واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
فيبر نوري چيست ؟ نويسنده :مهندس محمد نصير پور يک سيستم مخابراتي شامل سه جزء اصلي است :1-فرستنده 2-گيرنده 3-کانال ارتباطي بين فرستنده و گيرنده که حاوي اطلاعات است . در فرستنده اطلاعاتي را که مي خواهيم مخابره شوند به شکلي در مي آيند که کانال ارتباطي بتواند آن را به گيرنده منتقل کند و در گيرنده اطلاعات از کانال ارتباطي گرفته و آشکار مي گردد . کانال هاي ارتباطي را مي توان به دو دسته تقسيم کرد :1-کانال هاي ارتباطي باز2-کانال هاي ارتباطي بسته فرستنده هاي راديويي و تلويزيوني و رابط هاي ماکروويو و ماهواره اي از سيستم هايي هستند که از کانال ارتباطي باز (اتمسفر ) براي انتقال اطلاعات استفاده مي کنند. در کانال هاي ارتباطي بسته ميان گيرنده و فرستنده يک يا چند خط انتقال با رساناي فلزي يا خطوط انتقال نوري وجود دارد که سيگنال هاي اطلاعاتي از طريق اين خطوط منتقل مي گردند . خطوط انتقال نوري يک کانال ارتباطي است که از سيگنال هاي نوري براي انتقال اطلاعات استفاده مي کند و متشکل از سيگنال هاي نور و تار نوري که سيگنال هاي نوري در تار نوري در حرکت هستند . ابتدا به بررسي نور و سپس تار نوري مي پردازيم : ساختار نور :در مورد ساختار و ماهيت نور به طور قطع نمي توان نظر داد . در اين باره سه نظريه وجود دارد .1-نظريه ذره اي بودن نور 2-نظريه موجي بودن نور 33-نظريه کوانتمي بودن نور نظريه ذره اي نور : گاهي اوقات رفتار نور طوري است که به نظر از ذرات بسيار ريزي که فوتون ناميده مي شوند تشکيل شده است و اينطور مي توان گفت که پرتوهاي نور شامل تعداد بسيار زيادي فوتون است اگر ساختار ذره اي نور را بپذيريم مي توان نور توليد شده توسط منابع ليزرها و ديودهاي ليزري را توجيه کرد . نظريه موجي نور : گاهي اوقات رفتار نور به شکلي است که مي توان نور را يک موج الکترو مغناطيسي با فرکانس زياد و طول موج کوتاه فرض کرد و مي توان گفت که امواج نوري از نوع مقطعي است يعني حرکت موج عمود بر جهتي است که موج منتشر مي شود . امواج الکترو مغناطيسي در خلاء با سرعت تقريباً m/s 3×10(8) حرکت مي کنند و نور نيز تقريباً با همين سرعت در خلاء در حال حرکت است . وقتي نور از محيطي به محيط ديگر حرکت مي کند فرکانس آن عوض نمي شود ولي سرعت آن تغيير مي کند که در اين حالت پديده شکست نور بوجود مي آيد . براي اينکه بدانيم نور در تارهاي نوري به چه شکل حرکت مي کند و چه تغييراتي در نور بوجود مي آيد بايد رفتار موجي نور را در نظر گرفت .نظريه کوانتمي نور : نظريه موجي بودن نور به قدر کافي تمام پديده هاي مربوط به انتقال نور را توجيه مي کند اما در بررسي بعضي از رفتارهاي نور که در برخي از حالت ها نظير پاشيدگي و گسيل و جذب رخ مي دهد تئوري هاي ذره اي و موجي جوابگو نيستند و به جاي آنها تئوري کوانتمي نور مي تواند پاسخگو باشد . تئوري کوانتومي نور بيان مي کند که تشعشع نور حاوي ذرات بسيار ريزي است که خصوصيات موجي را نيز دارا است .