واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: طریق مستقل برای جلب رحمت الهی
از روایات پیشوایان معصوم (علیه السلام) استفاده می شود که برای جلب رحمت پروردگار دو راه وجود دارد ، یکی عمل و دیگری دعا.اهل عمل ، از راه عدل وارد می شوند و به اجر و پاداش خود می رسند . اما اهل دعا و سؤال از راه فضل وارد می شوند و مشمول رحمت الهی می گردند . ابن فهد حلّی از کتاب دعای محمد حسن صفّار نقل می کند : رسول اكرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: ـ باید از خدا بخواهید تا به شما عطا کند . چه آنکه خداوند بندگانی دارد که عمل می کنند و خدا اجرشان را می دهد و بندگان دیگری دارد که با صدق و اخلاص از او تقاضا می کنند پس خدا به آنها نیز عطا می کند و سر انجام همه را در بهشت جای می دهد . پس صاحبان عمل می گویند : پروردگارا ! ما را که مورد لطف قرار دادی نتیجه اعمال خوب ما بوده است اما این دسته از چه راه به این درجه از کرامت و عطا رسیده اند ؟ خداوند می فرماید : بندگان من ! شما کار خوب کرده و مزد خود را بی کم و کاست گرفته اید . اما اینان به گدایی در خانه من آمده اند و دست مسألت به سوی من دراز کرده اند ، پس به ایشان نیز عطا کردم و آن فضل من است که به هر که بخواهم می دهم. 1البته اهل دعا بودن و تقاضا کردن کار هر کسی نیست ، دلی زنده و چشمی گریان و حالی سوزان می خواهد . انسان باید به خود بیاید و اندکی بیندیشد که جمعی از بندگان خدا براستی موفّقند و آثار موفّقیت از تمام شئون زندگیشان پیداست ؛ آنها صحّت و عافیت ، نعمت امنیت و فراغت دارند . مشاغل دنیویشان کم ، و همّ و غم آخرت بر قلبشان غالب و راههای عبادت و بندگی و تأمین سعادت اخروی برایشان باز و هموار است . بعد به خود بنگرد و ببیند ، چه عقب ماندگیها ، چه محرومیتها و چه کم و کسریها در وادی عمل دارد . آنگاه در می یابد که بی توفیقی در تمام شئون زندگیش نمایان است ؛ مشاغل دنیوی و گرفتاریهای زندگی چون تار عنکبوتی بر اطراف جسم و روحش تنیده و طناب پیچش کرده اند ؛ فراغت قلبی از دستش رفته ، همّ و غم دنیا بر روحش مستولی شده ، همواره به فرمان اهل و عیال هوسباز می جنبد ، در تأمین هوسهای آنها در آتش دنیا طلبی می سوزد و آتش سوزان جهنّم را برای خود آماده می سازد و وای اگر از پس امروز بود فردایی . با چنین اندیشه ای و سنجش فاصله بین خود و بندگان موفق خدا از دریچه فکر ، قهراً تکان می خورد و توفانی از غصّه و اندوه و تأثّر در فضای جانش برمی خیزد و بر فقر و بیچارگیش آگاه می شود . سپس با بی تابی تمام در مقام رهایی از قعر این درّه هولناک و پرواز در فضای روشن و منوّر بندگی و آخرت طلبی با اهل عمل برمی آید ، ولی می بیند راهها بسته ، ریسمانها بریده و ابزار کار از دست رفته است . دوران جوانی با اعمال زشت تباه شده ، آلودگی گناه فضای جان او را سیاه کرده و اعمال عبادیش ناقص و معیوب بوده است ؛ نه روزه ای کامل داشته است ، نه حجی قابل ، نه نمازی بی عیب ، نه خمس و زکاتی بی نقص . و مرگ بی خبر می رسد ، خدایا چه چاره ای دارم ؟ به کجا پناه برم ؟ ـ هنگامی که بندگان ، از تو درباره من بپرسند ، ( بگو ) من نزدیکم ! دعای دعا کننده را هنگام خواندن پاسخ می گویم . پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند ، تا راه یابند ( و به مقصود برسند)اینجاست که سر به آستان ، صورت بر خاک و دست بر آسمان ، با دلی سوزان و چشمی گریان ناله ای از صمیم جان می کشد : یا کَریمَ العفو ! یا حَسَنَ التجاوز ! یا قَدیمَ الاحسان ! ای خدایی که کریمانه می بخشی و شاهانه می گذری و لطف و احسانت قدیم است و زبان به گریه و تضرّع و زاری می گشاید : ـ من ای خدا ! آن بنده ای هستم که او را به دعا امر فرمودی و گفت : لبیک و سعدیک . اینک منم ای پروردگار ! بنده افتاده در پیشگاهت ؛ منم آنکه پشتش از بار خطیئات سنگین شده ، منم آنکه گناهان عمرش را تباه ساخته ؛ منم آنکه از روی جهالت نافرمانی تو را کرده است و در حالی که تو سزاوار عصیان و نافرمانی نبودی. 2
