واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: كارتونهايي كه قديمي نميشوند
يكي از كاركردهاي رسانهاي مثل تلويزيون، بازتوليد برنامههايي است كه خودش تهيه و توليد كرده؛ تلويزيون اين قابليت را دارد كه خودش را تكثير و بازمعنا كرده و برنامهاي درباره برنامههاي خود بسازد. اين كاركرد مثل يادآوري خاطرات گذشته و لذت بردن از نوستالژي آن ميباشد كه ذهن آدمي گاهي به آن ميپردازد. در واقع اين عملكرد ذهن انسان كه با مراجعه به حافظه تاريخي خويش، گذشته خود را مرور كرده و به بازآفريني خاطراتش ميپردازد در تلويزيون به شكل بصري بروز يافته و از حالت انتزاع و رويا به ساخت واقعيت و تصوير ميآيد و جلوهگر ميشود. از حيث روانشناختي اگر بخواهيم به اين موضوع بپردازيم قطعا يكي از دوراني كه همواره در ذهن و حافظه آدمي مدام بازتوليد شده و گاه براثر اتفاق يا رخدادي خوشايند يا تلخ به ياد انسان ميافتد دوران كودكي است. در واقع دوره كودكي تمام ميشود اما فراموش نميشود و تاثيرات خود را در طول زندگي به جا ميگذارد. برنامهاي كه بتازگي از شبكه 5 سيما با عنوان «بچههاي ديروز» در حال پخش است مصداقي از همين وضعيت روانشناختي است كه شكلي رسانهاي پيدا كرده و خاطرات و نوستالژي كودكي را بهواسطه بازبخش كارتونهاي گذشته براي مخاطبيني كه امروز دردوره جواني يا ميانسالي به سر ميبرند، زنده ميكند. تازگي و جذابيت اين برنامه صرفا در پخش كارتونهاي خاطره انگيز مثل سندباد، پينوكيو، پسرشجاع و پلنگ صورتي و امثالهم نيست كه هراز چندگاهي پخش مجدد اين كارتونها در برنامههاي كودك روتين هم اتفاق ميافتد. شايد عامل مهمي كه باعث جذابتر و نوستالژيكتر شدن اين برنامه شده است حضور 2 مجري برنامههاي كودك آن زمان يعني خانم گيتي خامنه و الهه رضايي است كه چهره، صورت، زبان و بيان آنها براي نسل بزرگسال امروز سرشار از خاطرات تلخ و شيرين كودكي است و بشدت آنها را به ياد خاطرات بچگي و كودكيهاي ديروز مياندازد. اين در حالي است كه در آن زمان امكان اجراهاي فعال و كنشمند براي مجريان كودك وجود نداشت، تكنولوژي و جلوههاي رايانهاي و بصري تا اين اندازه پيشرفته و مدرن نبود و حتي امكان حضور بچهها در استوديو و اجراي برنامه با حضور آنها كه موجب زنده بودن برنامه ميشد وجود نداشت و اين 2 مجري كودك فقط با نشستن در مقابل دوربين و حرف زدن با بچهها با آنها ارتباط برقرار ميكردند و محبوبيت آنها هنوز هم براي كودكان نسل ديروز حفظ شده است. شايد عامل مهمي كه باعث جذابتر و نوستالژيكتر شدن اين برنامه شده است حضور 2 مجري برنامههاي كودك آن زمان يعني خانم گيتي خامنه و الهه رضايي است كه چهره، صورت، زبان و بيان آنها براي نسل بزرگسال امروز سرشار از خاطرات تلخ و شيرين كودكي است و بشدت آنها را به ياد خاطرات بچگي و كودكيهاي ديروز مياندازد. در واقع آنها نيز به بخشي از خاطرات و نوستالژي كودكي نسلي بدل شدند كه امروز خود صاحب فرزند شده و پدر و مادر هستند. در برنامه «بچههاي ديروز» نه فقط كارتونهاي قديمي كه تماشاي دوباره اين مجريان و اجراي مجدد آنها براي مخاطب كودك ديروز شوقانگيز و ذوقآفرين بود، شايد براي بچههاي امروز نيز كسي مثل عمو پورنگ 10 يا 20 سال بعد نيز همين موقعيت را داشته باشد.عامل مهمي كه باعث جذابتر و نوستالژيكتر شدن اين برنامه شده است حضور 2 مجري برنامههاي كودك آن زمان يعني خانم گيتي خامنه و الهه رضايي استبرنامه بچههاي ديروز با نمايش مجدد برخي از كارتونهاي قديمي بار ديگر اين سوال مهم را برجسته كرد كه چرا اين كارتونها اينقدر جذاب و دوست داشتني بوده و حتي به اسطورهاي خيالي بدل شده است؟ شايد در ابتدا گمان شود كه كودكان نسل امروز از امكانات ارتباطي و بركات توسعه تكنولوژي و فناوريهاي ديجيتال بهرهمند هستند و سرگرميهاي تازهتري جايگزين كارتونهاي تلويزيوني شدهاند يا اينكه تلويزيون ما فاقد تعدد شبكه و تنوع برنامهاي بود و كودكان اساسا حق انتخابي نداشتند و مجبور بودند با همين برنامهها سرگرم شوند، اما واقعيت اين است كه اين مساله همه واقعيت و دلايل اين اسطورهزدايي از كارتونهاي قديمي نيست و قطعا بخشي از دلايل آن را بايد در خود كارتونهاي امروزي و كم و كيف آن جستجو كرد كه نميتواند كودكان را مجذوب خود ساخته و پاي تلويزيون بنشاند. مثلا كارتونهاي امروزي فاقد قصههاي جذاب و دراماتيك بوده و به دنياي فانتزي، تخيلي و تكنيكالي ارتباط دارد كه كودكان در زندگي واقعي و پيرامون خود آنها را تجربه نكرده و نميبينند. قصههايي كه آشنا نيست و با دنياي كودكي فاصله دارد. به عبارت ديگر كارتونها و شخصيتهاي كارتوني گذشته به دنياي واقعي و كودكانه اين بچهها نزديكي و سنخيت بيشتري داشتند و همچون موجودات فضايي كارتونهاي امروز غير قابل دسترس نبودند. جالب اينكه اكثر شخصيتهاي كارتوني حيوانات بودند اما آنقدر سويه رئاليستي و تجربهپذيري داشتند كه به راحتي با كودكان ارتباط برقرار كرده و جزيي از خاطرات آنها ميشدند. گويي امروز كارتونها و شخصيتهاي انيميشني از كره ديگري آمده و به دنياي ذهني و عيني آدمي شباهت ندارند. ضمن اينكه كارتونهاي ديروز داراي يك يا چند قهرمان بود كه قابليت الگوسازي براي كودكان را داشته و براي بچهها شيرين و دوست داشتني بودند. در واقع كودكان براحتي با آنها همذاتپنداري ميكردند يا دوست داشتند جاي آنها بودند. مثلا خود من هميشه دوست داشتم جاي رابين هود يا زورو باشم. كارتونهاي ديروز دقيقا به همين دليل و بهخاطر طرح مسائل كلي انساني هيچوقت كهنه نميشوند و در هر دوره و زماني قابل بازآفريني هستند. شايد راز تكراري و ملال انگيز نشدن اين كارتونها در اين باشد كه نگاه چندباره آن لذت بخش بوده و حتي فراتر از جاذبههاي نوستالژيك، ديدني هستند.سيد رضا صائمي - جام جمتنظيم براي تبيان : مسعود عجمي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 738]