واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
هرخبرنگار با يک محافظ نویسنده: سيد هدايت الله شاه رکني افغانستان کشوري که در حاشيه قرار داشت و کمتر مورد توجه بود ، ظرف مدت تنها چند دهه ، به دليل وقوع جنگ در اين کشور توجه جهانيان را به خود جلب کرد.هشت خبرنگار طي مدت کوتاهي قرباني خشونت در اين کشور شدند. قرباني شدن اين تعداد خبرنگار در مدت کوتاهي از پايان جنگ جهاني دوم در سال 1945 ، امري بي سابقه بود. يوهان ساتن ، پيربيلاد ، فولکر هندلويک ، هاري برتن ، ماريا گراسيا کاتولي ، جوليو فوتتز ، اولف اشترومبرگ و عزيز الله حيدري ، هشت خبرنگار قرباني اين روند هولناک هستند. آزادي رسانه ها ، کالايي که پس از جنگ جهاني دوم ، از آن با دقت نگهداري مي شود ، مورد تهديد جدي و فزاينده قرار گرفته است.نقاط و کشورهايي که در آنها آزادي رسانه ها بشدت تهديد مي شود ، همان هايي هستند که در گذشته نيز بوده اند. بيشترين تهديد رسانه اي در بيش از يک دهه پس از پايان جهان دوقطبي نتيجه بحران هاي منطقه اي و فرامنطقه اي است.پس از گذشت بيش از 6ماه از حملات تروريستي در امريکا معلوم شده است که 11سپتامبر فضاي نامساعد حاکم بر رسانه ها را نامساعدتر کرده است.خبرنگاران تهديد به بستن دهان مي شونداز نظر جورج دبليوبوش ، رئيس جمهوري امريکا، معيار مبارزه با تروريسم ، حمايت و يا مخالفت با منافع دولت امريکاست.اين ديدگاه بر کار خبرنگاران در امريکا تاثير مستقيم و منفي داشته است.ظرف مدت چند روز پس از حملات 11سپتامبر ، مقامات امريکايي فشار بسيار گسترده اي براي همسو کردن و يکنواخت ساختن اطلاع رساني به عمل آوردند. اواسط اکتبر 2001 دو خبرنگار به دليل تفاسير انتقادي در خصوص نحوه برخورد بوش با تروريسم ، از کار بر کنار شدند. يک مجري معروف ميزگرد تلويزيوني مجبور به عذرخواهي شد و بالاخره سخنگوي مطبوعاتي کاخ سفيد، ارباب جرايد را به بستن دهانهايشان تهديد کرد. مردم اين وضع را با شکارهاي دوره سلطه کمونيسم در سالهاي 1950 مقايسه کردند. معروف ترين اين مورد مربوط به مجري تلويزيوني ، بيل ماهر است که در برنامه معروف «اي بي سي شو نيمه شب» تحت نام «به لحاظ سياسي غير دقيق» به مخالفت با اولين سخنراني بوش درباره عاملان حملات 11سپتامبر برخاست.بوش در آن سخنراني عاملان آن وقايع را انسان هاي ترسو ناميد. ماهر در انتقاد به اظهارات بوش گفت : «هر کس مي تواند هر آنچه را که مي خواهد در اين زمينه بگويد، اما کسي که در يک هواپيما مي ماند تا با آن يک ساختمان برخورد کند، ترسو نيست». ماهر سپس گفت : «من مي خواهم بگويم ، ما ترسو هستيم که موشکهاي کروز را از فاصله 2000 مايلي به سوي اهدافي پرتاب مي کنيم». گفتار اين مفسر بدون عاقبت باقي نماند ؛ دو حامي اين برنامه «فدرال اکسپرس» و «سيرز» بلافاصله قراردادهاي تبليغاتي خود را با اين برنامه فسخ کردند. علاوه بر آن پخش اين برنامه در مناطق مختلفي ، از جمله واشنگتن دي سي براي هفته ها متوقف شد. اري فلايشر، سخنگوي مطبوعاتي کاخ سفيد ، به خبرنگاران تندگو ، از قبيل آقاي ماهر، هشدار داد که از اين به بعد مواظب گفتار و کردار خود