واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
دین و رسانه (1) نویسنده : سید عبدالرسول علم الهدی درآمدی بر تعامل دین و رسانه مقدمهدین برای ورود به زندگی مردم و آشنا شدن مردم با آن، باید منتشر شود. دین از رسانه ها در جهت انتشار و گسترش خود استفاده کرده است. تولد دین در بستر رسانه ای زمان خود سبب پذیرش رابطه و هماهنگی دین با این رسانه هاست اما در حال حاضر با وجود رسانه های مدرن موقعیت جدیدی در برابر دین و مبلغان دینی بوجود آمده که سوالهای مختلفی را ایجاد کرده است. با پیدایش و گسترش رسانههای جدید که محصول تمدن غرب شمرده میشوند، سال ها است ذهن بسیاری از پژوهشگران و متخصصان علوم دینی و شماری از متفکران حوزه علوم اجتماعی به این نکته معطوف گشته که نسبت میان دین و رسانه چیست؟ و نحوه تعامل این دو باهم چگونه است؟ آیا بین دین و نهاد رسانه سازگاری و همگرایی وجود دارد یا هر یک به نوعی در تقابل و تضاد با دیگری است. البته ریشه این سوالات به یکی از اصلی ترین سوالهای حوزه علوم انسانی که در باب چگونگی ارتباط سنت و تجدد است برمی گردد که در این نوشته اندک فرصت پرداختن به آن را نداریم.کنکاش در نسبت دین و رسانه و به تعبیر دیگر یافتن فصلی مشترک میان مطالعات دو حوزه مهم دینی و رسانهای، فرصت مبارکی است تا نخست موضوع در هر دو حوزه چنان که بایسته است، مطرح شود و سپس ارائه دستاورد اندیشهورزیهای موجود و بیان نیازها، سمت و سوی تکاپوهای آینده را نشان دهد.در غرب که زادگاه رسانههای مدرن است، حوزههای دینی با سرعت و دقت بیشتری واکنش نشان دادند، در حوزه نظری مطالعات گستردهای صورت گرفت که به برخی از آنها می پردازیم و در بخش عملی بسیاری از رادیوها و تلویزیونهای دینی پدیدار شدند.در حوزه کشورهای اسلامی نیز واکنشهای گوناگونی بروز یافت. شاید در ایران پیش از انقلاب انتشار برخی مجلات اسلامی و حضور برخی روحانیان صاحب نام در رادیو، نخستین تماسهای حوزه دینی و رسانههای مدرن بود؛ اما پس از پیروزی انقلاب موضوع شکل دیگری به خود گرفت و مهمترین رسانه کشور (صدا و سیما) مأموریت یافت تا کارکردهای مورد نظر دین را تحقق بخشد. مطبوعات نیز کم و بیش در این حوزه به فعالیت پرداختند و رمان، ویدئو، سینما، ماهواره و سرانجام اینترنت تغییرات زیادی در حجم و کیفیت فعالیتهای این حوزه ایجاد کردند.با وجود بررسیهایی که در حوزه نظری انجام شد، پرسشهای مطرح شده همچنان باقی ماند، زیرا اولاً حوزههای دینی ما چنان که بایسته است به موضوع اهتمام نکردهاند و شاید موضوع چنان که باید و شاید برایشان مطرح نشده است، ثانیاً با کارهای کمی که در دانشگاهها انجام شده است، نیاز به برداشتن گامهای مطمئنتری احساس میشود و ثالثاً دستاندرکاران رسانهها هر چند با تلاش فراوان در بیست و نه سال گذشته تجربیات انبوهی به دست آوردهاند، نتایج این فعالیتها مورد بررسی دقیق و موشکافی قرار نگرفته و ارائه مدلهای مناسب را در پی نداشته است، در حقیقت هرکس به گمان و ظن خود فعالیتی دینی در عرصه رسانه انجام داده است.تعامل تاریخی دین و رسانهبررسیهای تاریخی نشان میدهند که رسانهها بیش از آن که مولود دین باشند به تقویت دینداری کمک کردهاند و مهم آن است که حاملان و عاملان این دو نهاد نماد ساز ظرفیتهای یکدیگر را با توجه به واقعیت خودشان شناسایی کرده و به خدمت بگیرند تا به درک و شناخت انسان از جهان پیرامون خود معنا بخشند.