واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مسجد، میخانه عارفاندرس سحر
در قرآن کریم از دو گونه مسجد یاد میشود، یکی مسجدی که پایه و بنیاد آن بر اساس تقوا و طهارت و پاکی بنا شده است.لمسجد اسس علی التقوی و دیگری مسجدی که تأسیس شده است تا سنگر و کمینگاه و رصدخانه و بلکه پوششی برای آنان که با رسول خدا در جنگند باشد.مسجداً ضراراً و کفراً و تفریقاً بین المؤمنین و ارصادا لمن حارب الله و رسوله و چنین مسجدی بی تردید مایه بیزاری و نفرت خداوند و رسول و تمامی اولیای حق است و این که امام راحل (ره) می فرمود: «که من از مسجد و مدرسه بیزار شدم» اشاره به چنین مسجدی داشت زیرا چنین جایگاه نامیمون و نامبارکی جز ریا و تظاهر و ضربه و آسیب حاصلی ندارد. در نگاه امام و دیگران هم چون حافظ و امثال ایشان مسجدی مسجد است و سزاوار است که سجدهگاه باشد که آدمی را از خود بیخود و مست و شیدای خدا سازد و از این روست که از چنین مسجدی به میخانه یاد میکنند. پس، میخانه جایی است که انسان هرگونه ریا و تظاهر و نفاق را از خود دور میسازد و بیتاب و بیقرار حق گردد وگرنه اگر چنین نباشد میخانه نیست بلکه بتخانه است.بنابراین اگر حافظ هم میگوید: سر ما و در میخانه که طرف بامشبه فلک بر شده دیوار بدین کوتاهی مقصود او از میخانه همان جایی است که انسان را از خود بگیرد و خدایی کند. هم چنان که میخانههای ظاهری و مجازی انسان را از خود خواهند گرفت با این تفاوت که انسان را خدایی نمیکنند. بنابراین میخانههای مجازی و حقیقی از یک سو با یکدیگر مشابهت دارند و از سویی دیگر متمایز و متفاوت میباشند. وجه مشابهت و همانندی این دو میخانه در آن است که هر دوی آنها انسان را بیخود میکنند ولی وجه تمایز آن است که می و میخانه مجازی از انسان موجودی بیخود و بیخودی میسازند ولی میخانههای حقیقی از انسان موجودی الهی و خدایی پدید میآورند. یعنی اولی انسان را نیم کاره، رها ولی دومی کار را به آخر میرساند. اولی مثل آن است که تخم مرغی زیر پر و بال مرغی قرار دهند اما پیش از موعد خود بردارند که در این صورت نه قابل مصرف است و نه از آن جوجهای متولد خواهد شد بر خلاف می و میخانه دوم که از وجود آدمی مرغی پران پدید میآورد. بنابراین، میخانه خانهای است که انسان را از خود رها و به خداوند مرتبط و متصل میسازد، و چنین خانهای مسجد حقیقی است و اگر مسجدی چنین نباشد باید از آن دوری و بیزاری جست. هم چنان که امام فرمود: در میخانه گشایید به رویم شب و روزکه من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم و هم چنین فصیح الزمان: ز چه شیخ پاکدامن سوی مسجدم بخواندرخ شیخ و سجده گاهی سرِما و خاک کویی ادامه دارد ...استاد محی الدین حائری شیرازی/ جمع کردن سخنان: محمدرضا رنجبرتهیه و تنظیم برای تبیان : مهسا رضایی- بخش ادبیات تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 717]