واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: همه ميخواهند بازيگر شوند؛ بازيگران ميخواهند كارگردان شوند!
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: جامعه اطلاعاتي
سينماى ايران در سالهاى پس از انقلاب اسلامى نشان داد كه عرصه مناسبى براى فعاليت آنهايى است كه دغدغه فرهنگ و هنر دارند و مىخواهند «چيزى» به سينماى ايران اضافه كنند. رشد كيفى سينما در سالهاى پس از انقلاب و بويژه قرار گرفتن اين سينما در نقطه توجه بهترين جشنوارههاى جهان در ١٠، پانزده سال گذشته و دريافت صدها جايزه ريز و درشت حاصل اين رويكرد بوده است.
به گزارش سرويس جامعه اطلاعاتي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، بهمن عبداللهي در وبلاگ "دونده" به نشاني http://bahmanabdollahi.blogfa.com آورده است: در خبرها آمده بود «گلاب آدينه» تصميم دارد فيلمى را كارگردانى كند. اين بازيگر توانا بهزودى پشت دوربين قرار خواهد گرفت تا در جايگاه يك كارگردان نخستين تجربه سينمايىاش را كليد بزند.
در واقع سينماى پس از انقلاب كه به لحاظ ماهيت، نوع نگاه و كاركردش متفاوت از گذشته شده بود، بستر مناسبى براى حضور زنان در عرصههايى به غير از بازيگرى فراهم كرد.
نگاهى گذرا به سياهه آثار و نام سازندگان آثار سينمايى در سه دهه گذشته حاوى اين نكته است كه تا امروز بيش از ١٦ زن به عنوان كارگردان نام خود را به حافظه تاريخي سينماى ايران سپردهاند.
به نظر مىرسد حضور زنان در عرصه كارگردانى ارزشمند باشد و علاوه بر آنكه توانايى زن ايرانى در عرصههاى دشوارى همچون فيلمسازى به باور بنشاند، ممكن است سينماگران مولفى همتراز رخشان بنياعتماد به سينماى ايران معرفى كند. اما اين موضوع تنها يك سوى ماجراست و روى ديگر آن كه ممكن است بازيگرى از خلاقيت خود در جلوى دور شود و سينماى ايران كه به واقع با كمبود بازيگران توانا روبه روست، او را نيز از كف بدهد.
سوال اساسى اين است كه چه ارزشهايى در كارگردانى هست كه در بازيگرى نيست؟ آيا پشت دوربين بهتر است يا جلوى آن؟ پاسخ شايد پيچيده به نظر آيد، اما در واقع بسيار ساده است. سينماى ايران بضاعتي براى ارائه توانايىها و قابليتهاى زنان ميانسال ندارد. بازيگران ديگرى هم هستند كه گرچه بازيگرى را ادامه مىدهند، اما يا دغدغه ذهنىشان كارگردانى است يا اين تجربه را از سر گذراندهاند.
سينماى ايران، در سالهاى اخير به آثار جوانپسند و جوان محور بهشدت متمركز شده و همين موضوع عرصه را براى ارائه توانايى نه تنها بازيگران زن بلكه بازيگران مرد نيز تنگ كرده است. آيا در پنج سال گذشته جز در چند مورد محدود اثرى ديده شده كه قهرمان اصلىاش مردان و زنان ميانسال و سالمند باشند؟ آيا فيلمى ساخته شده كه شخصيت محورى آن عزت الله انتظامى باشد يا داستانش متكى بر شخصيت بازيگرى مثل على نصيريان؟ آيا قرار است تا به آخر گلاب آدينه، پروانه معصومى و فخرى خوروش نقش مادرها و مادربزرگها را بازى كنند؟
برخى معتقدند سينما هنر بىرحمى است. خشونت سينما تنها در صحنههاى روى پرده نيست، شايد خشونت سينما همين باشد كه بازيگران براى اثبات توانايىشان راه به انزوا ببرند و سالها در انتظار يك نقش خوب چشم به راه بدوزند.
انتهاي پيام
چهارشنبه 25 ارديبهشت 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 163]