تار نوري :تار نوري يک لوله خاص است که از شيشه يا پلاستيک ساخته مي شود . ماده اصلي تارهاي نوري شيشه اي سيليکا ( Sio2 ) و يا سيليکات است و يا ماده اصلي تارهاي پلاستيکي هم پلاستيک شفاف است که مواد اوليه براي ساخت هر دو نوع تار فراوان است و مشکل دسترسي به مواد اوليه مطرح نيست . از تارهاي شيشه اي به دليل تضعيف پايين معمولاً براي فواصل دور استفاده مي شود و تارهاي پلاستيکي را براي فواصل کوتاه بکار مي برند و چون ماده اصلي تشکيل دهنده آن پلاستيک است داراي استحکام نسبتاً خوبي است و نسبت به نمونه شيشه اي ارزانتر نيز هست . براي اينکه از تارهاي نوري استفاده شود تعداد معيني از تارهاي نوري را درون پوشش لوله اي قرار مي دهند که به آن کابل مي گوييم . کابل ها از مواد گوناگوني از جمله پلاستيک ساخته مي شوند و نمونه هاي مختلفي دارند . ساختمان و مواد تشکيل دهنده کابل بستگي به کاربرد آن دارد . مثلاً ساختمان کابلهايي که در زير دريا قرار دارند متفاوت است . براي انتقال اطلاعات از طريق کابل نوري يا همان فيبر نوري به يک منبع نور که با اندازه و جنس تار و شرايط انتقال مطابقت داشته باشد نيازمنديم تا اطلاعات را از فرستنده بگيرد و تبديل به سيگنالهاي نوري کرده و آن را درون فيبر ارسال نمايد . معمولاً از ديودهاي ليزري ( LD ) و با ديودهاي نور گسيل ( LED ) به عنوان منبع نور استفاده مي گردد . در قسمت گيرنده نيز به يک آشکار ساز نيازمنديم تا اطلاعاتي را که به شکل سيگنالهاي نوري از فيبر گرفته مي شود را تبديل به سيگنالهاي الکتريکي کند . تضعيف : در هر کانال ارتباطي توان سيگنال خروجي از کانال در مقايسه با توان سيگنال ورودي به کانال تفاوت دارد و کمتر است . به عبارت ساده تر هميشه مقدار خروجي از کانال ارتباطي ضعيف تر از مقدار ورودي است . پس مي توان نتيجه گرفت که مقداري از سيگنال ورودي در خود کانال به اصطلاح از بين مي رود به اين مسئله تضعيف مي گويند . هر کانال ارتباطي بسته به نوع و جنس مواد تشکيل دهنده آن يک ضريب تضعيف دارد که اين ضريب به طول کانال جنس کانال قطر کانال و عوامل ديگر بستگي دارد . براي جبران تضعيف سيگنال هاي ورودي در طول مسير کانال و در فواصل معيين يک تقويت کننده مي گذارند تا سيگنال هايي را که ضعيف شده اند تقويت کرده و به توان بالاتر برساند . يکي از مزيت هاي فيبر نوري اين است که نسبت به کابل هاي مسي داراي تضعيف يا تلفات کمتري است و سيگنال هاي نور فاصله بيشتري را بدون نياز به تقويت کننده طي مي کنند . بطور مثال فيبر هاي نوري تقريباً در هر 50 کيلومتر (بسته به نوع فيبر ) به تقويت کننده نياز دارند ولي در کابل هاي مسي اين رقم به 5 کيلومتر کاهش مي يابد . يکي ديگر از مزاياي فيبر نوري نسبت به کابل مسي نازکتر بودن و سبکتر بودن آن است بطوريکه معمولاً در هر کيلو متر وزني معادل 1/5 کيلو گرم دارد که به مراتب سبک تر از کابل مسي است . پهناي باند فيبر نوري به منظور ارسال اطلاعات بسيار بيشتر از کابل مسي است که همين خصوصيت باعث شده که در شبکه هاي پر سرعت از فيبر نوري استفاده شود سرعت انتقال اطلاعات در فيبر نوري بسته به نوع فيبر در حد 10Gbps است و ظرفيت انتقال 2/5 يا بالاتر مي باشد GHz . Km اطلاعات در بعضي موارد ارزانتر بودن نسبت به کابل مسي از مزيت ديگر فيبر نوري محسوب مي گردد . درجه امنيت اطلاعاتي فيبرنوري نسبت به کابل مسي بسيار بالاست و بدليل اينکه گرفتن انشعاب از فيبرنوري و آشکار سازي سيگنال هاي نوري بسيار پيچيده مي باشد سرقت اطلاعات از فيبرنوري بسيار مشکل است .منبع: اطلاعات علمي شماره 357/س
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 638]