باشند. حاميان قانون اساسي نه تنها آزادي اطلاع رساني ، بلکه تمامي حقوق مدني را مورد تهديد مي بينند. در ظرف کمتر از 24ساعت پس از عمليات 11سپتامبر، قوانين ضد تروريستي جديدي توسط دولت امريکا وضع شد. اين قوانين ، به پليس در تعقيب و تحقيق در خصوص افراد مظنون به تروريست آزادي عمل گسترده اي مي دهند. نشان دادن چراغ سبز براي استراق سمع و کنترل ارتباطات اينترنتي ، هيچ گونه انعکاس انتقادي در مطبوعات و رسانه ها نيافت.رفتارها و کردارها، آينده خوبي براي ارباب رسانه ها و جرايد نويد نمي دادند، بويژه اين که رئيس جمهوري امريکا اعلام کرد: «جنگ عليه تروريسم مدتها ادامه خواهد داشت». از حرکتهاي مشابه در اروپا اين گونه استنباط مي شود که آثار عمليات 11سپتامبر ، به سرزمين امريکا محدود نمانده است.اين محدوديت ها براي رسانه ها، که به يقين انگيزه سياسي دارند، فشارهاي فزاينده کار و نحوه اطلاع رساني را با مشکلات بسياري رو به رو کرده اند. چنين روندي را مي توان بويژه در شمال افغانستان ملاحظه کرد. در آنجا حتي شبکه هاي خبررساني بزرگ ، همانند CBC و CBN با وجود توان مالي خوب ، قادر به انجام وظيفه اطلاع رساني درست خود نيستند. «سازمان گزارشگران بدون مرز» به گزارشگران توصيه مي کند ، در افغانستان تنها با همراه داشتن محافظ حرکت کنند ، ليکن هزينه چنين کاري سنگين است.در افغانستان نه تنها ساختارهاي زيربنايي براي انتقال خبر وجود ندارد ، حتي مکان مناسبي براي اقامت و خوابيدن نيز يافت نمي شود. شبکه هاي بزرگ خبري مجبورند تانکرهاي آب آشاميدني را به دنبال گزارشگران خود به حرکت درآورند. براي گروه خبرنگاران چنين بنگاه هاي خبررساني ، سرپناه و بي سيم تدارک ديده شده است.مشکلاتي که تا کنون بي سابقه بوده اندبخش عمده اي از نمايندگان رسانه ها ، اطلاعات خود را از طريق منابع محلي دريافت مي کردند. براي مثال در اسلام آباد پاکستان تنها منبع خبري ، کنفرانس مطبوعاتي سازمان ملل بود که هر روز ساعت 00/17 به وقت محلي ، در هتل ماريوت برگزار مي شد و خبرنگاران از کشورهاي مختلف در آنجا با يکديگر ملاقات مي کردند. پس از هر کنفرانس خبري ، گزارشگران به اتاقهاي خود در هتل محل اقامت خود برمي گشتند تا به گزارش هاي خبري ، سي ان ان نگاه کنند و براساس آنها گزارشي را براي رسانه هاي خود تهيه و ارسال نمايند. بايد اقرار کرد که اين نحوه اطلاع رساني کم و کاستي هاي فراوان دارد. آقاي اخيم تيروکه ، معاون هيات تحريريه شبکه تلويزيوني RTL در پانزدهمين اجلاس خبرنگاران در شهر دورتموند آلمان در پايان نوامبر 2001 و در برنامه اي با نام «چگونه انسانها رسانه ها را مي سازند» ، به اين مطلب اشاره کرد. اين که آيا فشار هيات تحريريه در کشور و يا تلاش شخصي براي دستيابي به اخبار و اطلاعات دست اول سبب مرگ هشت خبرنگار شده بود، پرسش است که نمي توان بدان پاسخ داد. خبرنگاران ، به طور فزاينده اي در مناقشات هدف قرار مي گيرند.