و چه بسا این بنده مسکین، که سر بر آستان سلطان عادل و کریم می گذارد و به گدایی به در خانه او می آید حَظّ و بهره او از عطایای سلطان ، بیشتر از کارکنان آستان و خدمتکاران باشد ، بدون آنکه از مزد خدمتکاران چیزی کم شود . همچنین از پیامبر اسلام نقل شده است : ـ دو مرد وارد بهشت می شوند در حالی که هر دو به یک طریق عمل کرده اند . یکی از آن دو ببیند که مرتبه دیگری بالاتر از اوست . می گوید : ای پروردگار من ! او را به چه چیز به این مرتبه رسانده ای و حال آنکه هر دو دارای یک عمل بوده ایم ؟ خداوند می فرماید : او از من تقاضا می کرد و تو مسألت نمی کردی . سپس رسول خدا ( صلی الله علیه وآله ) فرمود : ازخدا سؤال و طلب نمایید و بسیار هم طلب کنید ، چه اینکه هیچ چیز در نظر خدا بزرگ نمی آید .3 آری ، دعا یکی از راههای جلب رحمت خداست ، که او با عنایتی فوق العاده خود را در اختیار و دسترس بندگان حاجتمندش قرار می دهد و می فرماید : " وَ اِذا سَأَلَکَ عبادی عَنّی فَاَنّی قریبٌ اُجیب دَعْوَةَ الدّاعِ اِذا دعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَلْیُوْمِنُوا بی لعلّهم یَرْشُدُون" (سوره بقره ، آیه 186)ـ هنگامی که بندگان ، از تو درباره من بپرسند ، ( بگو ) من نزدیکم ! دعای دعا کننده را هنگام خواندن پاسخ می گویم . پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند ، تا راه یابند ( و به مقصود برسند). در این آیه ، خداوند موضوع دعا ، ارتباط و پیوستگی و نزدیک بودن به بندگان خود را با خوشترین بیان و لطیفترین اسلوب و زیباترین وجه بیان کرده است . آری ، فقط باید از او خواست ، زیرا ممکن است کسی حال زار انسانی را ببیند و ناله اش را بشنود ، اما از دردهای درونی و ناگفتنیش آگاه نباشد ، یا آنکه عالم باشد اما قادر به روا ساختن حوایج و حلّ مشکلات او نشود ، یا هم عالم و هم قادر باشد اما فاقد رحمت و مهربانی نسبت به انسان باشد ، یا با داشتن رحمت دارای روح کرم و بزرگواری نباشد . اما خالق انسان به طور نامتناهی و نامحدود واجد تمام صفات است هم سمیع است و هم بصیر ، هم علیم است و هم قدیر ، هم رحیم است و هم کریم . یعنی هم ناله و زاری بنده اش را می شنود ، و هم ضعف و مسکنت و خاک نشینی بنده اش را می بیند ، هم نیازهای آشکار و نهانش را می داند و هم به انجام و قضای حاجتش تواناست ، و هم مهربان و رحیم است و هم بزرگوار و کریم . و به قول سعدی شیرازی : دست حاجت چوبری پیش خداوندی بر * * * که کریم است و رحیم است و غفور است و ودودکــرمـــش نــامتناهی نعمش بی پایان * * * هیچ خواهنــده از ایـــن در نـــرود بــــــی مقصود همچنین روایات و احادیث دیگر ، در اینکه دعا و خواستن یکی از راههای جستن فضل و رحمت الهی است و بهترین مکان برای دعا سرزمین عرفات است ، که سرزمین اشک و آه ، ناله و انابه ، گریه و تضرّع است . تهیه و تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان1 ـ شرح نهج البلاغه خویی ، ج4 ، ص263 و عدة الدّاعی ، فارسی ، ص282 ـ بخشی از دعای 16 صحیفه سجادیه . 3ـ شرح نهج البلاغه خویی ، ج4 ، ص263
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 564]