واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
چهار فصل از حضور زنان در سینمای ایران زمانی که صنعت سینما وارد ایران شد؛ یعنی حوالی سالهای ۱۳۰۰، مشکلات زیادی وجود داشت. منظور ما ورود «صنعت سینما» است. یعنی تولید فیلم، ساخته شدن سالنهای سینما و عمومیت یافتن آن. در سالهایی که فیلم های اولیه در ایران ساخته میشدند، کمتر زنی جرات داشت که جلوی دوربینهای سینمایی قرار بگیرد. نگاههای بدبینانه به این صنعت تازه وارد، اجازه نمیداد تا مردم با آن بیواسطه برخورد کنند. بنابراین زنان در ابتدا حتی جرات رفتن به سینما هم نداشتند، چه رسد به این که به عنوان بازیگر، جلوی دوربین قرار بگیرند.دوره اول، ورود سینما به ایرانزمانی که صنعت سینما وارد ایران شد؛ یعنی حوالی سالهای ۱۳۰۰، مشکلات زیادی وجود داشت. منظور ما ورود «صنعت سینما» است. یعنی تولید فیلم، ساخته شدن سالنهای سینما و عمومیت یافتن آن. در سالهایی که فیلم های اولیه در ایران ساخته میشدند، کمتر زنی جرات داشت که جلوی دوربینهای سینمایی قرار بگیرد. نگاههای بدبینانه به این صنعت تازه وارد، اجازه نمیداد تا مردم با آن بیواسطه برخورد کنند. بنابراین زنان در ابتدا حتی جرات رفتن به سینما هم نداشتند، چه رسد به این که به عنوان بازیگر، جلوی دوربین قرار بگیرند. در سالهای اولیه سینمای ایران، مشهورترین زنی که جلوی دوربین رفت، مرحوم روحانگیز ساقینژاد بود که در «دختر لر» بازی کرد و به اولین ستاره سینمای ایران تبدیل شد.تصویری که در این سالها از زن در فیلمها نمایش داده میشود، دقیقا مثل تصویر مردان، ساده و بیشیله پیله است.آدمها، چه زن چه مرد، پیچیدگی شخصیتی ندارند. هر کدام از آنها یا نماینده خوبها هستند یا نماینده بدها. در اکثر این داستانهای عامیانه، خوبها سرانجام بر بدها پیروز میشوند و همه چیز ختم به خیر میشود. چند سال پس از این، تعدادی از فیلمسازان اولیه، روی قصههای کهن ایرانی کار کردند.این قصهها که بیشتر از دل متونی مثل شاهنامه استخراج شده بودند، عموما ماجراهای عاشقانهای را دنبال میکردند. مثل «شیرین و فرهاد». در این فیلمها هم باز شخصیت زن در فیلمها نکته چشمگیری نداشت. اکثر فیلمهای این دوره، دارای پیامهای اخلاقی هستند؛ یعنی جنبههای آموزنده فراوانی دارند. از دیدن این فیلمها میفهمیم که دروغ گفتن و ریا کردن و دزدی و کلاهبرداری بد است و در عوض جوانمردی و بخشش و صبوری و صداقت خوب است. این دوره تا سالهای دهه ۱۳۳۰ طول کشید.دوره دوم؛ حاکمیت فیلم فارسیوقتی صنعت سینما در ایران جا افتاد و مردم آن را به عنوان بهترین سرگرمی انتخاب کردند، رفته رفته تعداد فیلمها هم زیاد شد. قصههای آموزنده و اخلاقی، جای خودشان را به قصههای عامهپسندی دادند که هیچ نکته خاصی در آنها دیده نمیشد. ابتدا بسیاری از فیلمهای موفق خارجی، بدون ذکر نام، در سینمای ایران بازسازی شدند و این بازسازیها آنقدر شتاب زده، بیدقت و ابتدایی بود که گاهی هیچ ربطی به نسخه اصلی نداشت. بعد از این دوره کوتاه، فیلم فارسی با قدرت تمام شروع به کار کرد. «فیلم فارسی» صفتی است که تعدادی از منتقدان، به فیلم های این دوره میدادند؛ فیلمهایی بیارزش، مبتذل و غیرقابل تحمل. داستان این فیلمها، اغلب درباره زنان بدنام، رقاصههای کابارهها و دلقکهایی بود که خودشان را به شکل مردها در میآوردند و مثل جاهلهای پایین شهر حرف میزدند.