تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 16 مرداد 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):عاجزترین مردم کسی است که نتواند دعا کند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

الکترود استیل

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1809710498




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شبي گيسو فروهشته به دامن


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
شبي گيسو فروهشته به دامن
شبي گيسو فروهشته به دامن شاعر : منوچهري پلاسين معجر و قيرينه گرزن شبي گيسو فروهشته به دامن بزايد کودکي بلغاري آن زن بکردار زني زنگي که هرشب از آن فرزند زادن شد سترون کنون شويش بمرد و گشت فرتوت چو بيژن در ميان چاه او من شبي چون چاه بيژن تنگ و تاريک دو چشم من بدو چون چشم بيژن ثريا چون منيژه بر سر چاه چو گرد بابزن مرغ مسمن همي‌برگشت گرد قطب جدي چو اندر دست مرد چپ فلاخن بنات النعش گرد او همي‌گشت چنانچون چشم شاهين از نشيمن دم عقرب بتابيد از سر کوه زده گردش نقط از آب روين يکي پيلستگين منبر مجره به پيش چار خاطب چار مذن نعايم پيش او چون چار خاطب کشنده ني و سرکش ني و توسن مرا در زير ران اندر کميتي چو دو مار سيه بر شاخ چندن عنان بر گردن سرخش فکنده سمش چون ز آهن پولاد هاون دمش چون تافته بند بريشم چو انگشتان مرد ارغنون زن همي‌راندم فرس را من به تقريب چو خون‌آلوده دزدي سر ز مکمن سر از البرز برزد قرص خورشيد که هر ساعت فزون گرددش روغن به کردار چراغ نيم مرده هبوبش خاره در و باره افکن برآمد بادي از اقصاي بابل فرود آرد همي احجار صد من تو گفتي کز ستيغ کوه سيلي که گيتي کرد همچون خز ادکن ز روي باديه برخاست گردي بخار آب خيزد ماه بهمن چنان کز روي دريا بامدادان يکي ميغ از ستيغ کوه قارن برآمد زاغ رنگ و ماغ پيکر که عمدا در زني آتش به خرمن چنانچون صدهزاران خرمن تر که کردي گيتي تاريک روشن بجستي هر زمان زان ميغ برقي به شب بيرون کشد تفسيده آهن چنان آهنگري کز کوره‌ي تنگ که موي مردمان کردي چو سوزن خروشي برکشيدي تند تندر به گوش اندر دميدي يک دميدن تو گفتي ناي رويين هر زماني که کوه اندر فتادي زو به گردن بلرزيدي زمين لرزيدني سخت بلرزاند ز رنج پشگان تن تو گفتي هر زماني ژنده پيلي چنانچون برگ گل بارد به گلشن فرو باريد باراني ز گردون جراد منتشر بر بام و برزن و يا اندر تموزي مه ببارد دراز آهنگ و پيچان و زمين کن ز صحرا سيلها برخاست هر سو به تک خيزند ثعبانان ريمن چو هنگام عزايم زي معزم ز روي آسمان ابر معکن نماز شامگاهي گشت صافي حجاب ماردي دست برهمن چو بردارد ز پيش روي اوثان بسان زعفران آلوده محجن پديد آمد هلال از جانب کوه ز زر مغربي دستاورنجن چنانچون دو سر از هم باز کرده ز شعر زرد نيمي زه به دامن و يا پيراهن نيلي که دارد ازو خيزد، چو رماني ز معدن رسيدم من به درگاهي که دولت سوار نيزه‌باز خنجر اوژن به درگاه سپهسالار مشرق رفيع‌البينات صادق‌الظن علي‌بن محمد مير فاضل مبارک سايه‌ي ذوالطول والمن جمال ملکت ايران و توران که درهر فن بود چون مرد يکفن خجسته ذوفنوني رهنموني زليفن بستنش بهتر زليفن سياست کردنش بهتر سياست به الفاظ متين و راي متقن يگانه گشته از اهل زمانه کند سوراخ در گوش تهمتن تهمتن کارزاري کو به نيزه چنان ديباي بوقلمون ملون فروزان تيغ او هنگام هيجا چو خورشيدي که در تابد ز روزن به طول و عرض و رنگ و گوهر و حد بدانسو در زمين بشمارد ارزن که گر زين سو بدو در بنگرد مرد به يک زخمش کند دو نيمه جوشن اگر بر جوشن دشمن زند تيغ ز هم باز اوفتد اندام دشمن چوپرگاري که از هم باز دري هنرور يارجوي حاسد افکن الا يا آفتاب جاودان تاب رسيدي تا به زانو دست بهمن شنيدم من که برپاي ايستاده ز اقصاي مداين تا به مدين رسد دست تو از مشرق به مغرب بياموزند الحانهاي شيون زنان دشمنان از پيش ضربت بياموزند ابجد را و کلمن چنانچون کودکان از پيش الحمد ازيرا نسبتت پاکست و مسکن نسب داري حسب داري فراوان الا تا هندوان گيرند لکهن الا تا ممنان گيرند روزه به کوه اندر، بود کان خماهن به دريابار، باشد عنبر تر نخيزد از ميان لاد لادن نريزد از درخت ارس کافور ميان مجلس شمشاد و سوسن زيادي خرم و خرم زيادي درم ده، دوست خوان دشمن پراکن انوشه خور، طرب کن، جاودان زي به دست سعد پاي نحس بشکن به چشم بخت روي ملک بنگر به نعمت خانه‌ي همت بياکن به دولت چهره‌ي نعمت بياراي همه ماهه به گرد دن همي‌دن همه ساله به دلبر دل همي‌ده همه وقته دو گوشت سوي ارغن همه روزه دو چشمت سوي معشوق
#سرگرمی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 828]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن