واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سینمای ایران، سینمای خواستگاری شدهسینمای ایران آن قدر به در بسته خورده که جز خواستگاری و رسیدن یک عدد آقاپسر گل به یک فقره دخترنام محترمه، دنبال چیز دیگری نیست یا اینکه ظرفیتش را ندارد که دنبال چیز دیگری باشد.
***خبرها مخابره می شد، و لابه لای یکی از این خبرها، حرف های یک تهیه کننده سینمایی هم درج شده بود که "اگر سوژه خواستگار را از سینمای ایران بگیرند، دیگر موضوعی برای ساخت نداریم". این تهیه کننده سینما، که سیروس تسلیمی نامش بود و فیلم هایی مثل پرنده کوچک خوشبختی، اکسیژن و زندان زنان را هم تهیه کنندگی کرده، البته حرف های دیگری هم برای گفتن داشت، مثل این که:• داستانهای فیلمهای امروزی تکراری است و اگر سوژههای خواستگاری و بیمارستان را از سینمای ایران بگیریم، دیگر موضوعی برای ساختن فیلم باقی نمی ماند. ***البته بحثی در این نیست که موضوع خواستگاری و ازدواج و روابط دختر و پسر و سلامت این روابط، موضوعات مهمی هستند، اما پس باقی موضوعات چه می شوند؟ چرا هر بار، باید یکی از بازیگران مرد، دنبال یکی از بازیگران زن بیفتد و قصدش، ازدواج با او باشد و حتی برعکس؟ باور کنید سینمای بالیوود و فیلم فارسی های پیش از انقلاب هم، موضوعات شان همین چیزها بودند؛ منتها آن جا صورت غیراسلامی و غیردینی قضیه را مطرح می کنند، و اینجا، صورت اسلامی و سالم شده اش را. اما نتیجه بحث، هیچ تفاوتی به چشم نمی خورد؛ یا ساده تر این که، خر همان خر باقی مانده و لاجرم، برای خالی نبودن عریضه، تنها پالانی از آن دچار تغییر و تحول شده است، چه جالب؟!تقصیر کیست؟ به نظر من یکی که تقصیر خود سینمایی ها است. شهاب حسینی، سوپراستار سینمای ایران، حرف خوبی می زد که می گفت، مدام گله و شکایت می کنیم از وضعیت سینما و بعد، فیلم هایی وارد این سینما می شوند که تولید آن ها، کار خود ما سینماگران بوده است! باید قبول کنیم که این فیلم های سینمایی ای که الان دارد تولید می شود، کار همین سینماگران است و از فضا به روی پرده اکران ما نیامده اند***تقصیر کیست؟ به نظر من یکی که تقصیر خود سینمایی ها است. شهاب حسینی، سوپراستار سینمای ایران، حرف خوبی می زد که می گفت، مدام گله و شکایت می کنیم از وضعیت سینما و بعد، فیلم هایی وارد این سینما می شوند که تولید آن ها، کار خود ما سینماگران بوده است! باید قبول کنیم که این فیلم های سینمایی ای که الان دارد تولید می شود، کار همین سینماگران است و از فضا به روی پرده اکران ما نیامده اند. اگر سینماگری نمی تواند فیلمی با موضوعی دیگر بسازد که دست بر قضا، مورد عنایت مخاطبان هم قرار بگیرد، پس لابد مشق خودش را، خوب تمرین نکرده است. ***خدا اموات صائب تبریزی، شاعر بلندآوازه ایران را، بیامرزد که می گفت "یک عمر می توان سخن از زلف یار گفت/ در بند آن مباش که مضمون نمانده است". وقتی که از زلف یار، می توان یک عمر سخن گفت، چرا از موضوعات دیگر نتوان سخن گفت؟ پس سینمای اجتماعی ما کجا است؟ یا سینمای سیاسی؟ یا حتی سینمای کودک و کمدی و ...؟ اما سینماگران ایرانی، بدجور در این زلف یار گیر کرده اند و خلاقیت را بوسیده و به یکباره کناری گذاشته اند. زندگی، تنها در ازدواج و خواستگاری و دنبال مورد مناسب گشتن برای تشکیل زندگی خلاصه نمی شود؛ زندگی وسیع تر از این حرف ها است. اگر سینماگران نمی توانند موضوع دیگری کار کنند، لابد زندگی را نشناخته اند...عیسی محمدیگروه سینما و تلویزیون تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 286]