رسانهها بنا به تحقیقات بسیار، مقوم دینداری در دورههای مختلف بودهاند به طوری که پیوند این دو به زمانهای بسیار دور یعنی نخستین روایتها از اسطورهها و دیوار نوشتهها و سنگ نبشتهها بر میگردد. نگارش کتب عهد عتیق و جدید به عنوان نماد هزاران سال پیوند میان دین و ارتباطات تلقی میگردد. حضور دین و آثار دینی در هنر، موسیقی ، نسخ خطی و نقاشی به سالهای بسیار دور برمیگردد.باید دانست که گوهر ادیان توحیدی پیام الهی است که به پیامبران مأموریت داده شده است تا آن را به گوش انسانها برسانند. پیام الهی، به ویژه در اسلام، با بهرهگیری از مهمترین وسیله ارتباطی آن روزگار، یعنی کلام فصیح و بلیغ، با استفاده از همه ظرفیتهای بیانی و برترین شیوههای هنری، در اختیار انسانها قرار گرفته است. استفاده از انواع مثلها و داستانها و بیان تاریخ گذشتگان در کتابی که هدف اصلی آن دعوت انسانها به سوی خداست، نشاندهنده بهرهگیری از همه ابزارهای مناسب و در صورت لزوم تغییر کاربری آنها، برای انتقال پیام الهی است. پیامبر اکرم نیز برای ابلاغ پیام الهی از برترین شیوههای ارتباطی روزگار خود سود جست، تربیتیافتگانِ نمونه خود را برای ابلاغ پیام به دیگر شهرها و قومیتها اعزام و سران حکومتهای بزرگ و کوچک آن روزگار را به اسلام دعوت کرد و از همه وسایل ارتباطی مهم آن روزگار بهره گرفت تا وظیفه ابلاغ پیام الهی را به بهترین نحو انجام دهد. مسجد، اذان، خطبه، نامه و ارتباطات چهره به چهره شیوههای ارتباطیای بودند که پیامبر اسلام از آنها سود جست تا جامعه اسلامی را از ساز و کار مناسب درونی و بومی ارتباطی برخوردار سازد. البته این شیوهها در ادیان گذشته نیز به گونههای دیگری وجود داشت.دین در ابتدا باید در نگاه خود به دین یک بازبینی داشته باشیم. دین چیست و در کجای زندگی انسان وارد می شود؟ در تعریف دین نگاه های متفاوتی وجود دارد. دورکهیم که از بزرگترین پایه گذاران علم جامعه شناسی است نگاه نهادی به دین دارد و دین را بعنوان واقعیتی تاریخی در زندگی اجتماعی انسان ها می داند که موجب تقویت زندگی اجتماعی انسانها شده است. به طور مشخص وجود مناسک و آداب جمعی انسان ها را از فردیت خارج کرده و انجام مناسک یک تمرین برای داشتن ارتباطات جمعی در زندگی انسانها بشمار می رود.دورکیم این واقعیت را مورد تأکید قرار داد که ادیان هرگز یک موضوع اعتقادی نیستند. همۀ ادیان متضمن کارهای تشریفاتی وشعارهای منظمی هستندکه درآن گروهی از مؤمنان گردهم می آیند.درمراسم تشریفاتی گروهی ،حس همبستگی گروهی تأیید وتقویت می شود.(آنتونی گیدنز)ای وانس پریچارد از شاگردان دورکیم اینگونه نگاه نهادی استاد خود را به انتقاد گرفته و از جریان تعصب آمیز کارکردگرایی ساختاری در مردم شناسی اجتماعی انگلیسی دوری گزید. او برای مثال در اثری به نام دین بدوی مدعی شد که مطالعه و تفسیر دین بطور مستقل و براساس الزامات خود دین دارای اهمیت است.(کتاب نظریه های فرهنگی) بنابراین پژوهش در موضوع دین و دینداری باید از درون دین باشد و همچنین باید دانست دین روشی برای زندگی است نه اینکه نهادی باشد تا در اوقاتی از روز یا هفته به آن رجوع کنیم و یا دین را براساس کارکردهایش تعریف کنیم و بشناسیم. ادامه دارد...منبع:http://www.farhangnews.ir/س
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 323]