اگر کمی دقت کنیم متوجه میشویم که پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، تعداد بسیار زیادی از این فیلمها ساخته شد. در واقع یکی از سیاستهای رژیم شاه این بود که با کشاندن مردم به سینماها، نفرت آنها از حاکمیت را تا حدودی تعدیل کند. به این ترتیب، در حالی که ادبیات و شعر و تئاتر و موسیقی ایران، مسیری رو به رشد را میپیمود، سینما داشت درجا میزد. فیلمهایی مثل «گنج قارون» به چنان موفقیتهای تجاریای دست مییافتند که صاحبانشان با آن پولها، استودیوها و مراکز فیلمسازی مختلفی برای خود تهیه میدیدند تا تعداد بیشتری از این فیلمها تولید کنند. توصیف ویژگی زنان در این فیلمها، موضوع کتابها و مقالات بسیاری بوده است. فقط درباره آنها میتوان گفت که در درجه اول، موجوداتی دسته چندم و بیاهمیت بودند که یا با ریاکاریهایشان، میان مردها را به هم میزدند یا با خیانتهایشان، جنگ و جدال به راه میانداختند. این زنها فاقد هرگونه شخصیتی بودند. شعورشان در این حد بود که اگر پولدار هستند، به مرد فقیری دل ببازند و اگر بیپولند، گوش کسی را ببرند که اوضاع مالی مساعدی دارد. تعداد فیلمهایی که شخصیتهای زن در آنها، تحصیلات داشته باشد، به انگشتان دست هم نمیرسد.روند حاکمیت فیلم فارسی تا سال ۱۳۴۸ ادامه پیدا کرد. در این سال، ساخته شدن فیلمهایی مثل “گاو”، “قیصر”، “حسن کچل”، “آرامش در حضور دیگران” ( که توقیف شد و چند سال بعد به نمایش درآمد) و “طوقی” جریان تازهای را در سینمای ایران رقم زد.اکثرا پیشینه تاریکی داشتند. برای بازیگر شدن احتیاج به هیچ مدرک تحصیلیای نبود و حتی کارگردانهای سینما را هم یا آدمهایی از این قشر تشکیل میداند یا کسانی که با علم به این وضعیت، مجبور بودند طبق شرایطی که تهیه کننده اعلام میکرد، پیش بروند. نکته جالب توجه این که، در بحبوحه همین سالها، اولین کارگردان زن، فیلمش را ساخت. شهلا ریاحی که همه او را به عنوان بازیگر میشناسند، با ساختن فیلم “مرجان”، تلاش کرد تا نگاه متفاوتی را ارائه کند اما موفق نشد و برای همیشه از این حرفه کنارهگیری کرد. نکته دیگری که باید بدانیم این است که تعدادی فیلم خوب، در این سالها ساخته شدند که در آنها شخصیت زن، کاملا پرورش یافته و قابل اهمیت بود. فیلمهایی مثل “شوهر آهو خانم”، “پسر ایران از مادرش بیخبر است”، “خشت و آینه” و….انقلاب اسلامی، مهمترین فرصت را فراهم کرد تا هنرمندانی که به سختی توانسته بودند شایستگیهای خود را به اثبات برسانند، در شرایطی بسیار مناسبتر، فعالیت خود را از سر بگیرند. سالهای اولیه انقلاب، اختصاص به فیلمهایی داشت که اکثرا حول و حوش مسائل سیاسی و انقلاب میگذشت.دوره سوم؛ تحول فیلم سازیروند حاکمیت فیلم فارسی تا سال ۱۳۴۸ ادامه پیدا کرد. در این سال، ساخته شدن فیلمهایی مثل “گاو”، “قیصر”، “حسن کچل”، “آرامش در حضور دیگران” ( که توقیف شد و چند سال بعد به نمایش درآمد) و “طوقی” جریان تازهای را در سینمای ایران رقم زد. این فیلمها که توسط کارگردانان معتبری مثل داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی، علی حاتمی و ناصر تقوایی ساخته شدند، اگرچه اکثرا نگاه مردانهای به جهان داشتند اما مقدمهای شدند برای ساخته شدن فیلمهای خوب بعدی. فیلمهایی که زن را در مرکز توجه قرار میدادند و شخصیت واقعی او را به تصویر میکشیدند. در این سالها البته هنوز حجم انبوه تولیدات سالانه سینمای ایران، به فیلم فارسیها اختصاص داشت، اما هر سال فیلمهای مهمی هم ساخته میشد که نگاه جدیتری به زن داشتند. با این وجود هم باز کارگردانهای معتبر ترجیح میدادند تا از بازیگران سابق استفاده کنند. طبیعی است که نقش این بازیگران در فیلمهای جدیدشان هیچ ربطی به نقشهای سابقشان نداشت. در عین حال کارگردانهایی – مثل بهرام بیضایی و ناصر تقوایی – هم بودند که بازیگران زن تازهای را به سینمای ایران معرفی کردند؛ کسانی که سالها بعد، در بین مردم محبوبیت ویژهای به دست آوردند.دوره چهارم؛ انقلاب اسلامیانقلاب اسلامی، مهمترین فرصت را فراهم کرد تا هنرمندانی که به سختی توانسته بودند شایستگیهای خود را به اثبات برسانند، در شرایطی بسیار مناسبتر، فعالیت خود را از سر بگیرند. سالهای اولیه انقلاب، اختصاص به فیلمهایی داشت که اکثرا حول و حوش مسائل سیاسی و انقلاب میگذشت.در این فیلمها، زنها دوشادوش مردها مبارزه میکردند و دیگر یک خانه دار صرف نبودند. بافروکش کردن التهاب انقلاب و شروع یک وضعیت جدید مثل جنگ، سینمای دفاع مقدس پا به عرصه گذاشت. در این فیلم ها، با این که زنان نقش محوری نداشتند اما در اندک دقایق حضورشان، تعریف تازهای از مسئولیت و جایگاهشان در اجتماع ارائه دادند. در همین سینمای جنگ، فیلمهای ضعیف بسیاری هم ساخته شدند و روی سخن ما با فیلمهایی است که نگاه جدیتری به این مقوله داشتند. در کنار این فیلمها، شاهد نمونههای دیگری هم بودیم؛ از سینمای ملودرام و اکشن و پلیسی گرفته تا ترسناک. در همه این فیلمها، باز جایگاه زن، بسته به کیفیت این آثار فرق میکرد. در دهه ۷۰ حجم فیلمهایی با محوریت نقش زن افزایش پیدا کرد. مثلا بهرام بیضایی “مسافران” را ساخت، ابراهیم حاتمی کیا با “از کرخه تا راین” و “بوی پیراهن یوسف” فصل تازهای را در سینمایش رقم زد، رسول ملاقلی پور “نجات یافتگان” را کارگردانی کرد و داریوش مهرجویی “بانو” و سه گانه بعدیاش را ساخت. رخشان بنی اعتماد، تهمینه میلانی، کیانوش عیاری، مسعود کیمیایی، بهروز افخمی، فریدون جیرانی و… در این سالها فیلمهای مهمی را روانه اکران کردند که به زن میپرداخت و در این سالها بازیگران تازهای از راه رسیدند و با محبوبیت خود حیات اقتصادی این سینما را هم تضمین کردند.خوش بینانه و دور از واقعیت است اگر فکر کنیم که در دو دهه اخیر، دیگر شاهد فیلمهایی نیستیم که مضامین پیش پا افتادهای را در ارتباط با زنان مطرح میکنند. وضعیت زن در سینما نسبت مستقیمی دارد با وضعیت خود سینما؛ زمانی که فیلم فارسی حاکمیت داشت، زنها عروسکهایی بودند که در دنیای مردانه، یا در حاشیه قرار داشتند یا به هیات آنها در میآمدند. با تحول سینمای ایران، نقش زنها هم در سینما متحول شد و پس از دوران انقلاب، این نقش به کلی تغییر کرد و به هویت رسید.ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : sifalaw/س
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 452]