تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 7 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):مؤمن در سرشتش دروغ و خيانت نيست و دو صفت است كه در منافق جمع نگردد: سيرت نيكو و د...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812991459




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شیعه بی قرآن ناطق گشته است


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: شیعه بی قرآن ناطق گشته استسه شعر در رثای امام جعفر صادق علیه السلام
امام جعفر صادق(ع
ز هر طرف به کمان تیر غم زمانه گرفتدل مرا که بسی بود خون، نشانه گرفت چو جد خویش علی سالها به خانه نشاندز دیده ام همه شب اشک دانه دانه گرفتهنوز خانه زهرا نرفته بود زیادکه آتش از درو دیوار من زبانه گرفتسپاه کفر به کاشانه ام حجوم آوردمرا بزمزمه و ناله شبانه گرفتز باغ فاطمه صیاد، مرغ سوخته رادل شب آمد و در کنج آشیانه گرفت سر برهنه و پای پیاده برد مرا پی اذیت من بارها بهانه گرفت هنوز خستگی راه بود در بدنم که خصم تیغ به قتلم در آن میانه گرفت هزار شکر که زهر جفا نجاتم داد مرا بموج غم از مردم زمانه گرفت چه خوب اجر رسالت گرفت آل رسول که گه بزهر جفا گه به تازیانه گرفت گرفت تا سمت نوکری زما«میثم» مقام سروری و جاودانه گرفت غلامرضا سازگار من کیستم حقیقت حق را خزانه امبیرون ز مرز فکر و خیال و فسانه امبنیانگذار مذهب و مسندنشین علمفیض مدام فلسفه عارفانه امسبط نبى و پور على، نجل فاطمهالگوى صبر و صلح حسن را نشانه امآئینه دار نهضت سرخ حسینى امچون عابدین به نخل عبادت جوانه امبحرالعلوم باب من است و سخا و جودیک قطره اى بود ز یم بیکرانه اماستاد فقه و فلسفه و منطق و اصولپرچم فراز علم به قاف زمانه امبا این همه جلال در این جوّ قیرگونمحصور کرده خصم ستم پیشه خانه اماز یورش شبانه ابن الرّبیع پستآید به ناله سنگ ز سوز شبانه املرزد به سان بید تن اهل بیت منتا مى کشد ز خانه برون وحشیانه امآن بى حیا سواره و من با تن ضعیفپاى پیاده در پى اسبش روانه امتندى کند که تند برو در بر امیرکندى اگر کنم بزند تازیانه امآنان که سوخته اند دَرِ خانه علىآتش زدند از ره کین درب خانه امژولیده اصفهانى همان امام غریبی که شانه اش خم بودبه روی شانه ی پیرش غم دو عالم بودمیان صحن حسینیه ی دو چشمانشهمیشه خاطره ی ظهر یک محرم بوددل شکسته ی او را شکسته تر کردندشبیه مادر مظلومه اش پر از غم بوداگر تمام ملائک ز گریه می مردندبه پای خانه ی آتش گرفته اش کم بودحدیث حرمت او را به زیر پا بردنداگر چه آبروی خاندان آدم بودشتاب مرکب و بند و تعلل پایشزمینه های  زمین خوردنش فراهم بودمدینه بود و شرر بود و خانه ای سادهچه خوب می شد اگر یک کمی حیا هم بودامان نداشت که عمامه ای به سر گیردهمان امام غریبی که شانه اش خم بودسروده علی اکبر لطیفیان تهیه و تنظیم : بخش ادبیات تبیان 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 233]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن