واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: موانع شناخت حق و عمل به آن
بر اساس آیات قرآن و روایات موانع متعددی در شناخت حق و عمل به آن، در طول تاریخ وجود داشته است که در بسیاری اوقات این موانع با هم و دست در دست هم به انحراف عقیدتی و عملی یک جامعه و افراد آن منجر می شد و می شده است، چرا که انسان موجودی در هم تنیده است. این موانع که بیشتر ریشه در بافت و ساخت تربیتی آدم ها دارد، اختصاص به زمانی ندارند و همیشگی می باشند. برخی از این موانع عبارتند از: الف: هواها و کشش های نفسانی و غریزی«فَإِن لَّمْ یَسْتَجِیبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا یَتَّبِعُونَ أَهْوَاءهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیْرِ هُدًى مِّنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ»1 ؛ پس اگر تو را اجابت نكردند، بدان كه فقط هوسهاى خود را پیروى مىكنند و كیست گمراهتر از آنكه بىراهنمایى خدا از هوسش پیروى كند؟ بىتردید خدا مردم ستمگر را راهنمایى نمىكند. ب: دوستی کور و محبّت کورکورانه«وَأَمَّا ثَمُودُ فَهَدَیْنَاهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمَى عَلَى الْهُدَى فَأَخَذَتْهُمْ صَاعِقَةُ الْعَذَابِ الْهُونِ بِمَا كَانُوا یَكْسِبُونَ»2 ؛ اما قوم ثمود ، هدایتشان کردیم و آنها کوری را از هدایت بیشتر دوست می داشتند تا آنکه به خاطر اعمالی که می کردند صاعقه عذاب خوار کننده آنها را فرو گرفت.پیامبر صلی الله علیه واله وسلم «حبّک الشیء یعمی و یصمّ»3؛ عشق به چیزی کور و کر میکند ج: عجب و بزرگ بینی (استکبار)«وَأَمَّا الَّذِینَ كَفَرُوا أَفَلَمْ تَكُنْ آیَاتِی تُتْلَى عَلَیْكُمْ فَاسْتَكْبَرْتُمْ وَكُنتُمْ قَوْمًا مُّجْرِمِینَ»5 ؛ اما ای آنان که ایمان نیاورده اید ، مگر نه آنکه آیات ما بر شما خوانده می شد و شما تکبر می ورزیدید و مردمی گناهکار بودید ؟ «إِنَّ الَّذِینَ یُجَادِلُونَ فِی آیَاتِ اللَّهِ بِغَیْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ إِن فِی صُدُورِهِمْ إِلَّا كِبْرٌ مَّا هُم بِبَالِغِیهِ» 6 ؛ آنان که بی هیچ حجتی که از آسمان آمده باشد در باره آیات خدا مجادله ، می کنند ، در دلشان جز خیال پیروزی نیست ، ولی به آن نخواهند رسید.امام صادق علیه السلام «العجب صارف، عن طلب العلم، داع الی الغمط و الجهل»7 ؛ عجب از طلب علم باز میدارد و به سمت انکار و نادانی دعوت می کند. د: جحد و انکار«وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا» 8 ؛ با آنکه در دل به آن یقین آورده بودند ، ولی از روی ستم و برتری جویی ، انکارش کردند.«...فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَلَا أَبْصَارُهُمْ وَلَا أَفْئِدَتُهُم مِّن شَیْءٍ إِذْ كَانُوا یَجْحَدُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُون» 9؛ چشم و دل قرار دادیم ولی گوش و چشم و دلشان به حالشان هیچ سود نکرد ، زیرا آیات خدا را انکار می کردند تا آنچه به مسخره اش می گرفتند آنها رافرو گرفت .امام کاظم علیه السلام فرمود: ای هشام! اگر گردویی در دست داشته باشی و مشتت را هم بسته ببندی و مردم فکر کنند که تو لؤلؤ، یا الماس یا جواهر داری، این تصور مردم هیچ نفعی به حال تو ندارد و تصور و تفکر مردم، گردوی در دست تو را لؤلؤ نمی کندهـ : رسوبات فکری
«فَلَمَّا جَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِندَهُم مِّنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُون»10 ؛ چون پیامبرانشان با دلایل روشن به سویشان آمدند ، به دانش خود دلخوش بودند تا آن چیزی که مسخره اش می کردند آنها را در میان گرفت. و: پیروی کردن از اکثریت ز: تأثیرپذیری از قضاوت دیگرانامام کاظم علیه السلام فرمود: ای هشام! اگر گردویی در دست داشته باشی و مشتت را هم بسته ببندی و مردم فکر کنند که تو لؤلؤ، یا الماس یا جواهر داری،این تصور مردم هیچ نفعی به حال تو ندارد و تصور و تفکر مردم، گردوی در دست تو را لؤلؤ نمی کند. یعنی اگر دین نداری، تقوا نداری و اخلاص و عمل صالحی نداری، اما یک قیافه گول زن و ظاهری زیبا داری و مردم فکر می کنند با تقوا هستی، تفکر مردم گردوی در دست تو را لؤلؤ نمی کند، گمان مردم برای تو تقوا نمی سازد. به به! های مردم و تمجیدهای مردم که چه پسر خوبی هستی! چه آدم خوبی هستی! این حرف ها تو را بازی ندهد.. 11 ج: تقلید پدران و گذشتگان و عادات اجتماعی«وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَیْنَا عَلَیْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَلاَ یَهْتَدُونَ»12 ؛ چون به ایشان گفته شود که از آنچه خدا نازل کرده است پیروی کنید ،، گویند : نه ، ما به همان راهی می رویم که پدرانمان می رفتند حتی اگر پدرانشان بیخرد و گمراه بوده اند . در آیات و روایات موانع دیگری نیز برای شناخت حق و عمل به آن، ذکر شده، از جمله طمع، غضب، لجاجت، آرزوها، اکراه، عدم آمادگی قلبی و درونی، استبداد در رای (خود رایی). 13اگر بکوشیم اینها را از خود دور کنیم و رها شویم به یقین نور حق در وجود ما متجلی میشود و در نتیجه "رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند" منبع : ره توشه راهیان نور محمدی_گروه دین و اندیشه تبیان 1- قصص، آیه 502- فصلت، آیه 173- بحار الانوار، ج 77، ص 1655- جائیه، آیه 216- غافر، آیه 567- الحیاة، ج 1، ص 180، ج 38- نمل، آیه 149- احقاف، آیه 2610- غافر، آیه 8311- تحف العقول، ص 28312- بقره، آیه، 1713- برای دیدن این بحث به طور مفصل تر مراجعه شود به الحیاة، ج 1، ص 175 تا 186.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 339]