذاتی قبح هستند» به عبارت دیگر، اگر خداوند نمی گفت دروغ بد است، می توانستیم با عقل خود بفهمیم که دروغ بد است؟ اگر خداوند نمی گفت راستگویی خوب است، آیا می توانستیم با عقل خودمان خوبی آن را بفهمیم؟
معتزله معتقد بودند افعال تفاوت های ذاتی با هم دارند. برخی از افعال قابلیت این را دارند که ما بدون رجوع به احکام شرعی خوبی و بدی آنها را درک کنیم. معتزله بطور خاص و بطور کلی تر عدلیه این دسته از افعال را تحت عنوان "مستقلات عقلیه" جای دادند: مستقلات عقلیه به دسته ای از امور اطلاق می شود که عقل ما مستقلاً می تواند تفاوت های آنها را درک کند. حکم عثل در خوبی این امور (مثل حسن عدل) بدیهی بوده و نیاز به دلیل ندارد. بنابراین، به نظر عدلیه، در مورد مستقلات عقلیه می توانیم دو مطلب را فهمیم: اولاً بالبداهه ما درك میكنیم كه افعال ذاتا با هم متفاوتند، و ثانیا بالبداهه درك میكنیم كه عقول ما بدون اینكه نیازی به ارشاد شرع داشته باشد این حقایق مسلم را در مورد برخی افعال درك میكند. پس می توان مدعای معتزله را در دو بخش تقسیم بندی نمود: 1. هر فعلی که از یک فاعل مختار صادر می شود از دو حال خارج نیست؛ یا خوب است و یا بد است. 2. عقل انسان به تنهایی میتواند خوبی و بدی برخی از افعال را تشخیص دهد. امام صادق(علیه السلام) در این باره می فرمایند: «وبالعقل عرف العباد خالقهم و عرفوا به الحسن من القبیح» (اصول کافى 1/ 28 ، روایت 35)عقل، پاره ای از امور را مستقلا درك می كند و نیز ترتب ثواب و عقاب و استحقاق بهشت و جهنم را بر اثر فهم ارتباط بین آن ها تشخیص می دهد، بدین گونه كه به نظر عدلیه، احکام تشریعی خداوند (احکام واجب، حرام و ....) ریشه تكوینی دارند. یعنی احکام الهی مبتنی بر اموری واقعی هستند و بصورت دلبخواهی وضع نشده اند. هر حکمی همانند هر عملی از یک باطن برخوردار است و خداوند در امر و نهی خود آنها را مد نظر قرار داده است. رابطه میان خوبی و بدی با یک عمل رابطه ای حقیقی و ذاتی است. به همین دلیل عقل، می تواند این رابطه واقعی را درک کند و بفهمد کدامیک مستحق مدح و کدامیک مستحق ذمّ هستند. برخلاف عدلیه، اشاعره، همانطور که منکر صفت عدل ذاتی شدند2 ، حسن و قبح ذاتی افعال را نیز مورد انكار قرار دادند و معتقد شدند عقل در ادراك حسن و قبحها تابع دستورات شرع است. به عبارت دیگر، حسن وقبح شرعى است و نه ذاتی یا عقلی. عقل هرگز نمی تواند حکمی درباره خوبی یا بدی هیچ عملی بکند. پاسخ سوالاتی از قبیل؛ چیستی عدل و چیستی ظلم را باید از لسان شرع اخذ نمود به همین دلیل خود را "اهل سنت" یا " اهل حدیث " خواندند. اشاعره معتقدند، حتی اگر خداوند پیامبرش را به جهنم ببرد، چون فعل خداوند است حسن و عادلانه است. عقل ما به تنهایی نمی تواند بفهمد چه عملی خوب است و چه عملی بد است چرا که افعال فی ذاته از صفت خوبی و بدی برخوردار نیستند. هیچ مصلحت و مفسده واقعی ورای احکام شرعی وجود ندارد. به همین دلیل اگر خداوند امر بگوید ظلم خوب است و عدل بد است، عمل غیر عادلانه ای انجام نداده است. ما تنها از طریق شرع می توانیم به خوبی و بدی افعال پی ببریم؛ «الحسن ماحسّنه الشارع و القبح ما قبّحه الشارع». نوشته بهرام علیزاده – گروه دین و اندیشه تبیانمنابع: محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، ترجمه سیدمهدی آیت اللهی، انتشارات جهان آرا، 1387. سبحانی، سید جعفر، محاضرات فی الالهیات، قم، مؤسسه الامام الصادق(ع)، 1420همرتضی مطهری، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، 13881- وقتی می گوییم صفات افعال ذاتی است یعنی مستقلات عقلیه بطور مجزا در عالم وجود دارند. پس اگر کسى بپذیرد که، دست کم برخى از افعال بالذّات نیک و برخى بالذّات ناپسندند، قائل به حسن و قبح ذاتى است. حال چنین کسى اگر بگوید گذشته از آن که حسن یا قبح افعال ذاتى است عقل نیز توان شناخت حسن یا قبح را داراست، هم حسن و قبح ذاتى را پذیرفته و هم حسن و قبح عقلى را قبول کرده است. به همین دلیل مسئل? حسن و قبح ذاتی را حسن و قبح عقلی نیز می نامند. 2- البته اشاعره نیز معتقد نبودند که خداوند ظالم است بلکه می گفتند هر چه او مى کند, عدل است و چون مقیاس خوبى و درستى انتخاب ها خودِ اوست, پس هر کارى بکند، على الاصول نمى تواند بد باشد، به گونه اى که به دلیل آن متصف به ظلم و امثال آن شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 516]