هنگامي که ارتش اسرائيل در پايان ماه مارس 2002 بخشهاي وسيعي از مناطق خودگردان فلسطين را اشغال کرد ، خبرنگاران نيز هدف قرار گرفتند. سربازان اسرائيلي با شدت بي سابقه اي عليه نمايندگان رسانه ها وارد عمل شدند. نظاميان اسرائيلي پس از اشغال شهر رام الله شهري که در آن قصر اصلي ياسر عرفات ، رئيس تشکيلات خودگردان فلسطين قرار دارد از همه اتباع خارجي ، و از جمله ديپلمات ها و خبرنگاران خواستند تا شهر را ترک کنند. خانم اولکريکه مرکز فرانسن ، رئيس اتحاديه خبرنگاران آلمان ، در اين باره گفت : «ما نمي توانيم بپذيريم که حضور نمايندگان رسانه ها در اين مناطق ممنوع شود؟ ما از اين اقدام به عنوان تهاجم به آزادي اطلاع رساني ياد مي کنيم». وي از محدوديت هاي اعمال شده عليه رسانه ها به عنوان اقدام سياسي ياد کرد و گفت : اين تلاشي است براي اين که چشمان افکار عمومي از محل حوادث دور بماند. اين روندي است که در اولين جنگ خليج فارس در سال 1991 مشاهده شده بود. در چارچوب يک راهبرد نظامي جديد به خبرنگاران اجازه ورود به جبهه هاي جنگ داده نشد. آنها تنها به خبرنگاراني اجازه ورود بدانجا را دادند که پنتاگون در مورد آنها تحقيق و بررسي کاملي کرده بود. تنها 120 گزارشگر از عهده اين آزمايش برآمدند. تجهيزات ماهواره اي و خبررساني اين گروه و حتي حرکتهاي آنها کنترل مي شد. بمباران راديوسير راهبرد نظامي غرب از زمان جنگ خليج فارس ، و پس از آن در افغانستان و مناطق خودگردان فلسطيني کاملا مشخص است.وقتي آريل شارون از عمليات نظامي به عنوان «مبارزه ما عليه ترور» ياد کرد ، اولين بيلان کار توسط افراد ذي ربط ارائه شد. جوليا دگ ، زن 32ساله اهل برلين ، که هنگام حمله به قصر ياسر عرفات به همراه يک هيات در آنجا به سر مي برد، در اين باره گفت : «ما در اينجا اتفاقات و مسائل بسيار بغرنجي را شاهد بوده ايم و من مطمئنم که باز هم از اين اتفاقات رخ خواهند داد» وي سپس افزود: «سياست اطلاع رساني اسرائيل بهترين دليل براي اين امر است که چيزهايي براي کتمان کردن وجود دارند. ما در اينجا هستيم تا اين تحريم اطلاع رساني را در هم شکنيم». بايد با اين روند در دو جبهه به مقابله برخاست.از يک سو اين ضرورت بسيار محسوس است که بايد در مقابل دفن خزنده رژيمهاي سنتي موجود، ايستادگي کرد و از سوي ديگر با منافع قدرت ، که با حقوق شهروندي در تضاد هستند و به حقوق بشر از جمله ، آزادي مطبوعات ، تعرض مي کنند ، مقابله کرد. ما نبايد در مقابل بمباران ايستگاه هاي راديويي سکوت اختيار کنيم ، حتي اگر آن بمباران سهوي باشد، همان گونه که در مورد دفتر شبکه عربي الجزيره در کابل صورت گرفت و يا حرکت عمدي انفجار ساختمان راديو«صداي فلسطين» که توسط سربازان اسرائيلي انجام شد. از سوي ديگر ، رقابت بين نمايندگان رسانه هاي خبري براي دستيابي به اخبار دست اول نبايد منجر به حذف يکديگر شود. هفته ها پس از وقايع 11سپتامبر، بحثهايي در اين باره و متاثر از اولين اخبار رسيده از قربانيان جنگ افغانستان ، آغاز شد. در اين بحثها يک نکته مورد تاکيد قرار گرفت : براي اين که زندگي خبرنگاران و آزادي مطبوعات قرباني منافع پولي و قدرت نشود ، بايد از تجربيات و مسائل هفته ها و ماههاي بعد از واقعه 11سپتامبر درس آموخت.منبع:http://www.bashgah.net /س
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 298]