واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: آنها مثل کودکان میمیرند
زندگی کودکانی را در نظر بگیرید که در آفریقای مرکزی معاصر در دستهها و گروههای شبه نظامی لباسهای نظامی میپوشند و به کشتار مردم قبایل اطراف میپردازند. این زندگی تا چه حد میتواند جهنمی باشد؟ ولی حقیقت این است که این کودکان هیچ رنجی در این جهنم تحمل نمیکنند چرا که به گفته برخی از کودکانی که از اردوگاههای نظامی فرار کردهاند، درد و رنج ناشی از کشتار مردم و زندگی سخت در این اردوگاهها همگی با مصرف مواد مخدر عجیب و غریب رفع میشود.فرماندهان همیشه کودکان معتاد را گرسنه نگه میدارند به طوری که آنها برای یک لقمه نان مجبور هستند کسانی که آنها دستور میدهند را بکشند و در حقیقت شرایط به گونهای میشود که آنها برای زنده ماندن خود افراد دیگر را میکشند و اگر از بیماری یا زخمهایشان نمیرند وضع به همین صورت خواهد بود.این افراد حتی اگر موفق به فرار از اردوگاههای نظامی شوند در شهر و روستای محل زندگی شان کسی آنها را تحویل نمیگیرد و حتی ممکن است از سوی خانواده های خود نیز طرد شوند. نویسنده در خاطراتش مینویسد که در زمان ماموریتش در رواندا از مقامات ارشد خود دستور اکید داشته که هیچ اقدامی نکند و بیشتر در نقش ناظر حوادث را مشاهده و گزارش کند«رومئو دالایر» ژنرال و نظامی سابق کانادایی که سالها در گروههای صلح سازمان ملل در کشور آفریقایی روآندا در سالهای 1994 خدمت کرده است تصمیم گرفته بعد از سالها، سکوت خود را بشکند و ترس و وحشتی که خودش نیز آن را تجربه کرده است، از طریق رسانهای به نام کتاب به گوش مخاطبان خود برساند ولی در ابتدای کتاب خود قبل از هر چیز از سازمان ملل انتقاد میکند و در خاطراتش مینویسد که در زمان ماموریتش در رواندا از مقامات ارشد خود دستور اکید داشته که هیچ اقدامی نکند و بیشتر در نقش ناظر حوادث را مشاهده و گزارش کند.وی در کتابش خواستار اقدام فوری سازمان های بین المللی و کمک کشورهای مختلف برای برخورد با این پدیده شوم سالهای اخیر شده است و اعتقاد دارد سربازان کودک چندان مورد توجه قرار نمیگیرند و با آنها همچون نظامیانی برخورد میشوند که گویی بیش از چهل سال سن دارند.دالایر در کتابش علاوه بر اینکه صحنه های وحشتناکی از کشتار دسته جمعی روستاهای رواندا ـ محل ماموریتش ـ را بازگو میکند از سرنوشت کودکان سرباز در جامعه پس از جنگ های داخلی اظهار نگرانی میکند که هیچ جایی در جامعه ندارند و بعد از کشتار انسانها وقتی به جامعه باز میگردند از ترس برملاشدن هویتشان مجبور هستند به شغلهای کاذبی مثل قاچاق و... مشغول شوند.فرماندهان همیشه کودکان معتاد را گرسنه نگه میدارند به طوری که آنها برای یک لقمه نان مجبور هستند کسانی که آنها دستور میدهند را بکشند دالایر در کتابش با عنوان «آنها مثل سربازان میجنگند، مثل کودکان میمیرند» این قربانیان نوجوان بی سواد و بیکار و ناامید را بهترین فرصت و گزینه برای استخدام دوباره در کمپهای نظامی معرفی میکند، جایی که به آنها امید داده می شود و برای کشتن انسانها به آنها افتخار می شود و وقتی می بینند در جامعه جایی ندارند جای خود را در جوخه های آدمکشی مستحکم می کنند.بنابر این گزارش، از سال 1994 پس از کشتار دسته جمعی شهرها و روستاهای روآندا موضوع کودکان سرباز در مجامع بین المللی مطرح شده است که به جای مبارزه با این پدیده به کشورهای دیگر از سیرالئون گرفته تا سریلانکا و کنگو اشاعه پیدا کرده است و رسانه ها بیشتر در نقش آموزش دهنده این روش در کشتار مردم نقش ایفاء کردهاند.کتاب دالایر بیش از تمرکز روی عناصر داستان و ادبی سعی کرده با استفاده از رویدادهای مستندی که در کشورهای مرکز آفریقا در حال جریان است قشر جوان را مورد خطاب خود قرار دهد و صدای جوانان آفریقایی را به گوش آنها برساند که در حقیقت قربانیان اصلی جوخه سربازان کودک خودشان هستند که به اجبار در این گروهها به کار گمارده می شوند و کارشان نیز بسیار ساده است. تنها لازم است سلاحی سبک و مرگبار را در دست بگیرند و به هدف روبرو شلیک کنند...منبع: خبرآنلاینگروه کتاب تبیان - محمد بیگدلی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 121]